برخلاف روانشناسیهای صرفاً انگیزشی که فرد را به این سمتوسو میبرند که به خطاهای گذشته فکر نکند و بر حال متمرکز باشد، دیدگاههای دیگری از قدرت مفهوم «پشیمانی» در ساخت زندگی میگویند.
فرض کنید دو جعبه روبهرویتان باشد و مختار باشید یکی از آنها را انتخاب کنید. داخل جعبهای که برمیدارید یک سکه طلا هست و خوشحال میشوید. خوشحالیتان تا زمانی ادامه پیدا میکند که در جعبه دیگر را هم برایتان باز کنند.
بیشتربخوانید
اگر داخل آن جعبه چیزی نباشد یا کمتر از سکه طلایی باشد که انتخابتان بوده است، خوشحال میمانید؛ ولی اگر در آن جعبه سکههای طلای بیشتری باشد، شادیتان کمرنگ میشود یا از بین میرود؛ چون شما قدرت انتخاب داشتید و اگر آن یکی جعبه را انتخاب میکردید، الان اوضاعتان متفاوت بود.
رویکرد بسیار شایعی در روانشناسی وجود دارد که به افراد کمک میکند تا حسرت گذشته را نخورند. وقتشان را صرف حسرتخوردن گذشته نکنند و دیگر به آنچه در گذشته از دستشان رفته است، فکر نکنند. اما در مقابل، دیدگاهی هست که پشیمانی را ارزش میداند؛ اگر بهدرستی انجام شود.
حسرتها میتوانند از حالت «ای کاش» به «خوب شد بدتر از این نشد» تبدیل شوند و برای پشیمانی سالم به همین بیان دوم نیاز است.
اما ابتدا باید با دقت بیشتری به واژه نگاه کرد. ممکن است منظور از حسرت در میان مردم، احساس گناه یا احساس پشیمانی باشد.
این سه واژه با هم فرق دارند. در حسرت فرد چندان اختیار ندارد؛ اما احساس گناه در اثر کاری اشتباهی است که انجام داده. آنچه در اینجا گفته میشود در معنای regret به کار میرود که پشیمانی برای آن واژه درستتری است. وقتی قدرت انتخاب داشتهای و گزینه بهتر را انتخاب نکردهای. سؤال اینجاست که پشیمانی چگونه میتواند از ما آدمهای بهتری بسازد؟
تحقیقات نشان میدهد آدمهای سالم پشیمانی را بهوفور تجربه میکنند. در عوض افرادی که دچار آسیب در بخش پیشپیشانی مغز شده باشند، توانایی درک حسرت و پشیمانی را ندارند.
همچنین کودکان از پنجسالگی میتوانند حسرت و پشیمانی را تجربه کنند و برای بچههای زیر پنج سال، این مفهوم درک نمیشود. این شواهد نشان میدهند پشیمانی به خودی خود بد نیست و نشانه رشد و سلامت افراد است. پشیمانی میتواند به عبرت بینجامد و فرد را در انتخابهای بعدی حواسجمع کند؛ اما اگر بهدرستی انجام شود و به نشخوار فکری ختم نشود.
پشیمانی دو حالت دارد. این دو حالت از نگرشهای مختلف برمیآید. یکی از آنها نگرش if only یا «اگه فقط یه کم» است که به حسرت «ای کاش» منجر میشود.
در حالت عادی حسرتها از این جنس هستند. مثلاً فرد یک دقیقه دیر به اتوبوس میرسد و همین او را مجبور میکند پنج دقیقه منتظر بماند تا اتوبوس بعدی از راه برسد.
پس او شش دقیقه دیرتر به جلسه کنکور میرسد و از آزمون جا میماند. احتمالاً این شخص با خودش خواهد گفت: «اگر فقط یک دقیقه زودتر به اتوبوس رسیده بودم، از آزمون محروم نمیشدم.» یا میگوید: «ای کاش زودتر از خونه زده بودم بیرون» این نگرش فرد را در گذشته نگه میدارد و احتمالاً فایدهای برای آیندهاش ندارد. این حسرت مخرب است و فرد با تکرار آن ممکن است در تله نشخوار فکری بیفتد. این نگرش فرد را در حسرت نگه میدارد.
یکی دیگر از نگرشهای مواجهه با پشیمانی، تفکر at least یا «خوبه حداقل...» است. همان مواقعی که میگوییم: «خوب شد بدتر از این نشد». حسرتها میتوانند از حالت «ای کاش» به «خوب شد بدتر از این نشد» تبدیل شوند و برای پشیمانی سالم به همین بیان دوم نیاز است.
در موقعیتی که مثال زده شد، فرد با خودش میگوید: «درسته که نرسیدم و یه سال عقب افتادم. ولی ممکن بود اگه به اتوبوس قبلی میرسیدم، تصادف میکرد و میمُردم یا پایی دستی سری آسیب میدید و میشکست. خدا رو شکر که سالمم.» این نگاه که در دل خودش شکرگزاری هم نهفته است، پشیمانی مثبت است؛ چون به سرزنش خود و محیط نمیپردازد؛ بنابراین میتواند در او تغییر ایجاد کند. پشیمانی مثبت قابلیت عبرتآموزی دارد.
این نگرش با نوعی «رهایی» همراه است. به فرد کمک میکند تا به اشتباه گذشتهاش نگاه کند و در دفعات بعد و موقعیتهای مشابه، رفتار و انتخاب بهتری را پیش گیرد. این همان قدرت پشیمانی است که میتواند باعث رشد و پیشرفت فرد شود.
منبع: تبیان