سید غلامرضا فلسفی کارشناس سواد رسانهای و سواد خبری گفت: این روزها وابستگی شدید خانوادهها، دوستان و همسالان به پیامهای تصویرمحور به هنگامِ همرسانی محتوا در فیسبوک، واتس اپ، اسنپ چت، استوریِ اینستاگرام و امثال آن با تأکید بر الگوی ارتباطی مبتنی بر مِیم نگرانکننده است.
با توجه به وضعیت حاکم بر فضای برخط که بهواسطه ترکتازی تبهکاران و اوباشان دیجیتالی در حوزه نشر و بازنشر اطلاعات نادرست غیرعمدی و عمدی همچنین اخبار جعلی بسیار ناامن شده، مخاطب شبکهای با حضور فزونتر در فضای مذکور و گروهها مزبور که مقربانش در آن حاضرند، بیشازپیش از میمها تأثیر میپذیرد و این تأثیرپذیری احتمال انتقاد از محتوا را کاهش و امکان باورپذیری را افزایش میدهد که درنتیجه احتمال نقد اطلاعات و اخباری را که مطابق باورهای پیشین او است، کمتر میکند؛ لذا تأثیرپذیری از پیام سهلتر و درصد پذیرش اطلاعات نادرست و اخبار جعلی توسط وی افزایش مییابد.
البته و بهاحتمال فراوان، قاطبه خوانندگان گرامی اذعان میکنند که اخبار جعلی مقولهای فراتر از مِیمهاست؛ آنهم در روزگاری که ما مخاطبان شبکهای در معرض سهمگینترین امواج اطلاعات و اخبار قرار داریم.
این در حالی است که کثرت این قسم اخبار به لحظه رو به تزاید بوده، در قالب مقالات خبریِ مغالطه مبنا، فیلمها، عکسهای منتشره در کتاب و روزنامه و امثال آن از طریق ابزار رُقمی (دیجیتال) در منظر و مرعایمان قرار دارد؛ از بزرگنماییهای سادهِ حقایق گرفته تا دروغهای شاخدار یا تبلیغات سیاسی.
با همه این اوصاف، تحلیل و درستی سنجی محتوای رسانهای که با آن مواجه میشویم، مسئولیت فرد فرد آحاد کاربران است؛ لذا در ادامه به برخی نکات و راهکارها اشاره میشود که امکان کشف منابع معتبر را از میان کثیری از منابع گمراهکننده میسر و ممکن میکند.
واقعیت یا افسانه؟
فارغ از اینکه مواجهه با محتوا در کدام قالب اعم از مقاله، عکس یا فیلم انجام گیرد، اولین شاخص که نور حقیقت را بر اخبار جعلی میتاباند این است که محتوا، متوهمانه ارائهشده باشد؛ حتی اگر در بخشهایی از آن ردپای اطلاعات واقعی به چشم آید. اگر در فضای برخط، شخصی را تماشا میکنید که هنگام بیان دیدگاه خود درباره موضوعی خاص، اسنادی معتبر برای اثبات مدعایش ارائه نمیکند، نهتنها گفتههایش احتمالاً درست نیست بلکه فرض قریب به یقین نادرست است.
شاید تابهحال از اینکه بسیاری از منابع نامعتبر حتی زحمت انتشار شبه واقعیت را به خود نمیدهند، متعجب شده باشید که البته باید رویه منابع فوق را به فال نیک گرفت چراکه امکان کشف و اجتناب از جعلیات را سهلتر میکند؛ این در حالی است که باید از کنار دستهای دیگر از منابع مشکوک که از حقایق در مقام پوششی مضاعف جهت اعتباربخشی به خود استفاده ابزاری میکنند، عبور کنیم.
پرچمهای سرخ زنهاردهنده
مخاطبان شبکهای باید نسبت به رعایت نکات دستوری در نوشتهها حساسیت به خرج داده، به غلطهای نگارشی واکنش نشان دهند و دقت کنند که: آیا در متن از علائم سجاوندی استفادهشده است؟ چراکه اینها نشانههایی محسوب میشوند که در خصوص احتمال نامعتبر بودن منبع بهطور صریح هشدار میدهند.
اخبار مشکوک به جعلی بهطورمعمول عجولانه تولید میشوند؛ به بیانی دیگر برای تولیدکنندگان این اخبار، کوتاه شدن حداکثریِ زمانِ تولید بر کیفیت و قابلیت خوانایی متن اولی است.
البته منابع میتوانند حاوی غلطهای نگارشی باشند، اما تجربه نشانداده که کمیت این قبیل اشکالات در منابع معتبر بسیار قلیلتر از منابع نامعتبر است.
به هر روی انجام یک بررسی سریع در گام اول میتواند کاربر را از خواندن بیشتر اخبار مشکوک به جعلی بازدارد؛ بررسی مواردی، چون تارنما، نویسنده، تاریخ، محتواهای فرعی و ....
آنچه در ادامه ملاحظه میکنید فهرستی از پرسشهاست که پاسخشان میتواند در انجام هر چهبهتر این مسئولیت فردی به کار آید:
• آیا از تارنما اطلاعاتی در دست است؟ (اعم از مالک، قدمت و ...)
• آیا دامنه اینترنتی تارنما مشکوک است؟ (com.co، com.blog یا ...)
• آیا پس از کلیک بر روی نام نویسنده، مقالات/ویدئوهایی دیگر از وی قابلمشاهده است؟
• تاریخ را بررسی کنید. مطلب در چه زمانی منتشرشده؟ بدیهی است که همرسانی اخبار قدیمی، رد و نشانی از بهروز بودن تارنما به همراه ندارد.
• آیا مطلب دارای تصاویر است؟ آیا از عکسهای عمومیِ موجود استفادهشده یا اختصاصیِ مرتبط؟
اقدامات پشتیبانیکننده از اعتبار منبع
یافتن پاسخ پرسشهای پیشین، برداشتن اولین گام در روند بررسی اعتبار منبع است. در مرحله بعد باید پیوندهای داخلی و خارجی را که در شرح و بسط مقاله یا ویدئو بدانها استناد شده، دنبال کرد و از اینکه پیوندها واقعی بوده، کاربر را به صفحات مجاز و مورد ادعا در محتوا هدایت میکند؛ اطمینان حاصل کرد. دراینبین باید نسبت به منابعی که ارجاعاتشان به دانشنامههای برخط مبتنی بر وب است با حساسیت و سختگیری مواجه شد؛ چراکه ویژگی این دانشنامهها، متنباز بودن آنهاست؛ لذا هرکس که به اینترنت و وب دسترسی دارد میتواند به سهولت متن را به اطلاعات غلط تغییر دهد یا با آن هدف ویرایشش کند.
همزمان با بررسی پیوندها باید به اعتبار منابعِ مورد ارجاع از جمله روزنامههای در حال انتشار، تارنماهای مهم و مشهورِ کاربردی و تاریخی همچنین مجلات برخط دانشگاهی توجه شده، سنجش اعتبار آنها با دقت و حساسیت دنبال شود. از جمله اینکه آیا منابع، مؤید پیوندهای ارجاعی است؟ و دیگر اینکه آیا محتواهای منبع بروز رسانی شده، تاریخهای بارگذاری آنها به هم نزدیکاند؟ بدیهی است اطلاعاتی که تابع گذر زمان نیست از این قاعده مستثناست.
سنجش اعتبار، سنجش اعتبار و باز هم سنجش اعتبار
آیا میدانید اگر شماره تلفنی را که مشکوک به امکانی برای شیادی است در اینترنت جستوجو کنید بهاحتمال فراوان آن را درحالیکه در یک تارنمای اعتبارآزمای کلاهبرداری ثبتشده خواهید یافت؟ مشابه این امر درباره منابع واقعی نیز صادق است.
بررسی اعتبار مقالات و سنجش واقعی بودن ویدئوها باید از طریق تارنماهای معتبر راستی آزما انجام شود، که اقدامی سهل و ممتنع است؛ آنهم به نسبتِ یافتن رد و نشان منبع یک تصویر اینفوگرافیکی که دشوارتر به نظر میرسد.
از جمله تارنماهایی که بدین منظور توصیه میشود AllSides است که نهتنها اعتبار تارنماها را بررسی میکند بلکه به کاربر میگوید که تارنما دارای جهتگیری سیاسی است یا خیر و در مجموع ابزاری است بسیار مفید برای یافتن منبع در حوزه سیاست. دومین تارنما یعنی SiteJabber به کاربر این امکان را میدهد که دیدگاههای دیگران را درباره تارنماها ملاحظه کند. فارغ از اینکه بنا به ماهیت نظام نظردهی در فضای برخط، امکان نظردهیِ خلاف واقع وجود دارد؛ بهرهمندی از این تارنما در مقام دومین منبع راستیآزما پس از AllSides به کاربران پیشنهاد میشود.
درحالیکه وجود خطای انسانی در این عرصه امری کتمان ناپذیر است اگر یک کاربر در اولین لحظه مواجهه با منبعی برخط، راستی آزمایی آن منبع به ذهنش خطور کند میتوان ادعا کرد که وی از منظر سواد دیجیتالی و بررسی صحت اطلاعات و اخبار در موقعیتی ممتاز قرار دارد. بیایید در مسیر پرمخافت جستوجوی حقیقت برای یکدیگر موفقیت آرزو کنیم.
منبع: عصر ایران