عدم صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی مصداق بارز تضییع حقوق افراد، زیر پا گذاشتن قوانین منصفانه در ورزش و توطئه و نیرنگ است.      

ترکیب بلاهت، شرارت، عقده‌گشایی و خصومت می‌‎شود چیزی که ما آن را به عنوان «عدم صدور ویزا» برای ورزشکاران ایرانی می‌شناسیم. شرارت‌ها تمامی ندارد. تمام راهکارها‌، نقشه‌ها و دسیسه‌های نخ‌نما شده را جمع کنید باز هم متوجه نمی‌شوید که هدف از راه ندادن هر چند وقت یکبار ورزشکاران ایرانی به خاک آمریکا چیست.

اصرار آمریکایی‌ها در راه ندادن ورزشکاران ایرانی به کشورشان قصه‌ای طولانی و ملالت‌بار شده است. به یک ورزشکار ایرانی به راحتی ویزا نمی‌دهند و هیچ دلیل مشخصی هم برای آن ندارند و مشکل اصلی همین جاست. مثلا بهروز عطایی سرمربی تیم‌ملی والیبال ایران هنوز نمی‌داند به چه دلیل شاگردانش باید ویزا بگیرند اما او و چند بازیکن دیگر خیر. هیچ توجیهی نیست. این چرخه باطل دهه هاست که از سوی آمریکایی‌ها تکرار می‌شود و هر بار هم نه برای آنها نتیجه‌ای در بردارد و نه به سود ورزش ماست. عدم صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی مصداق بارز «تضییع حقوق افراد»، «زیر پا گذاشتن قوانین منصفانه در ورزش» و «توطئه و نیرنگ» است.      

استیصال بزرگ یا عقده‌گشایی هدفمند؟

ما با یک نوع عقده‌گشایی بسیار وسیع و هدفمند روبه‌رو هستیم. در واقع این طور هم می‌توان گفت؛ یک استیصال بسیار بزرگ را از سوی مقامات آمریکایی مشاهده می‌کنیم. تحریم‌ها برای‌شان کافی نبود و حالا در کنار این تحریم، زیر مجموعه‌های دیگری هم به صورت خرد و کلان تعریف کرده‎اند. یکی از این تعاریف خرد می‌تواند عدم صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی باشد.

بلاهت و حماقت در اینجا به اوج می‌رسد چرا که شعار ورزش در تمام سال‌ها و دهه‌های اخیر و در تمامی نهادهای ریز و درشت ورزشی این است: «ورزش را با سیاست قاطی نکنید». اما این مورد گویا در مورد ارتباطات ورزش ایران و آمریکا صدق نمی‌کند. هر جا دلشان می‌خواهد ورزش را با سیاست پیوند می‌زنند و برای این کار هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند جز صادر نکردن ویزا. آمریکا به راحتی مفاد کنوانسیون‌های بین‌المللی ورزش را زیر پا می‌گذارد. بر اساس این کنوانسیون‌ها و تفاهم‎نامه‎ ها هیچ کشوری حق ندارد به هیچ ورزشکاری بنا به دلایل سیاسی ویزا ندهد و اگر چنین اتفاقی رخ داد آن کشور باید از میزبانی‌های مختلف و سایر موارد محروم شود. اما چه زمانی سراغ داشته‌اید که ورزش آمریکا از سوی نهادهای بزرگ ورزش جهان مورد مواخذه و محرومیت قرار ‌گیرد؟ اینجا با یک توطئه عظیم سازمان‌یافته روبه‌رو هستیم. به هر حال نگرش آمریکا به ورزش ایران چیزی جز شرارت نیست، آن هم شرارتی ناشیانه و بلاهت‎بار.


بیشتربخوانید


تقلید از روی دست مستاصل‎ها
این «بلاهت و توطئه آمریکایی» اینک به بسیاری از کشورهای اروپایی هم تسری یافته است. نمونه بارز آن در این چند وقت اخیر عدم صدور ویزا برای شمشیربازان ایرانی برای حضور در جام‌جهانی یونان بود. آنقدر اتفاقات از این دست زیاد شده که این شائبه به وجود می‌آید که نکند دست‌هایی پشت پرده وجود دارد و بین آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی توافقاتی شکل گرفته است.

نمونه آن عدم اعزام کشتی‌گیران به رقابت‌های جهانی کشتی‌، عدم صدور ویزا برای گلف‌بازان ایرانی برای رقابت‌های جهانی فرانسه، عدم صدور ویزا برای کمانداران ایرانی برای حضور در رقابت‌های ایتالیا و چند مورد مشابه دیگر. از دیگر موارد اخیر نیز می‌توان به عدم صدور ویزا برای تیراندازان ایرانی برای جام‌جهانی آمریکا اشاره کرد و علاوه بر آن تیم کاراته نیز به دلیل مشابه حضور در رقابت‌های جهانی را از دست داد. مدتی پیش نیز انگلیس به تکواندوکاران ایرانی ویزا نداده بود. کلکسیون خصومت با ورزش ایران ده‌ها مصداق در رابطه با رقابت‌هایی که در خاک آمریکا برگزار می‌شود، دارد. یک نوع کارشکنی دیگر هم وجود دارد و آن هم این که در دقیقه ۹۰ برای ورزشکاران ایرانی ویزا صادر می‌کنند در این حالت ورزشکار با کوهی از استرس و نگرانی راهی کشور میزبان خواهد شد؛ مانند آنچه برای تیم‌ملی کشتی فرنگی زیر ۲۳سال ایران برای اعزام به رقابت‌های جهانی اسپانیا رخ داد. این مشکل برای دونده‌های اعزامی به آمریکا هم وجود دارد. 

سه گانه مهم
یکی از اصول مهم موفقیت و توفیق ورزش این است که ارتباطات گسترده و عمیقی با نهادهای عظیم ورزش در سطح جهان داشته باشید اما کار سخت است. نادیده گرفتن ارتباطات بین‌المللی خود می‌تواند یکی از دلایل کارشکنی و موذی‌گری برخی از کشورها در زمینه عدم صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی باشد. حالا که طرف‌های مقابل ما حسابی سیاست را با ورزش ترکیب کرده‌اند پس ورزش ایران هم باید کمی سیاسی کاری را سرلوحه خود قرار دهد. 

تطمیع و جلب نظر مسئولان بلندپایه نهادهای ورزشی می‌تواند نخستین قدم در پروسه تنبیه ورزش کشورهایی همچون آمریکا باشد که سر بزنگاه با گستاخی بی حد و مرز از ورود ورزشکاران ایرانی به کشورشان جلوگیری می‌کنند. وزارت ورزش، کمیته بین‌المللی المپیک و وزارت امور خارجه باید دست در دست هم دهند تا با ایجاد یک ارتباط بین‌المللی فوق‌العاده مقدمات زمینگیر شدن ورزش آمریکا را حداقل در زمینه میزبانی فراهم کنند. ورزش جایی برای سیاست ندارد، اما حالا که دیگران این اصل مهم را فراموش کرده‌اند ما هم عقب نمانیم و به هر شکل ممکن از این حربه غیرمنصفانه استفاده کنیم. الان وقت آن است. نه فردا و فرداهای دیگر. دقیقا خود امروز.

در برابر این اتفاقات منفعل نباشیم
سید‌امیر حسینی - دبیر کل سابق کمیته ملی المپیک ایران
عدم صدور ویزا برای ورزشکاران بر خلاف منشور المپیک است. قطعا مسئولان فدراسیونی مثل والیبال باید این موضوع را از طریق مجراهای مربوطه پیگیری کنند. در این رابطه طرح ادعای خسارت لازم است و باید از طریق حقوقدانان پیگیری شود. کار را باید به دادگاه بین‌المللی ورزش بکشانیم. موضوع دیگر این که سیاست آمریکایی‌ها در قبال ورزش تغییر کرده است. قبلا به دنبال این بودند که تصویری مثبت از آمریکا در اذهان جهانی به وجود بیاورند و از دیپلماسی ورزش به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.

برای این کار اعتباراتی هم تخصیص دادند اما الان رویه برعکس را در پیش گرفته‌اند. موضوع مهم این که برای جلوگیری از بروز اتفاقی به نام عدم صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی باید یک کارگروه تشکیل دهیم و در این کارگروه از کارشناسان و حقوقدانان استفاده کنیم. ما باید صد در صد دنبال گرفتن خسارت باشیم. باز هم تاکید می‌کنم که در این راه نباید به هیچ عنوان منفعل باشیم. برای این‌که در کرسی‌های جهانی صاحب منصب و نفوذ شویم باید تلاش کنیم. الان رژیم اشغالگر قدس در بسیاری از مجامع بین‌المللی ورزشی نفوذ کرده و ما هم باید به هر شکل ممکن به نهادهای بزرگ ورزشی نفوذ کنیم تا بتوانیم حقمان را بگیریم. وزارت ورزش باید دیپلماسی ورزشی را در دستور کار خود قرار دهد و پروژه ایران‌هراسی را با شکست مواجه کند. ما بارها با جلساتی که با دکتر سجادی در وزارت ورزش داشتیم بر تشکیل کمیته بین‌المللی برای نفوذ و ارتباط با مجامع بین‌المللی تاکید کردیم.

اینها آینده‌نگری است ولی متاسفانه ورزش ما هنوز منفعل عمل می‌کند. این وضعیت در آینده خسارت‌های بیشتری به بار می‌آورد. هم به سجادی و هم به روسای قدیم و جدید کمیته ملی المپیک پیشنهاد کردم ما نیاز به این داریم که شورایی متشکل از افراد صاحب‌نظر و صاحب تجربه در عرصه‌های بین‌المللی تشکیل بدهیم تا در این شورا تمامی موارد را رصد کنیم. تصمیم‌گیری‌ها نباید برای لحظات آخر باشد. تشکیل یک اتاق بین‌المللی ما را از حالت انفعال خارج می‌کند. دستگاه ورزش نباید سیاست‌های انفعالی را دنبال کند. طرح ادعای خسارت حداقل برای تیم ملی والیبال یک ضرورت غیرقابل کتمان برای ورزش ایران به شمار می‌رود. آمریکا باید بداند وقتی کارشکنی می‌کند هزینه‌های سنگینی در انتظارش است. ما نیاز به سیاست‌های هم‌افزایی با مجامع بین‌المللی داریم. دیدگاه آینده‌نگرانه نیاز اصلی ورزش ایران است. روندی که اکنون نزد مسئولان وجود دارد باید اصلاح شود. ورزش ابزاری برای صلح و دوستی در جهان است اما انفعال این رویه را نفی می‌کند. خیلی باید بیشتر از اینها تلاش کنیم. 

نمونه‌هایی از کارشکنی آمریکا برای ورزشکاران ایرانی
بهروز عطایی، مهم‌ترین غایب تیم ملی والیبال در هفته چهارم لیگ ملت‌ها به‌دلیل صادرنشدن ویزا 
عدم صدور ویزا برای تیم ملی کاراته‌ ایران برای شرکت در مسابقات جهانی
صادر نشدن ویزای تعدادی از کشتی‌گیران تیم ملی همچون کامران قاسمپور برای شرکت در مسابقات جهانی 
غیبت احسان حدادی در مسابقات جهانی دوومیدانی به‌دلیل صادر نشدن ویزا 
بازماندن تیم ملی موی‌تای برای شرکت در مسابقات ورلد گیمز به‌دلیل صادر نشدن ویزا از طرف آمریکایی‌ها

منبع: روزنامه جام جم 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.