به گزارش خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران؛ پس از آنكه «هيلاري كلينتون» وزير سابق امور خارجه آمريكا روز 10آذر1391 پيشنهاد كرد آمريكا آمادگي دارد مذاكرات دوجانبهاي بين ايران آمريكا برقرار شود؛ امروز نيز «ويکتوريا نولاند» سخنگوي وزارت خارجه آمريکا اعلام كرد: "آمريكا آماده مذاکره با ايران است"
وي در كنفرانس خبري گفت: "ما به حفظ تماسها با ايرانيها ادامه ميدهيم؛ ما
پيشنهادي درباره محل و زمان بندي دور ديگري از گفتگوها ارايه دادهايم اما
هنوز ايران پاسخ نداده است."
اين درحاليست كه شب كذشته (دوشنبه، 27 آذر 1391) علي اكبر صالحي وزير امورخارجه كشورمان درباره موضوع مذاکره ایران و آمریکا با بيان اينكه گزینه مذاکره زمانی قابل پیگیری است که صداقت طرف مقابل محرز شود، اعلام كرد: تناقض در حرف و عمل آمریکا مانع مذاکرات تهران-واشنگتن است.
پيش از اين نيز وزير امور خارجه ایران در پاسخ به پشنهاد هيلاري كيلينتون براي برقراري مذاكرات تهران-واشنگتن گفته بود: برگزاري"مذاکره موضوعی" منعی ندارد اما "مذاکره فراگیر سیاسی" از اختیارات مقام معظم رهبری است.
مقصود صالحی از "مذاکره موضوعی"، بهطور مشخص مذاکره پیرامون یک موضوع خاص است مثل آنچه درباره عراق و افغانستان رخ داد و منظور از "مذاکره فراگیر" هم مذاکره بر سر مسائل بین دو کشور از زمان قطع ارتباط است.
آنچنان كه وزير امورخارجه كشورمان نيز تصريح كرده است، آنچه نقشه راه مذاكرات تهران - واشنگتن را تعيين ميكند، بيانات و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب است، كه از زمان آغاز رهبري ايشان در سال 1368 تا كنون بيتغيير و بر اساس مطالبات و منافع ملت ايران بيان شده است.
باشگاه خبرنگاران در اين مقطع زماني كه بار ديگر موضوع تاريخي مذاكره آمريكا با ايران مطرح شده است، در غالب سلسله گزارشهایی به بازخواني بيانات مقام معظم رهبري طي 23 سال گذشته پرداخته است.
رجوع به بيانات ايشان نقشه راه مذاكرات تهران–واشنگتن را براي مسئولان، سياستمداران، تحليلگران، اصحاب رسانه، مردم شريف ايران و... روشن ميكند.
تاکنون بیانات معظم له از سال 1368 تا 1385 در غالب گزارش هایی با عناوین:
"مذاكره يعني معامله؛ از انقلاب اسلامي چه چيز را به آمريكا بدهيم، كه بخواهيم چيزي از او بگيريم؟"
"خوردن یک فنجان قهوه پشت میز مذاکره با آمریکا تازه اول شروع تحمیلات است"
"روزى كه اين مردك سادهدل خام اعلام كرد مىخواهد روابط اقتصادى آمريكا با ايران را ممنوع كند بنده از تهدل خوشحال شدم "
"علت تمایل آمریکا به مذاکره چیست؛ ایران تکه پازل بزرگیست که مانع ابرقدرت شدن آمریکا در رأس امپراتورى بزرگى به اسم دنيا شده است"
"شرط بی شرمانه آمریکا برای مذاکره به رسمیت شناختن غده سرطانی اسرائیل در قلب ملت مسلمانان است"
"آمريكا ميخواهد با قانع كردن ايران در مذاكرات بيداري عظيم جهان اسلام را از بين ببرد"
"شرط امام(ره) در برقراي مذاکرات تهران ـ واشنگتن آدم شدن آمريکا بود؛ آمريکا قدمي براي آدم شدن برداشته است؟ "
بازخوانی شده است.
در این گزارش نیز بیانات حضرت آيت الله خامنهاي با موضوع مذاکرات ایران و آمریکا در سالهای 1386 و 1387 بازخوانی می شود:
مقام معظم رهبري 8 خرداد 1386 در دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با بيان اينكه منطق ما در مقابله با دستاندازىهاى امريكايى، منطق ضعيفى نيست، ميفرمايند: منطقى ما به گونهاي است كه اگر براى همه ملتهاى دنيا تبيين بشود، با همه دل به آن مىگروند. ما حرف زورى نمىزنيم؛ حرف خلاف متعارفى نمىزنيم. ما مىگوييم يك ملت و يك كشور، نمىخواهد اجازه بدهد كه يك قدرت، يك امپراطورىِ متجاوز، مدعى و طلبكار از همه دنيا، به منابع او دست بيندازد، به منابع انسانى او دست بيندازد، سياست او را تعيين كند و از او سلب اختيارات كند .مىگويند: فلان كار را بكنيد، فلان كار را نكنيد، فلان چيز را بفروشيد، فلان چيز را بخريد، اين كار را براى حكومتتان بپذيريد، آن را نپذيريد! اين كارى است كه الان امريكايىها در خيلى از جاهاى دنيا دارند مىكنند. در متصرفات شوروىِ سابق مكرر كردند.
حضرت آيت الله خامنهاي در اينباره ميافزايند: در منطقه خاورميانه دهها سال است كه دارند اين كار را مىكنند؛ در آسيا و در خيلى از كشورها دارند مىكنند. ايران گفت ما نمىخواهيم شما در كار ما دخالت كنيد؛ مىخواهيم خودمان تصميم بگيريم. اين حرف بدى است؟ ملت ايران در مواجهه روبهرو و آشكار با استكبار، مىگويد شما چرا دم از حقوق بشر مىزنيد و اينجور آشكار حقوق بشر را در همه جا - در عراق، در افغانستان، در آفريقا، در كوزوو، حتّى در خود امريكا - نقض مىكنيد؟! اين حرفى نيست كه ملتها اين را نفهمند.
***سياست خارجي ما تهاجمي است؛ اين يعني ما از مستكبران عالم طلبكاريم
مقام معظم رهبري 9 تير 1386 در دیدار اعضای هیئت دولت و مدیران اجرایی کشور عنوان ميكنند: در زمينه سياست خارجى - همانطور كه آقاى رئيسجمهور توضيح دادند - موضع جمهورى اسلامى از اول موضع تهاجمى بود. تبديل موضع تهاجمى به موضع تدافعى، يك خطاست. و اين خطا بعضاً اتفاق افتاده است! چرا موضع تهاجمى؟ يعنى ما با دنيا جنگ داريم؟ نه، معنايش اين نيست؛ ما طلبكاريم. ما در قضيه سياستهاى استعمارى دنياى استعمارگر، طلبكاريم؛ در قضيه تعامل با مسئله زن در دنيا ما طلبكاريم؛ در مسئله ايجاد جنگهاى داخلى و تسليحات گوناگون ما از دنيا طلبكاريم؛ در مسئله اشاعه سلاحهاى اتمى و سلاح هاى شيميائى و ميكربى ما از دنيا طلبكاريم؛ در مسئله خراب كردن اخلاقيات مردم و توسعه فرهنگ استهجان و لااباليگرى و اشاعه شهوت جنسى ما از دنيا طلبكاريم؛ اينها مطالبات يك ملت زنده و با مبناست از دنياى مسلطى كه اين كارهاى خلاف را دارد انجام ميدهد.
ايشان در ادامه ميفرمايند: يكى از من پرسيد شما در مقابل فلان قضيه چه دفاعى داريد؟ من گفتم ما دفاعى نداريم، هجوم داريم. ما در بسيارى از قضايا دفاعى نداريم، هجوم داريم، سئوال داريم، مطالبه داريم در مقابل دنيا. حالا دنياى استكبار طبيعتش زباندرازى است؛ طبيعتش اين است كه آن جائى هم كه حق ندارد، طلبكارى كند. الان شما نگاه كنيد و ببينيد اين سخنرانيهائى كه رؤساىجمهور بعضى از كشورها مثل رئيسجمهور و سران دولت امريكا انجام ميدهند، چقدر گستاخانه و حسابنشده و غلط است. موضوعات را يا حقيقتاً نميفهمند يا سعى ميكنند موضوعات را تغيير بدهند؛ جور ديگرى وانمود كنند.
*** آمريكا در دنياى اسلام بشدت منفور است؛ چون دائم به اسلام مسلمين و به ارزشهاى اسلامى اهانت ميكنند
معظم له همچنين متذكر ميشوند: امروز امريكا در دنياى اسلام بشدت منفور است؛ اينكه ديگر جاى انكار نيست. اين نفرت هم البته دلائلى دارد و بيخود يك دولت و يك رژيم در نظر ملتها منفور نميشود. در بين فلسطينىها منفور است، علتش روشن است؛ بين لبنانىها منفور است، علتش روشن است؛ بين عراقىها منفور است، علتش روشن است؛ بين ملتهاى گوناگون مسلمان ديگر معلوم منفور است، علتش روشن است؛ چون دائم به اسلام، به مسلمين، به ارزشهاى اسلامى اهانت ميكنند؛ از اهانت كنندگان به اسلام حمايت ميكنند؛ حقوق ملتهاى مسلمان را زير پا له ميكنند. خوب، نتيجه اين نفرت چه ميشود؟ نتيجهاش اين ميشود كه امريكا با همه لشگركشى سنگين و پُرهياهويش در عراق، پا در گِل ميماند و شكست ميخورد. امروز ديگر ما نيستيم كه ميگوئيم امريكا در عراق شكست خورد؛ قضاوت همه است؛ قضاوت خود امريكائىها و نخبگان سياسى امريكا هم همين است. خوب، چرا شكست ميخورد؟ چون منفور مردم است؛ چون مردم از او بدشان مىآيد. نفرت مردم از امريكا موجب ميشود كه با او همكارى نكنند و هرجا هم ميتوانند، ضربهاى به او بزنند. امريكايىها مىآيند صورت مسئله را عوض ميكنند و ميگويند ايران در عراق، در مقابل امريكاست. بله، ايران از شما متنفر است؛ در اين شكى نيست؛ دولت و ملت ايران از شما متنفرند؛ اين روشن است.
حضرت آيت الله خامنهاي در جمع مهیمانان شرکتکننده در چهارمین مجمع جهانی اهل بیت(ع) در تاريخ 28 مرداد 1386 ميفرمايند: ما يقين داريم كه در اين كارزارى كه بين حق و باطل، امروز راه افتاده است - كارزار بين اسلام و معارف اسلامى و بيدارى اسلامى از يك سو، و طمعورزيهاى استكبارى سياستهاى شياطين عالم و در رأس آنها شيطان بزرگ يعنى دولت امريكا از يك طرف ديگر - پيروزى با ماست؛ پيروزى با طرف حق است. در اين، هيچ ترديدى وجود ندارد. همه قرائن اين را نشان ميدهند و تأييد ميكنند. طبيعت سنن الهى هم همين است؛ يعنى غير از اين معنى ندارد.
آن گروهى كه طرفدار حقند اگر بايستند و اقدام بكنند، شكى نيست كه بر باطل پيروز خواهند شد. سنتهاى الهى در جهت تقويت حق است و انتظار طبيعى از جريان سنن الهى در تاريخ، اقتضاء اين را دارد. ما هم داريم به تجربه اين را مشاهده ميكنيم. اگر امروز نشاط و حركت اسلامى در دنيا با بيست سال قبل مقايسه شود، ملاحظه خواهد شد كه بمراتب، به اضعاف مضاعف نسبت به بيست سال قبل، اين حركت نشاط بيشترى دارد و پيشرفت بيشترى كرده.
ايشان همچنين اظهار ميكنند: اگر نگاه كنيد - امسال را با بيست سال قبل ملاحظه كنيد – مىبينيد جمهورى اسلامى در همه ابعاد پيشرفتهاى محيرالعقولى كرده است؛ از جهت علمى، از جهت فناورى، از جهت سياسى، از جهت مديريتى، كارآمدى بيشترى پيدا كرده است؛ قوت بيشترى پيدا كرده است. در سطح دنياى اسلام - در آفريقا و آسيا، حتّى در كشورهائى كه مسلمانها در اقليتند - هم انسان مىبيند كه اين احساس هويت در ميان مجموعههاى مسلمان روزبهروز بيشتر شده است؛ اين از اين طرف.
رهبر انقلاب در پايان
اين ديدار تصريح ميكنند: امريكاى امروز از امريكاى بيست سال قبل بمراتب ضعيفتر است.
امريكاى امروز ابهت آن امريكا را ندارد، قدرت آن امريكا را هم ندارد. شكستهائى را
هم تحمل كرده كه روزبهروز ضعف او را بيشتر كرده است؛ در ورطههائى هم افتاده است كه
هرچه زمان ميگذرد، در اين ورطهها بيشتر فرو ميرود و آينده خطرناكى را براى امريكا
و براى همه كسانى كه با ريسمان امريكا به ته چاههاى خطرناك سياسى و غيره رفتند، ترسيم
ميكند. اين تجربه ماست، اين نگاه ماست؛ اين واقعيتهائى است كه در برابر ماست؛
منتها به اين واقعيتها مغرور هم نبايد شد.
***كارهايى دولتهاى مستكبر و در رأسشان آمريكا انجام مى دهند كه منطق عقلانى، سياسى و بينالمللپسند دنبالش نيست؛ منطق زور به دنبال آن است
حضرت آيت الله خامنهاي
4 شهریور 1386 در دیدار رییسجمهور و اعضای هیئت دولت ميفرمايند: بهنظر من
خيلى مهم است كه در تعامل با دنيا، انسان جاى خودش را بداند، خواست خودش را بداند،
نيرو و قدرت خودش را بداند و بداند كه بايد چهكار كند. امروز دنيا يك ميدان بى دردسر
آرامِ بىرقيبى نيست كه انسان بگويد: خب، ما هم منافعى داريم، دنبال منافعمان آرام
آرام راه مىافتيم و مىرويم! نه، دنيا اينطور نيست. البته هميشه همينجور بوده؛ امروز
با ارتباطات نزديكى كه بين افراد بشر هست، اين تشديد شده. دنيا جاى تعارض، جاى كارشكنى
و جاى تعرض زورمندهاست به كسانى كه زور ندارند يا كم زور دارند؛ به معناى واقعى، يك
قانون جنگل در فضاى سياسى دنيا حاكم است. اين كارهايى كه الان دولتهاى مستكبر و در
رأسشان امريكا انجام مىدهند، منطق عقلائى و عقلانى و سياسى و بينالمللپسند دنبالش
نيست؛ منطق زور دنبالش است. مىگويد: چون مىتوانيم، پس مىكنيم! منطق، منطق زور است.
در يك چنين دنيايى اگر انسان تسليم شد و از خودش وادادگى نشان داد و بر سر مواضعش ايستادگى
نكرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نكرد، قطعاً ضرر خواهد ديد. در چنين
دنيايى كسى رحم به كسى نمىكند!
*** هرگز نگفتيم تا ابد مذاكره نميكنيم؛ اما اگر ضرر داشته باشد به طريق اولى دنبال مذاكره نميرويم
ايشان 13 دي 1386 در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد با تاكيد براينكه يكى از سياستهاى اساسى ما قطع رابطه با آمريكاست، ميفرمايند: هرگز هم نگفتيم ما تا ابد قطع رابطه خواهيم بود؛ نه، هيچ دليلى ندارد كه تا ابد قطع رابطه با هر كشورى، با هر دولتى داشته باشيم. مسئله اين است كه شرائط اين دولت به گونهاى است كه رابطه با او براى ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر كشورى به دنبال تعريف يك منفعتى ايجاد ميكند؛ آنجائى كه براى ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نميرويم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طريق اولى دنبال رابطه نميرويم.
رابطه سياسى با آمريكا براى ما مضر است. اولاً خطر آمريكا را كم نميكند. آمريكا به عراق حمله كرد؛ در حالى كه با هم رابطه سياسى داشتند، سفير داشتند؛ اين آنجا سفير داشت، آن هم اينجا سفير داشت. رابطه كه خطر جنونآميز و سيطرهطلبانه هيچ قدرتى را از بين نميبرد. ثانياً وجود رابطه براى آمريكائىها - نه امروز، هميشه اينطور بوده - وسيلهاى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن كشور. انگليسىها هم همين طور بودند. انگليسىها هم در طول ساليان متمادى سفارتخانهشان مركز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ كسانى كه حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانهها يكى از كارهايشان اين است.
معظم له با بيان اينكه آمريكا خلاء پايگاه در ايران دارد، ميفرمايند: اينها احتياج به رفت و آمد آزاد و بىدغدغه مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتىشان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما اين را ندارند. ارتباط، اين را براى آنها تأمين ميكند. حالا مينشينند آقايان وراجى كردن و حرف زدن و استدلال كردن، كه نبود رابطه با آمريكا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با آمريكا براى ما مفيد است. آن روزى كه رابطه با آمريكا مفيد باشد، اول كسى كه بگويد رابطه را ايجاد بكنند، خود بنده هستم.
ميگويند: چرا جلب دشمنى
آمريكا را ميكنيد؟ مثلاً فرض كنيد حالا رئيس جمهور تعبير تندى ميكند، ناگهان آقايانِ
به اصطلاح عقلا ميگويند اين تعبير تند بود؛ اين دشمنى آمريكائىها را جلب ميكند.
نه آقا! دشمنى آمريكائىها تابع اين الفاظ و تعبيرات نيست. دشمنى، دشمنىِ اصولى است.
اين دشمنى در زمانهاى مختلف
بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنى بوده - حالا بحث خطر حمله نظامى را بعد يك جملهاى
عرض خواهم كرد - حداقل در طول هجده سال اخير، يعنى از بعد از پايان جنگ تحميلىِ هشت
ساله تا امروز، هميشه اين خطر وجود داشته؛ يعنى هميشه ملت ايران تهديد ميشده، كه ممكن
است اينها حمله نظامى بكنند؛ مال امروز نيست. آن چيزى كه ميتواند خطر دشمن را ضعيف
كند، نمايش قدرت شماست، نه نمايش ضعف شما. نمايش ضعف شما دشمن را تشجيع ميكند. آن
چيزى كه ممكن است جلوى خودسرى و خودكامگى دشمن را بگيرد، اين است كه احساس كند شما
قدرتمنديد. اگر احساس كند ضعيفيد، بدون مانع، هر كارى كه بخواهد بكند، ميكند.
***ميگويند از بمب اتم ميترسيم اما خودشان هم ميدانند كه از دستيابي ايران به دانش هستهاي ميترسند
حضرت آيت الله خامنهاي 28 بهمن 1386 در دیدار مردم تبریز ميفرمايند: چند روز قبل از اين رئيس جمهور آمريكا گفت: ما روى ايران فشار مىآوريم تا مردم ايران به اين نتيجه برسند كه دنبال انرژى هستهاى رفتن برايشان صرفه ندارد. معناى اين حرف اين است كه رسيدن ملت ايران به يك اوج فناورىاى كه حالا مظهرش از نظر آنها مسئله انرژى هستهاى است، به قدرى ملتهاى ديگر را سر شوق مىآورد، توانائيهاى ملتهاى مسلمان را به آنها مىباوراند كه ديگر آنها نميتوانند اين را كنترل كنند؛ نميتوانند مهار كنند. مي خواهند نرسد. البته اسم ديگرى رويش ميگذارند؛ ميگويند: ما از بمب اتم ميترسيم! اما خوب، خودشان هم ميدانند، خيليها هم در دنيا ميدانند كه دروغ ميگويند؛ مسئله آنها مسئله بمب اتم نيست. ميدانند كه ايران به دنبال سلاح هستهاى نيست؛ به دنبال دانش هستهاي است، به دنبال فناورى هستهاى است؛ آنها از همين ناراحتند.
ايشان در ادامه تاكيد ميكنند: مسئله ما با آمريكا و مسئله ما با مستكبرين عالَم اين است كه آنها ميگويند شما وجودتان، استعدادتان، قدرتتان را به صحنه نياوريد كه در مقابل قدرت ما، سلاح ما، توانائيهاى تبليغاتى ما رقيبى وجود نداشته باشد، ما بتوانيم يكهتازى كنيم در ميدان. جواب ملت ما اين است كه: نخير، ما ميتوانيم از حق خودمان دفاع كنيم؛ ميتوانيم جلو تجاوز شما را بگيريم؛ اگر نكنيم، خدا از ما مؤاخذه خواهد كرد.
***آمريكا به خاطر بيداري ملت ايران با ما دشمن است
مقام معظم رهبري 13 اردیبهشت 1387 در دیدار جانبازان و ایثارگران و خانوادههای شهدای استان فارس ميفرمايند: يك روزى آنها {آمريكاييها} خيال كردند توى اين كشور انقلاب تمام شده؛ علت هم اين بود كه چند تا آدم غافل و نادان يا گفتند: انقلاب تمام شد، يا گفتند: اسم شهدا را ديگر نياوريد، يا گفتند: امام را بايد به موزه تاريخ سپرد و از اين حرفها! آن بىعقلهائى كه از اين حرفها مىخواستند براى سياستهاى خودشان تحليل درست كنند، باور كردند؛ خيال كردند انقلاب تمام شد. امروز كه انسان نگاه مىكند، آثار يأس از آن تحليل را در سخنان و در تحليلهاشان مىبيند. از ملت ايران، از عظمت ايران، از استقلال ايران و از استعداد جوانهاى ايران، احساس واهمه مىكنند.
حضرت آيت الله خامنهاي با طرح اين سوال كه چرا پيشرفت علمى يك ملت و يك كشور، از نظر يك جماعتى در دنيا تهديدآميز است؟ تصريح ميكنند: چون انحصارطلبند؛ چون سلطهطلبند؛ چون ايران را طعمه فرض كردهاند. خواستند اين كشور را با ذخائر و با موقعيت جغرافيائى ممتاز و برجستهاش، يك جا ببلعند. بيدارى ملت ايران، بيدارى جوان ايرانى و استعداد و درخشندگى پيشرفت علمى جوان ايرانى، نمىگذارد. لذا پيشرفت فنّاورى شما، انرژى هستهاى شما و پيشرفتهاى علمى ديگرِ شما، آنها را عصبانى مىكند. بله، اگر ملت ايران بىخيال و جوان ايرانى بىفكر باشد - دنبال علم و دنبال كار و دنبال توليد و دنبال نوآورى نرود و همينطور به عيش و عشرت بگذراند - آنها خوشحال مىشوند. آنها اين را مىخواهند.
ايشان در اين ديدار ميفرمايند:
بعضيها مىگويند آقا! چرا دشمنىِ امريكا را تحريك مىكنيد؟ خب، اگر بخواهيم دشمنىِ
امريكا را تحريك نكنيم، بايد بگيريم بخوابيم، از كار و تلاش دست برداريم و افتخارات
خودمان را فراموش كنيم! آن وقت امريكا از ما ممنون خواهد شد؛ امريكا اين است. آيا ملت
ايران به اين راضى است؟! آنها به خاطر اين كه فلان مسئول در كشور فلان حرف را زده است
يا سياست ما فلان جور حركت كرده است، با ما دشمن نيستند؛ نه، آنها به خاطر بيدارى
ملت ايران با ما دشمنند. هر جا كانون بيدارى است، آماج مهمترى براى حمله دشمنان
اين ملت است. شما نگاه كنيد، ببينيد هر جائى كه بيدارى از آنجا مىتراود و هشيارى
و انگيزه و آمادگىِ جوانان ملت از آنجا بيشتر بُروز و درخشش پيدا مىكند، با آنجا
بيشتر دشمنند. با خانوادههاى شهدا دشمنند.
***حرف زدن زمامداران آمريكا مثل حرف زدن آدمهاى روانى است؛ گاهى تهديد ميكنند، گاهى از روى استيصال درخواست كمك دارند
رهبر معظم انقلاب در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(14 خرداد 1387) يادآور ميشوند: شما نگاه كنيد به رفتار زمامداران آمريكا - رئيس جمهور و تيم دورش - ببينيد چه جورى حرف ميزنند. حرف زدنِ آنها مثل حرف زدن آدمهاى روانى است؛ گاهى تهديد ميكنند، گاهى دستور ترور ميدهند، گاهى تهمت ميزنند، گاهى از روى استيصال درخواست كمك ميكنند، گاهى ثبات و امنيت يك ملت را آماج خودشان قرار ميدهند؛ مثل ديوانهها به اين طرف و آن طرف ميزنند.
رفتار آنها، رفتار سياستمداران منطقى و عاقل و باتدبير نيست. البته بخش مهمى از اين، انعكاس ناكاميهاى آمريكا در مناطق مختلف است: ناكامى در افغانستان، ناكامى در عراق؛ اينها با وعده دموكراسى و آزادى و حقوق بشر وارد افغانستان و عراق شدند. امروز بعد از گذشت چند سال، وضعيت اين دو كشور جورى است كه هيچ ملتى آرزو نميكند چنين وضعيتى داشته باشد؛ ناامنى، عقبافتادگى، فقر، تسلط روزافزون قدرتهاى استكبارى، پنجه انداختن به منافع ملىِ آن كشورها و ناديده گرفتنِ حقوق آن ملتها و البته پشت سرش ناكامىِ كامل در تأمين مقاصدى كه اعلام كرده بودند يا مقاصدى كه در دل داشتند و اعلام نكرده بودند. اين ناكاميها در رفتار سياستمداران آمريكا منعكس است؛ در اختلافاتشان، در بگومگوهايشان، در تصميمگيريهايشان. اين وضع زورگويان عالم است.
ايشان ميفرمايند: در مقابل اين زورگوئى چه بايد كرد؟ توصيه امام، ايستادگى است. امروز خوشبختانه، مجموعههاى گوناگون سياسىِ كشور ما از وفادارى به خط امام دم ميزنند؛ اين يك پديده مباركى است. در برخى از دورههاى گذشته اينجور نبود. بعضى از جريانهاى سياسى از رويگردانى از خط امام صريحاً سخن ميگفتند! امروز خوشبختانه مجموعههاى سياسى در كشور ما، همه از گرايش به افكار امام و خط امام حرف ميزنند. خيلى خوب، يكى از برجستهترين نقاط خط امام كه در وصيتنامه و در همهى بيانات امام منعكس است، لزوم ايستادگى قاطع در مقابل طمعورزان و مستكبران است.
حضرت آيت الله خامنهاي در دیدار روسای سه قوه و مسئولان نظام در تاريخ 19 شهریور 1387 تاكيد مي كنند: اين كه گفته ميشود ما با قدرتهاى بزرگ يا با آمريكا تفاهم نداريم، اشتباه است؛ عدم تفاهمى در كار نيست؛ آنها كاملاً ما را ميشناسند، كما اينكه ما آنها را كاملاً ميشناسيم. ما طبيعت و خوى استكبار را ميشناسيم؛ ميدانيم كه آنها زير ظاهر مخملينى كه بر روى پنجههاى خشن خود، بر روى چنگالهاى خونين خود كشيدهاند، چيست؛ اين را ما ميدانيم، مىبينيم. ما به ادكلن و كراوات و ظاهر شيك آقايان هرگز فريب نخوردهايم؛ باطنشان را ديدهايم. خودشان هم باطنشان را نشان دادهاند؛ در گوانتانامو، در ابوغريب، در عراق، در افغانستان، در اين بمبارانها، در اين زورگوئىها، در اين دخالت كردنِ در همه چيز، در اين دستهبندىها براى غارت ثروت حتّى از ملت هاى خودشان و نه از ملتهاى ديگر - ملتهاى ديگر كه هستند.
آنها از ملت خودشان هم
غارت ميكنند. كمپانىها اينجورىاند ديگر - اينها را ما شناختهايم، آنها هم ما را
شناختهاند؛ آنها هم ميدانند آن جمهورى اسلامىاى كه با انقلاب آمد و امام آورد و
سندهاى جمهورى اسلامى بر آن پافشارى ميكنند، يعنى جمهورى ضد ظلم، ضد استكبار، ضد زيادهخواهى،
ضد تجاوز، ضد كنز ثروت و همين چيزهائى كه در قرآن هست. آنها اين را ميدانند، به همين
جهت مخالفند.
*** مسئله ما با آمريكا مسئله اختلاف بر سر يك موضوع نيست كه با مذاكره حل شود؛ مسئله ما مثل مسئله مرگ و زندگىست
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سالروز سیزده (8 آبان 1387) متذكر ميشوند: آمريكا ميخواهد نظام جمهورى اسلامى دستهايش را بالا كند و اظهار خستگى كند؛ از كارى كه كرده است، پشيمان شود و در مجموعه عوامل و مزدوران و دستپروردگان و دنبالهروان نظام طاغوت قرار بگيرد. نظام استكبار اين را ميخواهد.
آنچه آمريكا از ملت ايران ميخواهد، اين است كه ملت ايران وابستگى را قبول كند، استقلال به دست آمده خودش را از دست بدهد و به دست خودش دوباره تسليم قدرت آمريكا شود. آنها از ملت ايران اين را توقع دارند و فشارهائى كه مىآورند، براى اين است. براى اين است كه دولتهاى جمهورى اسلامى را خسته كنند، ملت را خسته كنند؛ در بين راه، ملت بگويند ديگر بس است، ما خسته شديم؛ دولتها هم عقب بنشينند، تا آمريكا باز همان شيوهاى را كه در گذشته با اين كشور داشته و امروز با بعضى از كشورهاى ديگر دارد، دنبال كند. آنها دنبال وابستگىاند.
حضرت آيت الله خامنهاي با بيان اينكه مشكل ملت ايران با آمريكا مشكل كارهاى امروز نيست؛ تصريح ميكنند: مشكل ملت ايران با آمريكا موضوع پنجاه و چند سال موذيگرى و خباثت از سوى آن رژيم نسبت به ملت ايران است؛ از سال 1332 تا امروز. سالها پيش از انقلاب، بخصوص از وقتى نهضت امام (ره) و نهضت روحانيت شروع شد تا پيروزى انقلاب، آنچه خواستند عليه ملت ايران توطئه كردند، ضربه زدند، خيانت كردند، فشار وارد آوردند و انواع و اقسام شيوههاى مستكبرانه را با اين ملت به كار بردند.
ايشان در ادامه ميافزايند:
بعد از پيروزى انقلاب - الان، سى سال است - هيچ روزى نبوده است كه آمريكا نسبت به
ملت ايران نيت خيرى داشته باشد؛ از كارهاى گذشته خودش عذرخواهى بكند؛ صادقانه
دست از استكبار و طمعورزى نسبت به ملت ايران بردارد. مسئلهى ما با آمريكا اين
نيست كه حالا بر سر دو تا موضوع جهانى يا بينالمللى يا منطقهاى با هم اختلاف نظر
داريم، برويم بنشينيم با مذاكره حل كنيم. مسئله مثل مسئلهى مرگ و زندگى است؛ مسئلهى
هست و نيست است. اين نكتهى دوم، كه اين را شما جوانها بدانيد؛ ما اهل ستيزهگرى نيستيم؛
اما اهل حفظ هويت خود، استقلال خود، عزت خود هستيم. هر كسى كه عزت ملت ايران را بخواهد
پايمال كند، ملت ايران را تحقير كند، بخواهد دست سلطه را بر اين ملت دراز كند، ملت
ايران با غيرت خود، با ايمان خود اين دست را قطع ميكند.
ادامه دارد...