همزمان با سالروز شهادت آیت الله مرتضی مطهری و گرامیداشت روز معلم جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور صبح امروز (سهشنبه ۱۲ اردیبهشت) با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
گزیده بیانات در دیدار معلمان به این شرح است:
رهبر معظم انقلاب فرمودند:یاد شهید عزیزمان مرحوم آیتالله مطهری را گرامی میدارم که به معنای واقعی کلمه یک معلم بود. همهی آن خصوصیاتی که ما در معلمین مدارسمان یا مدرسین دانشگاههایمان انتظار داریم، در این مرد وجود داشت. علم داشت، تعهد داشت، دقت داشت، پیگیری داشت، نظم و انضباط در کار داشت.
بحمداللّه شهادت او هم برکاتی برای کشور داشت. خود ایشان که خب به مقامات عالی رسید و آثار ایشان در اثر این شهادت در دل جامعه جا باز کرد و من توصیه میکنم نوشتههای ایشان و تنظیم شدههای سخنرانیهای ایشان را حتماً به خصوص معلمین، اینها را نگاه کنند، بخوانند.
ولین مطلبی که در باب معلم باید بنده امروز عرض بکنم، سپاس از جامعهی معلمان است؛ این سربازان گمنام نظام اسلامی و اسلام و مسلمین که در اطراف کشور در دورترین نقاط کشور بیسروصدا مشغول کارند، مشغول مجاهدتند. با سختیها، با مشکلات فراوان دارند کار میکنند. درواقع فرزندان ملّت را این جامعهی معلّمین دارند تربیت میکنند و آنها را برای آیندهی روشنی آماده میکنند.معلّم در واقع معمار آیندهی کشور است. امروز شما دارید فردای کشور را میسازید.
چرا در آموزش و پرورش بیثباتی در مدیریت وجود دارد؟ ده سال اخیر، پنج وزیر و چهار سرپرست سر کار آمدند؛ این چیز عجیبی است..
نباید جوری باشد در کشور که وقتی گفته میشود مدرسه دولتی اولین چیزی که مقابل انسان نقش میبندد، ضعف مدرسه است.وقتی به مدرسه دولتی کم اعتنایی کنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه مالیاش آنقدر نبود که بتواند در مدرسهای که شهریه میگیرد ثبت نام کند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ یعنی کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد/ این بیعدالتی محض است و به هیچ وجه قابل قبول نیست.
معلم شاگرد را مثل فرزند خودش بداند. شما در مورد پسر خودتان، دختر خودتان چه آرزوهایی دارید؟ نمیخواهید خوشبخت باشد؟ نمیخواهید سربلند باشد؟ نمیخواهید عاقل باشد؟ نمیخواهید با سواد باشد؟ نمیخواهید رفتار او احترامبرانگیز باشد در جوامع، در خانوادهها؟ انسان راجع به بچهاش این چیزها را میخواهد. عین همینها را از این شاگردتان هم بخواهید.
در خلال درس با رفتار، با کردار، با بیان، ایمان را، صلاح را، صلاحیتهای انسانی را در این شاگرد پرورش بدهید فرض کنید فرزند خودتان است.
این قضیهی کرونا و این آموزش مجازی و آموزش از راه دور ضربه زد واقعاً؛ یعنی اختلال ایجاد کرد در کار آموزش کشور. ممکن است که ما بگوییم با فضای مجازی و رتباط ویدئویی و امثال اینها میشود درس را تعلیم داد، اما شاگرد، دانشآموز غیر از یادگیری و شنیدن درس احتیاج به حضور در فضای آموزشی دارد. احتیاج دارد به اینکه بین همسالان خود، همسانان خود حضور داشته باشد این همافزایی ایجاد میکند، این خیلی مهم است.
سعی باید بشود که دانشآموز در مدرسه حضور پیدا بکند. مدرسه موضوعیّت دارد.
به نظر بنده بعضی هنوز قادر نیستند نقش آموزش و پرورش را در پیشرفت همه جانبهی کشور درک کنند. یک خطای راهبردی در بین برخی از مسئولین در گذشته وجود داشته که خسارتهایی هم وارد آورده و آن کوچکانگاری این دستگاه حیاتی است.
بعضی آن را به صورت یک مزاحم نگاه کردند. اینها را من که عرض میکنم، چون حرفهایی را از خود افراد شنیدهام. به صورت یک مجموعهی مصرفی نگاه میکردند و به بنده میگفتند که مثلاً فرض کنید فلان قدر از بودجهی کشور صرف آموزش و پرورش میشود. دنبالهاش چیست؟ دنبالهاش برونسپاری است یعنی به چشم یک مزاحم به آموزش و پرورش نگاه میکردند.
به نظر بنده عبور از گردنههای دشوار پیشرفت که ما دنبال پیشرفت همه جانبهی کشور هستیم، در این مسیر گردنههای دشواری وجود دارد، بدون کمک آموزش و پرورش عبور از این گردنهها ممکن نیست.
مسیر کنونی آموزش و پرورش یک مسیری است به سمت دانشگاه؛ یعنی این که الان هست یک دالانی است از دبستان و دبیرستان به سمت دانشگاه. آیا این ضروری است؟ واقعاً باید همه همین طور بیایند عبور کنند بروند به سمت دانشگاه؟ این ضروری است؟ این اصلاً بهرهدِه هست برای کشور؟ من چند روز قبل از این در دیدار کارگران گفتم، که ما یک تعداد زیادی دیپلمه را تبدیل میکنیم به کارشناسها و کارشناسهای ارشد بیکار و ناراضی و معترض که حق هم دارد. این همه درس خوانده، کار مناسب درسش وجود ندارد. یعنی روی اینها باید فکر کرد، واقعاً اینها را باید ملاحظه کرد.
ما از معلّم توقّع داریم احساس مسئولیّت کند. این توقع، توقعِ بجایی است، امّا در مقابل، در قبال معلّم هم باید احساس مسئولیّت بشود. وقتی نظام از معلّمین، جامعهی معلّمی، توقّعی دارد، باید در قبال این جامعه احساس مسئولیّت هم بکند. حالا این احساس مسئولیّت در همهی ابعاد است، فقط مسئلهی معیشت نیست. مسئلهی معیشت البتّه خیلی مهم است، امّا فقط مسئلهی معیشت نیست. مسئلهی تجربهآموزی است، مهارتآموزی است، اینها، جزو وظایف است. اینها کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ یعنی اینها احساس مسئولیّت دستگاه در قبال معلّم است.
این فکر وجود داشته در بعضی از مسئولین کشور در گذشته که ما بیاییم آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم. بدهیم دست بخشهای خصوصی بروند، این خرج سنگین و این بودجهی سنگین را از دوش آموزش و پرورش برداریم. دستشان درد نکند، برای نابود کردن کشور فکر خوبی است این. شأن تعلیم و تربیت شأن دولتی است. هیچ نظامی نمیتواند این شأن را از خودش دور کند، قابل تفکیک نیست از نظام. تربیت و تعلیم کشور به عهدهی نظام حاکم بر این کشور است. در همهی دنیا همین جور است. یک مواردی یک استثناهایی دارد مثل همین مدارس به اصطلاح غیرانتفاعی که حالا در کشور وجود دارد. اینها موارد استثنایی است. قانون اساسی ما هم که این را به صراحت بیان کرده؛ بنابراین مسئلهی برونسپاری معنیای ندارد. این شأن دستگاه حاکم قابل واگذاری نیست.
برنامههای پرورشی باید در مدرسه دیده بشود، در مدارس خبر چندانی نیست. باید امور پرورشی امتداد داشته باشد تا داخل مدارس. بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند، مسئول پرورشی ندارند. باید حتماً تأمین بشود.
باید کار پرورشی جذّاب باشد. بچهها را فراری نباید داد. باید جوری باشد که بچهها به طرف او جذب بشوند. تقویت و هویت ملی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی اینها در شمار اصلیترین کارهایی است که بایستی انجام بدهیم.