نوزادی که برای بزرگشدن نیازمند مراقبت است و زن و مرد هر دو مادر رابطه به حساب میآیند. در حقیقت همسران هر دو با ازدواج مسئولیت جدیدی پیدا میکنند: وظیفه سالمنگهداشتن رابطه.
بیشتربخوانید
فرض کنید از بیابانی بیآبوعلف در حال گذشتن هستید. دو گلدان گل زیبا هم دستتان است و آنها را در همان بیابان میکارید. اگر اوضاع محیطی آنجا را برای پرورش گل و گیاه درست و امن نکرده باشید، آیا آن گلها در آن بیابان دوام میآورند؟
در عوض فکر کنید وارد یک گلخانه بزرگ شوید و دو گلدان خود را در آنجا بکارید. آیا در این موقعیت، امید بیشتری به رشد آنها ندارید؟ داستان، داستان زمینه است؛ داستان تأثیر محیط، داستان شکلگیری بافت و بستر. چه میشود جایی را بیابان مینامیم و جای دیگری را گلخانه؟ چه میشود گلها در گلخانه زندگی بهتری دارند و بیشتر دوام میآورند و در بیابان خشک میشوند؟
چه میشود یک زن و شوهر زوجشدن را تجربه میکنند و زن و شوهر دیگری، نه؟! چه میشود یک ازدواج عنوان بافت زوجی را میگیرد و یکی نه؟!
طبیعی است نمیشود از بیابان انتظار گلپروری داشت و نمیشود از زندگیهای مشترک که فردیتها در آن حرف اول و آخر را میزند، انتظار یکیشدن داشت. بافت بیابان خشکی و بیآبوعلفبودن است و بافت گلخانه فضای مرطوب و گلآرا. بافت رابطه زوجی هم حواسجمعی است و نیازسنجی نیازها و حال همدیگر را میطلبد.
پس قدم اول برای رفتن به بخش بعدی، همین زوجشدن و ایجاد بافت زوجی است.
برای زن و مردی که در بافت زوجی قرار گرفتهاند، مسئولیت و مسئولیتپذیری حتی اگر فردی باشد، شکل زوجی به خودش میگیرد و در آن زندگی مشترک تعریف میشود.
چندین سال پیش حضرت امام خمینی (ره) به زوجهای جوان یک جمله طلایی فرمودند که «بروید با هم بسازید». این با هم ساختن گرچه در معنای ظاهری تعبیر به سازش میشود، حرف جدی دیگری هم دارد و اینکه بنای زندگی مشترک را با هم بسازید؛ بنابراین مقدمهها، سه نوع مسئولیت را در رابطه زوجی میشود برشمریم:
- مسئولیتهایی که هر فرد در زندگی مشترک در قبال خودش دارد.
- مسئولیتهایی که هر فرد در زندگی مشترک در قبال همسرش دارد.
- مسئولیتهایی که هر فرد در زندگی مشترک در قبال رابطه دارد.
مجردها مسئولیتهایی فردی دارند و متأهلها هم؛ اما تفاوت این دو در همان کلیدواژه «زوجبودن» است. در زندگی مشترک تصمیمها و مسئولیتهای شخصی هم با درنظرگرفتن همسر انجام میشود.
ممکن است بهجای هفتهای سه روز باشگاهرفتن، شخص فقط بتواند هفتهای یک بار باشگاه برود یا نسبت به حالت مجردی، با دور کندتر بتواند ادامه تحصیل بدهد. اما لازم است هرکس در زندگی مشترک به رشد شخصی خود متناسب با ظرفیت رابطه بپردازد.
زندگی مشترک دنیای افراد را بزرگ میکند. هر فرد بهواسطه ازدواج با آدمهای جدیدی آشنا میشود و در تعامل با آنها قرار میگیرد.
خود همسر، خانواده و اقوام و دوستان، سازندگان این دنیای بزرگتر هستند و طبیعتاً این افزایش ارتباطات و بودنها، مسئولیتهای جدیدی میسازد: ارتباط با خانواده همسر، رشد و پیشرفت همسر، آرامش همسر، سلامتی و نشاط او، همراهی با او در بحرانها و... از جمله مسئولیتهای زندگی مشترک است.
رابطه همان نوزادی که با زوجشدن به دنیا میآید و برای والدینش مسئولیتساز است. اگر رابطه زبان داشته باشد، میگوید: «حالا که من را به دنیا آوردید، از من مراقبت کنید تا خوب رشد کنم. من تا دو سال احتیاج به مراقبت بیشتر دارم تا پیش شما احساس امنیت کنم. بعد آرام آرام بزرگ میشوم و میتوانم روی پای خودم بایستم.»
رابطه زوجی باید دیده شود. این رابطه نباید در رابطههای خانوادگی گم شود. اقداماتی مثل مسافرت زوجی، خانه مستقل داشتن و بچهدارشدن نمودهایی از ابراز وجود رابطه زوجی است.
یکی از نیازهای اساسی بچهها، اِعمال محدودیتهای واقعبینانه است. مثلاً سر وقت بخوابند، بهموقع بیدار شوند، با چه کسانی بروند و بیایند و.... این نیازی است که درباره رابطه هم صدق میکند و همسران در قبال آن مسئولیت دارند. مثلاً هر حرفی را به زبان نیاورند، حریمها و حرمتها نشکند، خانوادهها وارد رابطه نشوند، همسران یارکشی نکنند و....
چندین سال پیش حضرت امام خمینی (ره) به زوجهای جوان یک جمله طلایی فرمودند که «بروید با هم بسازید». این با هم ساختن گرچه در معنای ظاهری تعبیر به سازش میشود، حرف جدی دیگری هم دارد و اینکه بنای زندگی مشترک را با هم بسازید. یعنی آجر آجر رابطه را با دیدن و بررسی نیازهای همدیگر، درست بسازید و رشد دهید.
منبع: تبیان