پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تعبیر به سفره میکنند، آن هم چه سفره ای! رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «تاکنون این سفره را نه کسی دیده، و نه کسی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده است. برسر این سفره فقط یک گروه مینشینند. این گروه فقط روزه دارها هستند.
اول: فرصت تقویت اراده و تصمیم گیری
یکی از مشکلاتی که در جامعه امروز وجود دارد، ضعف اراده و تصمیم گیری است؛ خیلیها میگویند: من میدانم بد اخلاق هستم، اما نمیتوانم بر بد اخلاقیم غلبه کنم، من نباید اعتیاد داشته باشم، نباید ناسزا بگویم، نمیتوانم و نمیشود. گاهی افراد به گرفتاریهای مختلف اظهار ضعف اراده میکنند.
ماه رمضان، ماه تقویت اراده است؛ خیلی علاقهمند به غذا هستیم، اما غذا نمیخوریم و یا علاقهمند به آب هستیم و آب نمیخوریم و نزدیک؟ ۱۴ یا ۱۵ ساعت تحمّل میکنیم؛ این تقویت اراده است و اولین فرصت طلایی و زمینهای است که در اختیار ماست، به شرط اینکه انسان خود را بشناسد.
دوم: فرصت آشتی با خداست
در ما مبارک رمضانی، فرصت آشتی با خدا وجود دارد، هرکس قهر بوده، خدا زمینه و سراشیبی گذاشته تا در این فرصت با خدا آشتی کند.
حضرت عیسی بن مریم از جایی عبور میکرد، گروه اول را دید که گریه میکنند. گفت: گریۀ شما از چیست؟ گفتند: ما از آتش جهنم میترسیم. فرمود: بدانید کسی که اینطور از خوف خدا اشک میریزد، خدا او را از آتش میرهاند، امید داشته باشید، آتش جهنم بر بدن شما برخورد نکند. گروه دوّم را دید که ناله میزنند! پرسید شما چرا اشک میریزید و تضرع میکنید؟ گفتند: عیسی! ما عشق بهشت داریم، جایی که در آن لغو، گناه، دروغ و خلاف نیست؛ جایی که فرشتهها و انبیا در آن هستند. فرمود: امید داشته باشید خدا به شما بهشت بدهد. رسید به گروه سوّم و از آنها پرسید شما چرا اشک میریزید؟ گفتند: ما خدا را دوست داریم! فقط همین. فرمود: «اَنتُمُ المَقَرِّبُونُ؛ شما مقرّبترید.» آن دو گروه هم خوب بودند، اما شما مقربید و بالاترید و این نتیجۀ حبّ خداست.
فرصت سوم: فرصت برنامه ریزی و نظم است
یکی از مشکلاتی که درزندگی همۀ ما وجود دارد، مشکل عدم برنامه ریزی و نظم است؛ ماه رمضان، دو ورود و خروج منظّم دارد که همه، آن را رعایت میکنند. ورود به ماه و خروج از ماه و این نظم ماه رمضان است. به طور مثال داری غذا میخوری، یک دفعه کنار میگذاری، میگویی اذان شد، و یا از تشنگی به خودت میپیچی، اما آب نمیخوری و میگویی باید افطار شود.
اول ماه آغاز میکنی، عید فطر افطار میکنی ما چه خوب است که بقیۀ زندگیمان هم همین گونه باشد؛ نماز اول وقتمنان روی نظم باشد. برنامۀ خانوادگیمان هم روی نظم باشد. در رمضان با این فرصت طلایی میتوان برنامه ریزی و نظم را در زندگی گسترش داد.
چهارم: فرصت رفع کدورت
در این ماه، باید اختلافها و کدورتها را کنار بگذاریم و در مقابل رفت و آمدها و دید و بازدیدها را زیاد کنیم.
«ثَلَاثَةٌ لَا تُقْبَلُ لَهُمْ صَلَاةً عَبْدٌ آبِقٌ مِنْ مَوَالِیهِ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْهِمْ فَیَضَعَ یَدَهُ فِی أَیْدِیهِمْ وَ رَجُلٌ أَمَّ قَوْماً وَ هُمْ لَهُ کَارِهُونَ وَ امْرَأَةٌ تَبِیتُ وَ زَوْجَهَا عَلَیْهَا سُاخِطٌ؛ سه گروه هستند که نماز آنها قبول نمیشود: عبدی که از مولای خود قهر کرده که باید به نزد او برگردد [و با او آشتی کند]و دست او در دست مولای خود قرار گیرد و دیگری مردی که بر قومی حکمفرمایی میکند و آن قوم او را نمیخواهند و سوم زنی که شب بخوابد و شوهرش بر او خشمناک باشد.»
یکی از زمینههای قبول نشدن نماز، کدورت و قهر است که در ماه رمضان فرصتی است برای از بین بردن این کدورتها.
پنجم: فرصت صبر در ماه رمضان
ماه رمضان ماه صبر و تحمّل است. ماه صبر در برابر گناه، معصیت، روزه خواری و... است. آدم صبور تا اذان مغرب نشده، افطار نمیکند. این صبر را باید در سایر ایام هم تعمیم داد.
ششم: فرصت قناعت در ماه رمضان
در ماه رمضان، مومنان با مناعت طبع و قناعت، زندگی میکنند، حال این را میشود تعمیم داد؛ و در سایر روزهای سال و در همۀ مراحل زندگی قناعت را سر لوحۀ همۀ امور قرار داد.
ماه رمضان شب احیا دارد، مومنان در شبهای احیا، اسامی ائمه (علیهم السلام) را بر زبان جاری میکنند، در مجالس مینشینند، روضه میشنوند و اشک میریزند؛ این بهترین فرصتی است که میتوان خود را به اهل بیت (علیهم السلام) نزدیک کرد.
هفتم: فرصت پیوند با ولایت در ماه رمضان
ماه رمضان شب احیا دارد، مومنان در شبهای احیا، اسامی ائمه (علیهم السلام) را بر زبان جاری میکنند، در مجالس مینشینند، روضه میشنوند و اشک میریزند؛ این بهترین فرصتی است که میتوان خود را به اهل بیت (علیهم السلام) نزدیک کرد.
شهید مطهری ارادت ویژهای به مرحوم علامه طباطبایی داشت: وقتی علّت را از او پرسیدند در جواب میگفت:
علامه طباطبایی صفات برجستهای دارد، یکی از آنها این است که ایشان هر افطار میآمد، اول ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها) را میبوسید بعد میرفت منزل و افطار میکرد، درتمام روزهای ماه رمضان دیدم، علامه افطارش را با بوسه به ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها) قرار میداد. این همان فرصت پیوند با ولایت است.
اینکه در شب اول ماه رمضان، نیمه ماه رمضان، آخر ماه رمضان و در شبهای قدر زیارت امام حسین (علیه السلام) مستحب است و در روایات آمده که هر کس در ماه رمضان به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود، گویا با همۀ انبیا مصافحه کرده است، این همان پیوند با ولایت است.
ماه رمضان، ماه جبرانِ کردههای ناپسند
«ماه رمضان، ماهی است که میشود با تذکّر و توجّه در آن، به جبرانِ کردههای ناپسند پرداخت. هر جا هستید، هر که هستید، در هر لباسی هستید، در هر سنّی هستید؛ای جوان!ای پسر و دختر جوان!ای مرد و زن میانسال!ای پیرمردان و پیرزنان!ای فقرا!ای اغنیا!ای علما!ای متوسّط السوادها! هر که هستید، اگر احساس نیاز به خدا میکنید -که هر انسانِ سالمی این احساس را میکند- بدانید که خدا نزدیک است! یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. ممکن نیست کسی با خدا از روی دل حرف بزند، ولی جواب الهی را نشنود! خدا به ما جواب میدهد. وقتی دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد، این همان جوابِ خداست. وقتی دیدید اشکِ شما جاری شد، وقتی دیدید روح شما به اهتزار در آمد، وقتی دیدید طلب، با همه وجود از سر تا پای شما جاری شد، بدانید این همان پاسخ الهی است.»
شراب روحانی و"باده" روح انگیز ماه رمضان
در اندیشه مولانا، شراب روحانی و"باده" روح انگیز ماه رمضان، قابل مقایسه با لذت جسمانی و عیش و طرب مهمانیهای ظاهری نیست؛ بلکه مولانا برای ثبوت این لذت روحانی به کسانی که منکر این جشن روحانی و منکر "تماشای جان" درماه رمضان میشوند، میگوید که با آمدن ماه رمضان تمام جامها و نوشیدنیهای خوش طعم دنیایی رنگ میبازد و کسی که جشن معنا را انکار میکند، اگر از لذتهای جسمانی و تن پروریهای اشرافی صرف نظر کند به روشنی در خواهد یافت که «سبوی معنا» و «خوان آسمانی» لذتی وصف ناپذیر دارد.
به باور مولانا اگر کسی بتواند کودک وجود و «طفل جانش» را از «شیر شیطان» باز دارد و با «قوت نور» تغذیه کند همپای با فرشته گان و فراتر از آنها به معراج «عالم لاهوت» میرود.
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان زنان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
او، تنها در مثنوی هایش به رمضان بسنده نکرده؛ بلکه در مجموعه «غزلیات شمس» نیز غزلهای شور انگیزی راجع به اهمیت و جایگاه ماه رمضان دارد. در غزلی زیبای «آمد رمضان و عید باماست» در بیت پارادوکسیکال، میگوید روزه قفل دهان جسم است؛ اما این قفل، کلید در رحمت و کلید «دهان روح» نیز میباشد. با بسته شدن دهان «تن» چشم دل گشوده میگردد.
دستورات علامه حسن زاده آملی برای ماه رمضان
نکات اخلاقی زیر از کتاب "تازیانه سلوک" انتخاب شده است که سلسله دستور العملهای اخلاقی علامه حسن زاده آملی بوده است. ایشان مینویسد:
انسان بیدار همواره کشیک نفس میکشد و پاسبان حرم دل است و واردات و صادرات دهان خود را میپاید و دار هستی را کارخانهای بزرگ مییابد که با عمّال بیشمار " و ما یعلم جنود ربک الا هو" دست هم گرفته در کارند تا انسان بسازند و از عالمی تحویل به عالم دیگر دهند و میگوید که مروت نباشد که کفران شود و جبران نشود.
از شاه اولیا امیرالمومنین علی (ع) سوال کردند که وجود چیست؟
گفت: به غیر وجود چیست؟
اما در باب شیوه پسندیده سکوت، حق است که:
هر که را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
هر که خاموش شد گویا شد. هر که چشم سر بست بینا شد.
هر که مراقب است سرور است. چه این که کلید نیکبختی در مشت اوست و نگین پیروزی در انگشت او.
قیامت با توست نه در آخر طول زمانی. رسول الله (ص) به قیس ابن عاصم فرمود: "ان مع الدنیا آخره".
با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد بر حذر باش.
خلاف مگو گرچه به مطایبت باشد. از قسم خوردن هم اگر چه به راست، احتراز کن.
چو ایستادهای دست افتاده گیر و تا میتوانی نماز را در اول وقت به جای آر...
در این اوان که بحمدالله با " لا اله الا الله" محشوری، خوش آن که با دوست، حشر علی الدوام دارد.
حبیبا! همت بلند دار و از کمال اخلاص:
دوست بگو دوست بگو دوست دوست
تا نگری هر چه بود اوست اوست
انسان به چه دلیل جانشین خدا روی زمین میشود؟ / تفسیر ماه رمضان از نگاه امام موسی صدر
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿بقره، ۳۰)
و، چون پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی میآفرینم، [فرشتگان]گفتند آیا کسی را میآفرینی که در آنجا فساد کند و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را]تسبیح میگوییم و به تقدیست میپردازیم؟ فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
داستان آفرینش انسان
این آیه و آیههای پس از آن داستان آفرینش انسان در زمین است. آیهها بر این تاکید دارند که خداوند سبحان، خواسته است بر زمین جانشینی قرار دهد. «زمین» کلمهای است در برابر «آسمان» که منظور از آن تنها «کره خاکی» نیست، بلکه مفهوم این کلمه زمین، ستارگان، آفاق، مکانهای مختلف مادی و ابعاد مادی انسان را در برمی گیرد. بنابراین، خداوند خواسته است که در عالم ماده، جانشینی قرار دهد.
جانشین چه کسی است؟
هر کس که محرم اسرار است، الزاما جانشین نیست. آنگاه که خداوند میخواهد در زمین جانشینی قرار دهد، آن جانشین باید مسئول و آگاه باشد و مسئولانه و آگاهانه رفتار کند. پس، آن کس که به این کار میپردازد، ابزار یا چیزی شبیه به آن نخواهد بود.
آن گونه که از آیات قرآن و فرهنگ دینی درمی یابیم، فرشتگان به اسباب اجرای اراده الهی شیبهترین اند. اما آنان با اینکه خدا را نافرمانی نمیکنند، جانشینان خدا در زمین نیستند.
جانشین کسی است که مسئولیت میپذیرد و با آگاهی رفتار میکند. این بدان معناست که انسان توانایی انجام دادن خیر یا شر را دارد و میتواند خیر و شر را با مسئولیت خود برگزیند؛ بنابراین معنی «خلیفه الله» بودن انسان این است که او میان خیر و شر مخیر است و مجبور نیست. اما خدا هر دو راه را به او نشان داده و سپس مسئولیت را بر عهده گذاشته است.
چون فرشتگان شنیدند خداوند جانشینی مخیر و آگاه به خیر و شر بر زمین برگزیده که توانایی انجام دادن هر دو را دارد، به طور طبیعی دریافتند که این انسان میتواند شر را انتخاب و در زمین فساد کند و خونها بریزد، همان گونه که میتواند خیر را برگزیند. پس به خدای سبحان گفتند: «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ»، اما خداوند در خواست فرشتگان را نمیپذیرد چرا که او انسان مسئولی میخواهد که در همان حال که به وظیفه خویش عمل میکند و کارهایش را انجام میدهد، در گیر کشمکشی درونی نیز باشد که او را به کمال و پیروزی بر عناصر شر رهنمون سازد.
اگر چه انسانهای خیرخواه کم باشند، اما چنین انسان مسئولی به تنهایی با همه انسانهایی که توانایی رفتار مسئولانه را ندارند، برابری میکند. خدا جانشینی مخیر میان خیر و شر در زمین برگزید و اسما را به او آموخت، منظور از اسما همان اسباب و وسایلی است که انسان را به نتیجه کارها میرسانند.
شکی نیست که خداوند به انسان توانایی چیرگی بر موجودات را داده است و سبب آن هم قابلیت انسان برای آموختن است. پس علم، مایه چیرگی انسان بر همه موجودات است. وقتی انسان چیزی را نمیداند، از آن میترسد و از تصرف در آن درمی ماند و مانند بندهای ذلیل در برابر آن میایستد، همان حالتی که در برابر پدیدههای طبیعی دارد. اما هنگامی که آن را شناخت، بر آن چیره میشود و آن را به تسخیر درمی آورد.
خداوند به انسان این توانایی را داده که هر چیزی را بفهمد و در نتیجه بتواند آن را مسخر کند. اگر بگوییم ابزار چیره شدن انسان بر همه موجودات هستی، علم اوست و خداوند کلید آموختن را در انسان نهاده است، پس انسان میتواند هر چیزی را بیاموزد و همه چیز را در اختیار خود درآورد. به این سبب ایت که ملائکه به انسان سجود میکنند.
اگر انسان بتواند همه موجودات را مسخر کند، توانسته فرشتگان را هم به سجده وادارد، سجدهای که نهایت خضوع و فروتنی است؛ بنابراین میتوان دریافت که حیات انسان در زمین عبارت است از آفرینش موجودی که میتواند خیر و شر را انتخاب و درک کند و بتواند در جهانی زندگی کند که خیر و شر در آن وجود دارد. این احساس وجود خیر و شر در جهان مایه کنال انسان است. آدمی میتواند درگیر خیر و شر شود و با مسئولیت خویش، خیر را برگزیند. خداوند قابلیت آموختن را به انسان داده تا بدان وسیله بر همه موجودات غلبه کند؛ بنابراین امتیاز انسان در اراده و علم اوست، ارادهای که همان اختیار است و علمی که او را سلطان همه موجودات قرار میدهد. این همان مسیر حیاتی انسان است، بدین معنا که انسانی که توانایی آموختن چیزی را ندارد، در برابر هر چیزی ناتوان است. اما چون بیاموزد، به تسخیرشان درمی آورد و بر آنها غالب میشود. این یعنی آدمی میتواند از هیچ آغاز کند و تا بی نهایت پیش رود.
گستره فعالیت آدمی همه کائنات است، نه فقط کره خاکی. اما راه غلبه انسان بر همه کائنات، علم و آموختن است. اگر بیاموزد، چیره میشود. چیزی در هستی نیست که مانع پیشرفت انسان شود و در هستی چیزی والاتر از آموختن نیست، پس آدمی میتواند به هر چیزی معرفت پیدا کند و هر چیزی را بشناسد.
قران کریم در این ایات مسیر حرکت انسان را ترسیم و تاکید میکند که میتوانی بر همه موجودات غالب شوی و مسئولیت خود را در برابر همه آنها بشناسی؛ و این همان معنای «خلیفه اللهی» است که در آغاز قرآن کریم به انسان عرضه میشود. این مفهوم، مفهومی نزدیک به ذهن و اصول علمی و همساز با دیگر آیههای قرآن است.
منبع: خبرآنلاین