خورشید دوست پیشتر در گفتوگویی درباره وضعیت پژوهش در کشور گفته بود: در عرصه پژوهش مشکلات و ضعفهای عدیده داریم؛ البته قوتهایی هم داریم. در حیطه مطالعات مربوط به عملیات و نیز در حیطههای مهندسی و علوم کاربردی تواناییهای خوبی داریم، دانشگاههای برتر ما این مطلب را نشان دادهاند. اقبال جهانی به دانشآموختگان دانشگاههایی چون شریف، امیرکبیر، فنی تهران و برخی دیگر وجود دارد. دانشآموختگان ما به آن دیار می روند، اختراعات، مقالات و پژوهشهای نو ارائه میکنند و این نشان میدهد که در حوزه پرداختن «جزییات» علمی قوت داریم.
ولی وقتی به عرصه خلق تفکر، روش شناختی، و ایجاد ارتباط میان موضوعهای کلی میرسیم، عمدتاً مصرف کنندهایم؛ کمتر حرفی برای گفتن داریم. در حالی که می توانستیم در این عرصه نیز حرفهایی رقابتمند برای جهان داشته باشیم.
* پژوهش جانبدارانه به دور از واقعیت
خورشیددوست در یادداشت اخیرش درباره پژوهش جانبدارانه نوشت: پژوهش جانبدارانه از نظر دانشگاهی، پژوهش با گرایش ناسالم (biased) است. پژوهش جانبدارانه انواع گوناگون دارد؛ ویژگی مشترک همه آنها دوری از واقعیت نمایی است.
دروغ را میتوان چنین تعریف کرد: ناواقعیتی که واقعیت گفته شود یا واقعیتی که ناواقعیت خوانده شود. بنابراین، پژوهش جانبدارانه دروغ میپردازد و میسازد. ممکن است میزان دروغ در یک پژوهش جانبدارانه اندک یا بسیار، جزیی یا کلی باشد. معمولاً منافع و مصالح، موجب پژوهش جانبدارانه میشود. مزدبگیری برای پژوهش جانبدارانه، صورت بسیار شناخته شده و مذموم آن در عالم پژوهش است.
* آیا پژوهش جانبدارانه عامدانه و آگاهانه است؟
گاه فضایی ایجاد میشود که پژوهشگر در هوای جانبداری نفس میکشد. این جانبداری پنهان است. بسیاری از پژوهشگران دورههای استالینی، هیتلری، مسیحیان و... در جوامع دیگر گرفتار و مبتلا به جانبداری بودند.
از منظر یک پژوهشگر مسلمان، در قرآن ۲۵۷ بار در مذمت دروغ آمده است. این جداً از مواردی است که ریا، تهمت، افتراء، دسّ (یا دست بردن در واقعیت)، تلبیس و مانند آن است. از این رو هیچ توجیهی ندارد که مثلاً یک پژوهشگر مدعی اسلام، پژوهش جانبدارانه کند. چنین کار بر خلاف همان باورهای بنیادین وی خواهد بود.
در این کشاکش دروغ سازی توسط برخی از پژوهشها چگونه میتوان پژوهش جانبدارانه را از پژوهش واقعی باز شناخت؟ خوشبختانه پژوهشگران برای جلوگیری از جانبداری و دروغ در پژوهش، تجارب پژوهش واقع نما را فراهم آوردند.
* پیش فرضها و پیش پنداشتهها
ممکن است پژوهشگران دارای برخی پیش فرضها و پیش پنداشتهها باشند که مربوط به موضوع علمی نباشد ولی بر فرآیند و فرآوردههای پژوهش اثر بگذارد؛ میتوان نشان داد که در موارد عدیده، این پیش پنداشتهها، ضمنی و ناخودآگاه است. این «پیش پنداشتهها» مشکل عمده در پژوهش جانبدارانه علمی است. این مشکل از دیرباز بوده است.
نمونهای از مکانیک ارسطویی متأثر از اسطورههای دینی یونان آورده میشود. در اسطورههای یونان، جایگاه خدایان در آسمان یک «پیش فرض» (pre-assumption) بود.
از اینرو لازم بود مرز زمین و آسمان تعیین شود. بر اساس این پیش فرض، در مکانیک ارسطویی، «زمین» از «کره خاک تا ماه» و «آسمان» پهنه «بالاتر از ماه»، تعریف شد. حرکت در آسمان «دورانی» دانسته شد؛ «حرکت دورانی» قدسی و جاودانه دانسته شد (Aristotle, ۲۰۰۷) تا با قدسیت و جاودانگی خدایان همخوان باشد.
یعنی دانش آن روز، در عین تلاش برای واقع نمایی، با پندارهای دینی یونانی نیز آمیخته بود. یعنی پژوهش ارسطو درباره آسمان مقید به «پنداشتههای پیشین دربارهی خدایان» بود: نوعی از دخالت ارزش در دانش زمانه. این چنین، تا مدتها حرکت دورانی بر حرکت خطی برتری ذاتی یافت.
با این که در اسلام، خدا مکان ویژهای ندارد، صورتی پنهان از آموزههای ارسطویی، برگرفته از اسطورههای دینی یونان در میان دانشمندان مسلمان واگویه شد و میدان یافت. انتظار میرود که پژوهش جانبدارانه علمی در سایه اعتبار علمی جریان اصلی (mainstream)، امکان نشو و نما به جریانهای نو مخالف ندهد.
در نتیجه، در صورت محق بودن جریانهای مذکور، شناخت برتر واقعیت رخ ندهد. در این مورد میتوان از جریان مسلط داروین گرایان و نوداروین گرایان در رشته زیست شناسی یادکرد که به یافتههای دیرین شناسی، باستان شناسی و مانند آن میدانی نداد. در این باره در آینده بحث مبسوط خواهد شد (برای نمونههای عدیده ر. ک. به Hitching, ۱۹۸۲).
* «پژوهش جانبدارنه اجتماعی»ابزاری برای مبارزه اجتماعی
پژوهش جانبدارانه علمی با شرط پرهیز از دروغ علمی، تا کشف نو از واقعیت پذیرفته است. در صورتی که این شرط نقض شود، بر حسب اصل واقع نمایی علم، از پژوهشگر پذیرفته نیست.
«پژوهش جانبدارانه اجتماعی» به معنای منظور کردن انسان به عنوان یک عامل ویژه جدا از سایر عوامل است. این نوع پژوهشها بر دو دسته است. برخی در حمایت از انسان و حقوق آن بودهاند و برخی دیگر در پی اهداف دیگر مانند مهار، اقناع یا حتی سرکوب انسان و جوامع بودهاند. در واقع، «پژوهش جانبدارنه اجتماعی»ابزاری برای مبارزه اجتماعی است.
برای نمونه میتوان از پژوهشهای قومی، اقلیتی، نژادی، جنسیتی، زیست محیطی و مانند آن یاد کرد. این نوع پژوهش نیز پرپیشینه است.
از جمله ویژگیهای این نوع پژوهش میتوان یاد کرد: آشکار بودن یا به آسانی قابل نشان دادن جانبداری ویژه، ارایه واقعیت برای اهداف جانبدارانه، سوق دادن فرآیند پژوهش برای دست یابی به اهداف جانبدارانه، تلاش برای یک ماشین جنگ اجتماعی است.
منبع: آنا