تانک مرکاوا ساخت رژیمصهیونیستی که با کمک کشورهای غربی طراحی و ساخته شده است، در کنار تانکهایی مانند آبرامز آمریکایی و چلنجر انگلیسی در میان بهترین تانکهای جهان قرار میگیرد. رژیم تاکنون چهار سری از این تانکها شامل مرکاوا مارک-۱، مارک-۲، مارک-۳ و مارک-۴ را تولید کرده است. البته در تقسیمبندیها، به مرکاوا مارک-۴ از نمونه باراک، به دلیل ارتقای بالا، مارک-۵ نیز گفته میشود. بهترین و اصلیترین تانک رژیم برای جنگ مرکاوا مارک-۴ است، اما سامانههای پیشرفته آن، برای ارتقای نمونههای قبلی مرکاوا و همچنین تانکهای دیگر مانند ام-۶۰ نیز به کار رفتهاند.
با اینحال، هیچکدام کارایی مرکاوا مارک-۴ را نیافتهاند. به همین دلیل رژیم نیز از همین نمونه برای عملیات در جنگ غزه بهره برد. البته این انتخاب، دلایل دیگری نیز داشت. صهیونیستها در جنگ غزه از بهترین یگانهای کماندویی خود استفاده میکردند که باید با قدرتمندترین وسایل زرهی حفاظت میشدند. بر این مبنا، در این نوشته، عملکرد تانک مرکاوا مارک-۴ در نبرد غزه مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ گرچه نمونه مارک-۳ نیز بر اساس اخبار در این جنگ حضور داشته است.
برای درک این موضوع باید به ویژگیهای مرکاوا مارک-۴ پرداخت تا نحوه عملکرد آنها را در این جنگ ارزیابی کرد. بخش مهمی از قدرت یک تانک به توانایی حفاظت آن برمیگردد. این حفاظتها عامل بقای تانک است. یک وسیله زرهی به هر میزانی دارای قدرت آتش موثر باشد، بدون آنکه بتواند از خود حفاظت کند، به سرعت توسط دشمن نابود شده و به تبع آن قدرت آتش آن نیز از میدان نبرد حذف میشود.
حفاظت مرکاوا شامل چهار قسمت «زره تقویتشده»، «انحنای زره و قابلیت واکنشدهندگی» آن، «سامانه هشداردهنده لیزری» و «سامانه تروفی» است.
زره قدرتمند تانک مرکاوا در برابر پیشرفتهترین و سنگینترین موشکهای ضدزره موجود در جهان مقاومت میکند، اما غلبه بر آن شرایطی دارد. با توجه به اینکه تانکها با توجه به نحوه حرکت در میدان نبرد بیشتر از جلو مورد هدف قرار میگیرند، میزان زره در این ناحیه بیشتر از دیگر قسمتهای تانک است. همچنین برجک که محل استقرار سرنشینان، توپ و مهمات است، باید حفاظت بیشتری داشته باشد؛ چه اینکه برای دشمن هدفگیری برجک به دلیل برجستگی راحتتر است.
انحنای زره و قابلیت واکنشدهندگی یک ویژگی دیگر است. بخشی از بدنه تانک در قسمت برجک، دارای انحنا و زره واکنشدهنده است که در صورت اصابت موشک و راکت، آن را پیش از انفجار منحرف میکند. به عبارتی دیگر موشکها با برخورد به این قسمت کمانه کرده و قادر به چسبیدن به سطح تانک و انفجار نیستند. سامانه هشداردهنده لیزری به نشانهگیری موشک به سمت تانکها برمیگردد.
کاربر موشک ضدتانک که قصد هدفگیری تانک را دارد، ابتدا با لیزر تانک را هدفگذاری میکند و سپس دست به شلیک موشک میزند. موشک که دارای هدایت لیزری است، به سمت اشعه لیزر که روی بدنه تانک افتاده است میرود. تانک مرکاوا دارای هشداردهنده لیزری است که میتواند نشانه گرفته شدن خود توسط یک موشک ضدتانک را تشخیص دهد. پس از این تشخیص، تانک دست به پرتاب نارنجکهای دودزا زده و سپس از جای خود حرکت کرده و مانور میدهد. اینگونه موشک ضدتانک دیگر قادر به تشخیص تانک و هدف قرار دادن آن نیست. سامانه تروفی، چهارمین بخش از سیستم حفاظتی تانک مرکاوا ست. این سامانه دارای رادار و تفنگ است. رادار موشک و یا راکت پرتابشده به سمت تانک را شناسایی کرده و تفنگ به سمت آن شلیک کرده و موشک را در هوا پیش از اصابت به بدنه تانک منفجر میکند.
هر چهار ویژگی حفاظتی تانک مرکاوا در جنگ غزه دچار اشکال شدند. زره تقویتشده به این علت از کار افتاد که تانکها توسط راکتهای ضدزره بسیار قوی از پهلو یا پشت هدف قرار میگرفتند. در مواردی حتی مبارزان فلسطینی بمب را کنار انبار مهمات برجک و یا درب پشت تانک که برای فرار تعبیه شده کار گذشته و آن را منفجر میکردند. اینگونه زره قدرتمند تانک که بیشتر در ناحیه جلوی تانک و برجکش متمرکز بود، تا حد زیادی تاثیر خود را از دست میداد. دوم آنکه حملات ضدزره فلسطینی تنها قصد نداشت تانکها را نابود کند، بلکه با آسیبرسانی به آنها، این وسایل را از دور جنگ خارج میکرد. تعمیر تمام وسایل زرهی آسیبدیده در جنگ بهصرفه نیست و میتواند سالها طول بکشد.
انحنای زره و قابلیت واکنشدهندگی آن نیز با شیوه مبارزاتی فلسطینیها از کار میافتاد، زیرا آنها تانک را از روبهرو هدف قرار نمیدادند تا انحنای برجک بتواند منحرفشان کند. سامانه هشداردهنده لیزری هم خنثی شده بود، زیرا در حملات حماس و مقاومت غزه، از موشک ضدتانک استفاده نمیشد بلکه راکتهای ضدزره و بمبها نقش اصلی را داشتند که از لیزر استفاده نمیکردند. سامانه تروفی نیز در محیط شهری که پر از دیوار و مخروبه است به کار نمیآید. این سامانه در دشتی باز که موشک از چند کیلومتری به سمت تانک پرتاب میشود، موثر است.
چه تعداد وسیله زرهی هدف قرار گرفتند؟
زمینی به شکل رسمی، پرحجم و پیوسته روز ۴ آبان آغاز شد و تقریبا به مدت ۳۰ روز ادامه داشت. در روز سیام تهاجم زمینی، ابوعبیده، سخنگوی گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس اعلام کرد از ابتدای جنگ تاکنون ۳۳۵ وسیله زرهی دشمن هدف قرار گرفته است. این وسایل شامل تانک، نفربر، خودروهای زرهی مانند خودروی «نمر» و بولدوزرهای زرهی میشود.
با وجود اعلام هدف قراردادن ۳۳۵ وسیله زرهی، اما مشخص نیست این آمار کل آسیبها به ارتش رژیم در غزه را نشان میدهد یا تنها مربوط به شکار تیمهای قسام است. با توجه به آمارهای جزئی اعلامشده در گذشته که تنها شکار تیمهای قسام اعلام میشد، میتوان احتمال داد ۳۳۵ وسیله زرهی مورد هدف قرارگرفته فقط مربوط به شاخه نظامی حماس باشند. با در نظر گرفتن حضور ۱۱ گروه نظامی دیگر در غزه، علاوه بر القسام، احتمالا آمار تلفات زرهی رژیم بالاتر از عدد اعلامشده توسط ابوعبیده است.
بسیاری از این گروهها، حتی گروههای کمترشناختهشده، مجهز به موشکهای ضدتانک هستند که عملکرد بسیار بهتری نسبت به راکتهای ضدتانک دارند.
تلفات انسانی
شمار سرنشینان هر وسیله زرهی، تقریبا سه نفر است. با احتساب ۳۳۵ وسیله زرهی هدفقرارگرفته توسط القسام، این گروه موفق شده جان ۱۰۰۵ نظامی رژیم را به خطر بیندازد. این تعداد در هدف قرار گرفتن خودروی خود یا کشته شده و یا آسیب دیدهاند. هرچند نیروهای حاضر در غزه، پیادهنظام رژیم را نیز در موارد متعددی هدف گرفتهاند، اما صهیونیستها در جریان عملیات در غزه، کمتر از وسایل زرهی خود خارج میشدند. با درنظر گرفتن این شرایط، اغلب تلفات واردشده به ارتش رژیم، شامل سرنشینان وسایل زرهی است.
با از دور خارج شدن تعداد زیادی از پیشرفتهترین وسایل زرهی ارتش رژیم و تلفات بالا میان نیروهای نخبه آن، تداوم عملیات در غزه بسیار مخاطرهآمیز بود. با اینحال اتمام این روند فرسایشی نیازمند یک پوشش آبرومندانه بود. صهیونیستها برای کاهش تلفات و آسیب یا باید حین جنگ از غزه عقب نشینی میکردند که به فرار تعبیر میشد، یا آنکه در قالب آتشبس، آن را آبرومندانه انجام میدادند.
اگر تانک مرکاوا عملکرد خوبی در میدان جنگ داشت، صهیونیستها جنگ را ادامه میدادند. این تانک یکبار دیگر هم باعث درخواست آتشبس و اتمام جنگ از سوی تلآویو شده است؛ جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ با لبنان که هدف قرار گرفتن ۳۴ تانک مرکاوا آن هم طی زمانی کوتاه، شیرازه ارتش رژیم را فروپاشانده و منجر به قبول شکست از سوی آن شد.
فاکتور جنگ برای نتانیاهو
کابوس غزه برای صهیونیستها فراتر از جنگ است. آنها شبهای آتشبس و بدون خونریزی را نیز باید با کابوس بیپولی ناشی از جنگ بگذرانند. بنابر تخمینهای معتبر اقتصادی، تلآویو باید برای جبران کموکاستهای جنگ «طوفان الاقصی» سالها صبر کند. با اینحال مشخص نیست اگر رژیم تصمیم به تداوم جنگ پس از پایان آتشبس بگیرد، این زیانها تا چه میزان عمیقتر میشوند. یوآف گالانت، وزیر جنگ رژیم ادعا کرده با پایان آتشبس، جنگ به مدت دو ماه ادامه خواهد یافت، اما این موضعگیری او چندان معتبر ارزیابی نشده است.
بتزلل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم معتقد است تا همین امروز هزینههای جنگ به میزانی کمرشکن بوده که نوادگان صهیونیستها نیز شاید مجبور به پرداخت هزینههای جنگ شوند. روزنامه عبری زبان «یدیعوت آحارونوت» اواخر هفته گذشته به نقل از اسموتریچ نوشته بود، تلآویو از طریق کاهش هزینههای دولتی یا افزایش مالیاتها قادر به تامین کسری بودجه نیست و راهی جز «اخذ وام» نخواهد داشت. صهیونیستها در جریان جنگ، برای پوشش هزینههای جنگ مانند اسکان آوارگان مجبور شدند بودجه وزارتخانههای غیرمرتبط را صرف این اقدامات کنند. از سوی دیگر تعطیلی کسبوکارها و کاهش گردش مالی داخلی که استفاده از کارتهای اعتباری را به ۲۰ درصد میزان قبل جنگ کاسته است، راهی برای جبران هزینهها با افزایش مالیات باقی نگذاشته است. تنها مسیر استقراض از طریق صدور اوراق قرضه و اخذ وام از موسسات مالی است.
استقراض با سودهای بالا
برای رژیم که بخشی از جمعیتش از فلسطین اشغالی خارج شده و بخشی دیگر بیکار شدهاند، چشمانداز مالی خوبی وجود ندارد تا سرمایهگذاران به توانایی بازپرداخت قرض خود به رژیم اطمینان داشته باشند. از سویی دیگر، احتمال بروز مجدد جنگ نیز وجود دارد. به همین دلیل سرمایهگذاران باید ریسک بالایی را برای پرداخت قرض به تلآویو متحمل شوند که مزد آن «دریافت سود بالاتر» از صهیونیستها است. با توجه به شرایط بغرنج مالی تلآویو و عدم تواناییاش برای پرداخت اقساط سنگین و بازپرداخت وام در مدت کوتاه، صهیونیستها مجبور خواهند بود علاوهبر ریسک بالا، برای بازپرداخت طولانی وامها، نرخ سود را بیش از پیش بالا ببرند. شرکت «لیدر کاپیتال مارکتس» که در حوزه مشاوره مالی در سرزمینهای اشغالی فعالیت میکند، روز پنجشنبه پیشبینی کرد هزینههای جنگ علیه غزه در سال جاری و سال آینده میلادی به ۴۸ میلیارد دلار برسد.
به گفته این منبع، آمریکا حداکثر یکسوم این مبلغ را در قالب کمکهای اقتصادی و نظامی به رژیم پرداخت خواهد کرد و تلآویو مجبور است مبالغ باقیمانده را از جیب خود بپردازد. صهیونیستها برای تامین هزینههای جنگ، طی دو ماه اخیر پنج میلیارد دلار استقراض کردهاند. گزارش این شرکت مشاوره مالی نشان میدهد رژیم چشم به بازارهای بینالمللی برای استقراض دوخته و اوراق قرضه بینالمللی خود را به ین، یورو و دلار آمریکا از طریق بانکهای والاستریت مانند گلدمن ساکس صادر کرده است.
با این وجود، استقبال بازارهای خارجی از این اوراق ناچیز بوده، بهگونهای که تنها یکپنجم مبالغ حاصله، ناشی از این بازار است. بازار داخلی نیز هرچند ۸۰ درصد تامین مالی را صورت داده است، اما این میزان بیشتر از آنکه نشانگر قوت مالی داخلی باشد، نشاندهنده شکست تلآویو در تامین مبالغ بالاتر از بازار خارجی است. اگر تلآویو وضعیت بهتری میداشت، میتوانست بیشتر از پنج میلیارد دلار اوراق قرضه بفروشد و فراتر از یک میلیارد دلار اوراق از بازار جهانی تامین مالی کند. این وضعیت بغرنج را بلومبرگ در گزارش هفته گذشته خود نشان داد. به گزارش این رسانه، هزینه بیمه اوراق قرضه رژیمصهیونیستی در برابر عدم توانایی بازپرداخت، دو برابر شده است.
زوایایی از آینده اقتصاد رژیم
جنگ غزه آسیبهایی پایدار برای اقتصاد رژیم دارد. ساکنان رژیم مجبور خواهند بود برای زمانی که جنگ مجددی شعله بکشد، مبالغی را ذخیرهسازی کرده و در کشورهای دیگر سپردهگذاری کنند. این اقدام به آنها اجازه میدهد در صورت وقوع جنگی دیگر، بتوانند راحتتر و سریعتر از فلسطین اشغالی خارج شوند. در جنگ اخیر نیز بنابر اعلام منابع عبری، نزدیک به ۳۰۰ هزار صهیونیست از فلسطین اشغالی خارج شدند؛ که تقریبا یکپنجم نخبه ساکن رژیم بودند. مبالغی که ساکنان فلسطین اشغالی برای آمادگی جهت خروج خود اختصاص خواهند داد، منجر به کاهش گردش مالی در اقتصاد رژیم و خروج سرمایه میشود.
تلآویو هزینههای غیرمستقیم اقتصادی دیگری را نیز متحمل خواهد شد. افزایش شدید سرمایهگذاری روی توسعه و تولید انبوه سامانههای پدافند هوایی و ضدموشکی یکی از این شاخههاست، زیرا جنگ کنونی به مرحله «وحدت میدان»ها رسید و صهیونیستها شاهد هدف قرارگرفتن از سوی لبنان، سوریه، یمن و عراق بودند. رژیم میداند در جنگ آینده حملات خارجی شدیدتر بوده و نیاز به آمادگی پدافندی بیشتری دارند. صهیونیستها همچنین باید نسبت به قبل، مقادیر عظیمتری سوخت و ارزاق ذخیرهسازی کنند، زیرا محور مقاومت در این جنگ درپی مسدودسازی مسیر انتقال این مواد به فلسطین اشغالی برآمد. از سوی دیگر برای مدتها پس از پایان جنگ، ساکنان شهرکهای صهیونیستنشین اطراف غزه و ساکنان مناطق مرزی با لبنان از بازگشت به محل زندگی خود، خودداری کرده و رژیم باید همچنان به پرداخت کمکهزینه به این آوارگان بپردازد. تمام این زوایا، گوشههایی از زیانهای اقتصادی پیدا و پنهان رژیم هستند که در آینده قابل محاسبه کمی خواهند بود.
منبع: روزنامه فرهیختگان