اولش فکر می‌کردیم ده روز یه ماه یا فوق فوقش دو سه ماهه تمامن، اما انگار تمومی نداشت، هر روز اوضاع بدتر و بدتر می‌شد. صدای سوت خمپاره و توپ و تفنگ امونمون بُریده بود.
شب عملیات کربلای ۴ بود تمام بچه‌ها دور هم نشسته بودند و با هم صحبت میکردند که فرمانده دلاور، جان محمد جاری گفت: بچه‌ها میخواهم وصیت بنویسم قدری مرا به حال خودم بگذارید.
عبدی در یکی از مأموریت‌های برون مرزی توسط شخصی به نام «ابونبیل» در محل قراری در خیابان الرشید بغداد، لو رفت و اسیر چنگال بعثیون عراق شد. طبق اسناد به دست آمده عبدالزهرا در یکی از زندان‌های عراق اعدام و به شهادت رسیدند.
حسن برادر فرمانده لشکر بود و با وجود اینکه حدود ۵۰ متر آن طرف‌تر، برادر بزرگ‌تر درحال فرماندهی لشکر بود، برادر کوچک‌تر، این طرف با بدن مجروح منتظر نیروی امدادی بود و نه حسن از برادر بزرگ‌تر توقعی داشت و نه باقر به او کاری داشت.
کد خبر: ۷۱۸۸۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
در اختتامیه کنگره ملی ۱۵۰۰ شهید هرمزگان صورت گرفت؛
در مراسم اختتامیه کنگره ملی ۱۵۰۰ شهید هرمزگان با حضور سردار رحیم صفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا و جمعی از مسئولان کشور و استان تمبر یادواره کنگره ملی شهدای هرمزگان رونمایی شد.
مراسم تجلیل از حماسه آفرینی‌های شهیدان گرانقدر ادیان توحیدی و نثار گل به مزار پاک یکصد تن از شهدای اقلیت‌های دینی با حضور تعدادی از مسئولان کشوری و لشکری صبح امروز (دوشنبه) در آرامستان ارامنه تهران برگزار شد.
احمدرضا تا هنگام شهادتش پیاپی در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در تمامی نبرد‌ها از نفرات ویژه و فعال گردان‌ها و دسته‌ها بود و در مواقع سخت و پیچیده در میادین نبرد، دیگران را نیز هدایت و مساعدت می‌کرد.