فساد مالی شاه گذشته از ولخرجی، شامل رشوه دادن نیز میشد. همانطور که علم نیز در کتاب خود اشاره میکند شاه حاضر بود حتی بعضی از امور داخلی و خارجی مملکتی را با رشوه دادن فیصله دهد. پیامد و آثار سوء و زیانبار این انحرافات زمانی مشخص میشودکه بدانیم انحرافات و فسادهای پادشاهان نه تنها به خود او یا دربار بلکه به فرهنگ آن جامعه نیز آسیب میرساند، زیرا افکار و اقدامات یک پادشاه یا رئیس حکومت میتواند در بطن ساختارهای اجتماعی کشور نیز رسوخ کند.
بیشتربخوانید
اسدالله علم وزیر دربار و نخستوزیر شاه در خاطراتش نوشته است: زمانی که سلطان قابوس، پادشاه عمان به ایران آمد و رفت، شاه از من پرسید:در این دو شب چه کرد؟ عرض کردم:هر شبی چند خانم در اختیارش بود! فرمودند:تازه داماد احیانا ناخوش نشود! گفتم:خیر، دخترهای ایرانی تمیز بودند و او هم دوستشان داشت.
(یادداشتهای علم/ جلد ششم. صفحه ۱۶۹ و ۱۷۰)
هنگامی که رئیس الوزرا میخواست از شاه برای یکی از وزرای مغضوب وساطت بکند رضاشاه رو به او کرده گفت: هیچ تاکنون خانم بازی کردهاید؟! رئیس الوزرا سرش را از روی شرم پایین انداخته سکوت کرد، شاه گفت: من کردهام، وقتیکه کارم تمام شد صبح حقالزحمه او را داده روانهاش کردهام، حکایت این شخص هم همین است دیگر با او کاری ندارم، زیرا سیاست عاطفهبردار نیست!
(مجله خواندنیها /شماره ۳۹ سال پنجم شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴/صفحه ۱۲)
علی شهبازی آخرین محافظ شاه در مورد تفریحات خانواده پهلوی و ریخت و پاشهای آنها در خاطراتش نوشته: «در آن زمان که در جزیره کیش میلیونها دلار خرج میشد که محل تفریح درباریان و اطرافیان آنها بشود و بعد از رونق گرفتن کیش یک هواپیمای کنکورد از فرانسه چند نفر خانم برای خوشگذرانی رضا پهلوی و همکلاسیهایش میآورد و بعد خالی به فرانسه برمیگشت، مردم ایران اکثرا محتاج یک شعله برق و یا اندکی آب تصفیه شده بودند.»
(کتاب محافظ شاه، علی شهبازی (محافظ شخصی شاه تا لحظه مرگ)، ص ۲۸۹)
علی دشتی (سفیر و نماینده مجلس در زمان پهلوی) نوشته است: «آیا هیچ پادشاه عاقل و مدبری چنین میکند که برای گذراندن ده- دوازده روز در سال، هزارها میلیون تومان خرج آبادی کیش کند، برای خود و کسانش قصرها بسازد، مهمانخانهها و عشرتکدهها ترتیب دهد و ازپاریس فاحشه و اغذیه وارد کند؟ همین مبلغی که خرج جزیره کیش شده است، اگر سرمایهگذاری میشد تا مملکت از ورود گندم، گوشت، پنیر، تخممرغ، مرغ و امثال آن بینیاز گردد و اگر مصرف تامین مسکن، رفاه و آسایش طبقه کم درآمد، بهویژه ساکنان جنوب تهران و منظره شرمآور زاغههای سیاه و تاریک میشد پایههای سلطنت و شالوده حکومت به این سهولت متزلزل نمیگردید.»
(کتاب عوامل سقوط محمدرضا پهلوی نوشته علی دشتی)
اسدالله علم، وزیر دربار شاه درباره مهمانی متفاوتی که شاه ایران برای پادشاه مراکش برپا کرده بود، نوشته است: «پادشاه مراکش (سلطان حسن)، وارد شد با ۱۸۵ نفر همراهان و ۲ ساعت تأخیر، برای اینکه در آنکارا دیر از خواب برخاسته بود! نمیدانم جوان به این صورت چطور میتواند در دنیای عرب با ناصر (رئیسجمهور مصر) حرامزاده مقابله بکند؟ خلاصه ساعت ۴ ناهار خوردیم... ضمنا به عرض شاه رساندم مراکشیها جز زن به فکر چیز دیگر نیستند. حالا ما ۲۴ ساعت فکر میکنیم چطور آنها را راضی کنیم. خیلی خندیدند... شام هم سلطان حسن مهمانی به افتخار شاهنشاه ترتیب داده بود، البته به خرج ما، ولی خوب بود!
(کتاب یادداشتهای علم/جلد هفتم/ صفحه ۲۶۸)
سر آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران، در خاطراتش نوشته است: بعد از برگزاری جشن هنر شیراز و نمایش کامل یک صحنه تجاوز در تئاتر خیابانی آن به شاه گفتم: اگر چنین نمایشی بهطور مثال در شهر وینچستر انگلیس اجرا میشد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمیبردند! شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.
(کتاب غرور و سقوط/ نوشته سر آنتونی پارسونز (سفیر انگلیس در ایران) / ترجمه دکتر منوچهر راستین/ صفحه ۹۱)
بیبندوباریهای خانواده پهلوی آنچنان زیاد و خارج از حد بوده است که حتی دولت باهاما هم که به شاه و خانواده او پناهندگی داده بود، به آن اعتراض میکند، بهطوریکه علی شهبازی محافظ شاه در صفحه ۲۷۷ کتاب خاطراتش نوشته است: «دولت باهاما بهخاطر بیبندوباری فرح و اطرافیانش بهصورت رسمی اعلام میکنه خانواده شاه چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی برای ملت و مملکت باهاما زیان آور هستن.»
(کتاب محافظ شاه/نوشته علی شهبازی (محافظ شاه تا لحظه مرگ) /صفحه ۲۷۷)
در سال ۱۳۴۷ شمسی (۱۹۶۴ میلادی) یک مجله آمریکایی عکسی از راهروهای زیرزمینی نیویورک منتشر کرد که در آنجا رجال با یکدیگر رابطه جنسی داشتند و در میان این رجال، عکس شاه ایران نیز وجود داشت. این تصویر در بهمن ماه ۱۳۴۷ در مجله امید ایران نیز به چاپ رسید که واکنش شدید ساواک را به همراه داشت.
منبع: همشهری