رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ با گزارش یک درگیری خونین در ورامین آغاز شد وقتی مأموران پلیس به محل اعزام شدند در نخستین بررسیها دریافتند که درگیری میان دو پسر جوان رخ داده و در جریان آن بهنام ۳۰ ساله با ضربات چاقو شاهرخ ۲۵ ساله را مجروح کرده است.
در ادامه شاهرخ به بیمارستان منتقل و بهنام نیز در محل بازداشت شد، اما ساعاتی بعد کادر درمانی اعلام کردند که شاهرخ در اثر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید تسلیم مرگ شده است.
با مرگ شاهرخ پرونده وارد فاز تازهای شد و بهنام مورد بازجویی قرار گرفت و به درگیری خونین اعتراف کرد و گفت: در خیابان رد میشدم که سر موضوعی پیش پا افتاده با شاهرخ بحثمان شد و درگیر شدیم. من هم از شدت عصبانیت چند ضربهای با چاقو به او زدم، اما قصد کشتنش را نداشتم.
پس از اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات پرونده در سال ۹۶ برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول به عنوان اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من قصد کشتن مقتول را نداشتم و فکر نمیکردم که درگیری ما به قتل منجر شود. ما با هم درگیر شدیم، اما از شانس بد من چاقو به قلب شاهرخ خورد و فوت کرد. حالا هم شرمنده پدر و مادرش هستم و از آنها طلب بخشش دارم.
در پایان جلسه دادگاه متهم با نظر قضات و بر اساس اعترافات صریح متهم و همین طور مستندات پرونده به قصاص محکوم شد و این حکم در دیوان عالی کشور نیز مهر تأیید خورد و به اجرای احکام رفت.
۲ سال پس از قطعی شدن حکم و زمانی که قرار بود متهم قصاص شود وی توانست فرصت یک ماههای را از خانواده مقتول برای رضایت بگیرد با پایان یافتن مهلت یک ماهه سرانجام تلاشهای خانواده پسر زندانی برای جلب رضای خانواده مقتول نتیجه داد و در نهایت اولیای مقتول با یک شرط پذیرفتند تا از قصاص گذشت کنند. آنها به خانواده متهم اعلام کردند که اگر وی حسینیهای در یکی از محلههای ورامین بسازد حاضر به گذشت هستیم. متهم نیز با پذیرش این شرط توانست خود را از چوبه دار رها کند. بدین ترتیب با حضور در شعبه اجرای احکام صورتجلسهای را امضا و توافق کردند تا حسینیه ساخته شود.
با شروع ساخت حسینیه و رویت پیریزی اولیه آن خانواده مقتول رضایت خود را اعلام کردند و متهم از قصاص رهایی یافت.
پس از آن متهم طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در این جلسه متهم در حالی که ابراز ندامت میکرد، گفت: فکر نمیکردم یک درگیری ۷ سال زندگی خودم و خانوادهام را نابود کند. در این سالها بسختی توانستم از خانواده مقتول رضایت بگیرم. جناب قاضی با اینکه توانستم رضایت بگیرم، اما امیدوارم خانواده شاهرخ حلالم کنند. من در این سالها تاوان زیادی دادم و متنبه شدم و از شما میخواهم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوید تا بتوانم بزودی آزاد شوم و گذشتهام را جبران کنم. من شرمنده خانوادهام هستم که در این مدت به خاطر من در زندگی سختی کشیدند و با تمام تلاششان ساخت حسینیه را که شرط رضایت خانواده مقتول بود شروع کردند و بیش از ۷۰ درصد آن را ساختهاند. دلم میخواهد تا در صورت لطف شما بتوانم زودتر از زندان آزاد شوم و خودم در ساخت ۳۰ درصد باقیمانده حسینیه سهیم باشم.
پس از اظهارات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.