بعد از خوردن تکهای از نان صبحانه و قرصهای رنگارنگی که پرستار روی میز گذاشته بود، دستش را به دیوار تکیه داد و آرام آرام خودش را به پنجرهای رساند که صندلی چوبی بلوطی رنگ در کنارش جا خوش کرده بود. کار هر روزش بود. نشستن روی این صندلی قدیمی و تماشای تکراری مردمی که در هیاهوی شهر، روزها را سپری میکردند، اما این تماشای نه چندان دلنشین، در روزهای آخر هفته برایش کمی متفاوت بود، چون احتمال داشت که هر آن یکی از بچهها کلید را در قفل درب بچرخاند و وارد خانه شود!
چشم انتظاری، دلتنگی، تنهایی، انزوا و افسردگی؛ اینها حسهای آشنایی در دوران کهنسالی هستند و اکثر سالمندان به کرات آن را تجربه میکنند، اما آیا واقعا سهم انسانها از دوران کهنسالی این است؟ آیا نمیتوان ورق را برگرداند و تصویر متفاوتی از کهنسالی ترسیم کرد؟ قطعا راهکارهای بسیاری برای تغییر این تصویر خاکستری وجود دارد که میخواهیم همراه با خانم طاووسی کارشناس روانشناسی، برخی از آنها را با هم مرور کنیم.
دریافت احترام؛ اصلیترین نیاز روحی سالمندان
دریافت احترام شاید مهمتری نیاز روانی یک انسان کهنسال باشد. حسی که به راحتی میتوان آن را به سالمندان انتقال داد و تا حد زیادی سلامت روح و روان شان را تضمین کرد. «سمیرا طاووسی» در این باره توضیح میدهد: «فرد کهنسال نیاز دارد که به عنوان یک فرد محترم در خانواده شناخته شده و این را کاملا لمس کند. به هرحال او عمری را با سختیهایی گذرانده و سردی و گرمی زندگی را بیشتر از ما چشیده، بنابراین از ثمرههای زندگیش انتظار احترام دارد. چه بساکه فرد فرد ما در سنین بالاتر، این حس و نیاز به دریافت احترام از کم سن ترها را تجربه خواهیم کرد.» به خاطر داشته باشید که احترام به سالمندان در قالبهای مختلفی میگنجد. از یک احترام کلامی در رأس این هرم گرفته تا احترام به نظرات و تجربیات او و حتی احترامی که از توجه به نیازهای مختلفش حاصل میشود. مثلا توجه به سلامت جسمی او، هم صحبتی با سالمند، سرزدن به او و ... همه میتوانند ابعادهایی از احترام باشند.
حس کامیابی را به آنها انتقال دهید
یکی از مسائل در سلامت روحی سالمندان این است که حس کنند، عمرشان مثمرثمر بوده و توانسته اند زندگی اثربخشی را پشت سر بگذارند. طاووسی با بهره گیری از نظریات اریکسون روانشناس بنام آلمانی در توضیح این مساله مهم میگوید: «مهمترین چالش کهنسالی، خرد است؛ یعنی فرد کهنسال آدمی است که مراحل مختلف را گذارانده و اگر الان به مراحل قبل نگاه کند و نتایجش را کامل و مطلوب ببیند، آنوقت احساس ارامش کرده و به سلامت روان میرسد، ولی اگر از کلیت زندگی اش راضی نباشد، احساس انزوا، خواری و بی ثمرگی به او دست میدهد که البته در هردوحالت، خانواده نقش بسیار مهمی در القای این حسها به سالمندان دارند. اگر سالمندان مورد احترام قرار گیرند و حس مفیدبودن را از جانب فرزندانشان دریافت کنند، از سلامت روحی بیشتری برخوردار خواهند شد.» واقعا گاهی لازم است که فرزندان خیلی چیزها را به زبان بیاورند و به خاطر بسیاری از داشته هایشان از والدین خود تقدیر کنند و به آنها بگویند که چقدر در زندگی فرزندان خود اثرگذار بوده اند. همین بیان کلامی ساده به شدت میتواند حس کامیابی از زندگی گذشته را به سالمندان منتقل کند.
پای حرفهایشان بنشینید و آنها را بشنوید
این کارشناس روانشناسی در ادامه به راهکاری مهمی درجهت انتقال حس مفید بودن به سالمندان اشاره کرده و میگوید: «شاید جالب باشد بدانید که یکی از بزرگترین نیازهای سالمند این است که میخواهد تجربیاتش را دراختیار دیگران قرار دهد و گوش شنوایی برای او وجود داشته باشد و این درحالی است که معمولا افراد جوانتر حوصله شنیدن این تجربیات طلایی و گرانقدر را ندارند و یا میگویند که دوره آنها با دوره ما فرق میکرده که خب این تصورات مستقیما روح و روان سالمند را نشانه میگیرد؛ بنابراین من توصیه میکنم که اگر فرد کهنسالی زیاد صحبت میکند، به این فکر کنیم که او کوهی از تجربه است و ضمنا اینده خود ماست و چندصباحی دیگر، این ما هستیم که فکر میکنیم دارای تجربیات ارزشمندی برای شنیدن هستیم و وظیفه آنتقال آن را داریم، پس شنونده خاطرات و تجربیات سالمندان باشیم تا هم درسهایی از آنها بگیریم و هم حال خوب و حس مفید بودن را به انها هدیه دهیم.»
رنج تنهایی را به آنها تحمیل نکنید
کاملا درست است همه ما مشغلههای بسیاری داریم و گاهی دلمان میخواهد آخرهفتهها را بیرون از خانه سپری کنیم که همه اینها فرصت بودن با پدر و مادرهای کهنسال را از ما میگیرد. قطعا تفریح و نشاط حق ماست، اما حواسمان باشد که از والدین پیرمان غافل نشویم. مثلا میتوانیم با دیگر اعضای خانواده برنامه ریزی کنیم و بودن در کنار این عزیزان بویژه در تعطیلات و اخر هفتهها را بین خودمان تقسیم کنیم تا انها منزوی و دلشکسته نشوند. طاووسی میگوید: «وقتی به سالمندان سر نمیزنیم و حتی گاهی با آنها تماس تلفنی هم نمیگیریم، آنها احساس میکنند درختی که تمام عمر برایش تلاش کرده اند بارور نشده و همین نیز سلامت روان و حتی جسم شان را به شدت به خطر میاندازند.» پس سالمندان را دریابید. تحمیل رنج تنهایی، حق آنها نیست!
سالمندان را از کنج خانه بیرون بیاورید
خیلی از خانوادهها با ترس از به خطرافتادن سلامت جسمی سالمندان شان از بیرون بردن آنها خودداری میکنند و معمولا دیدارها به خانه خود افراد کهنسال خلاصه میشود، اما واقعا افراد سالمند هم نیاز به نفس کشیدن دارند و حبس کردن آنها در خانه اصلا کار درستی نیست. گاهی اوقات آنها را به خانه خود ببرید و حتی امکان تفریح را برایشان مهیا کنید. مواقعی که برای سرزدن به سراغشان میروید، اگر توانش را دارند، دستشان را بگیرید و به نزدیکترین پارک محله ببرید. البته گاهی سالمندان به سبب شرایط جسمی شان رغبت چندانی برای بیرون رفتن از خانه ندارند که شما میتوانید این میل را در آنها افزایش دهید. مثلا هرچندوقت یکبار همه اعضای فامیل را دورهم جمع کنید و با هم به پیک نیک بروید یا مهمانیهای جمعی بگیرید. البته خیلی از سالمندان حوصله سروصدای زیاد را ندارند، پس در جمع هایتان حواستان به این موضوع هم باشد.
دوستان قدیمی، پیام آور نشاط هستند
گاهی در مراقبت از افراد سالمند آنقدر افراطی عمل میکنیم که این مراقبت تبدیل به محدودیت برای آنها میشود. مثلا برخی از سالمندان تمایل به دیدار با دوستان و یا افراد هم سن و سال خود دارند، اما با نگرانیهای وسواس گونه خود مانع از بیرون رفتن و حتی میزبانی انها از دوستانشان میشویم، درحالیکه آنها زنده اند و حق زندگی دارند. خوب است که گاهی پدر و مادرهای خود را به ارتباط با دوستان قدیمی شان ترغیب کنیم و حتی خودمان آنها را به خانه دوستانشان ببریم. هم صحبتی و درد و دل با دوستان قدیمی نه تنها حس و حال جوانی را در وجودشان زنده میکند، بلکه آنها میتوانند حرفهای مگوی خود را با دوستان هم سن و سال خود درمیان گذاشته و احساس سبک بالی کنند.
سالمندان را به محفلهای جمعی و تجربههای جدید سوق دهید
کارشناس روانشناسی نیز ارتباط سالمندان با محفلهای افراد مسن را به عنوان راهکاری موثر معرفی و توصیه میکند که فرزندان درجهت سلامت روانی سالمندان خود از آن کمک گیرند. «با توجه به میانگین سن جوامع، یک شخصی ۷۰ ساله خود را به مرگ نزدیکتر میبیند و شور و حال چندانی ندارد. از طرفی هم احتمالا با بیماریهایی مواجه است که مجموع این عوامل، آنها را به سمت افسردگی و حس از کارافتادگی سوق میدهد که قطعا نباید آنها را به حال خود رها کرد. امروزه در برخی پارکها و فرهنگسراها، دورهمیهای سالمندان همچون مولوی خوانی و مثنوی خوانی و یا اردوهای یک روزه مختص افراد مسن برگزار میشود که فوق العاده کمک کننده است و میتواند احساس مفید بودن و کسب تجربیات جدید را به سالمندان انتقال دهد؛ بنابراین میتوانیم سالمندان مان را با این جمعها آشنا کنیم تا خیلی خانه نشین نباشند و در انزوا و دوری از جامعه فرو نروند.»
گاهی فرزندان را به سالمندان بسپارید
وقتی حرف از دوران سالمندی میزنیم منظورمان صرفا مواجهه با افرادی بیمار و ناتوان نیست و بسیاری از سالمندان از سلامت کافی برای انجام خیلی کارها برخوردارند. مثلا میتوانند بنا به اقتضای شرایط و سن و سال نوه ها، از آنها مراقبت کنند. به گفته سمیرا طاووسی، «پدربزرگها و مادربزرگها مراقبهای بسیار خوب، دلسوز و باتجربهای برای نوهها هستند و میشود گاهی از توانایی آنها استفاده کرد. چه بساکه این کار به انها این حس را میدهند که هنوز هم میتوانند برای خانواده شان مفید و موثر باشند.»
بیشتربخوانید
منبع:فارس