به گزارش
باشگاه خبرنگاران، «جوان شدن جاودانگی» مجموعهای است مشتمل بر 50 قطعه شعر از شاعر شوریده حال وکمسخن معاصر که از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
شعر ولیئی در نگاه نخست در این کتاب و سایر آثار او، نشات گرفته از شخصیت درونگرای شاعر است. ولیئی کمتر حاضر به صحبت و اظهار نظر درباره شعر و حتی اشعار خود است و سعی دارد تا آنچه در جان و مایه خود دارد را تنها در رگ کلمات بنشاند و به قاب صفحات کتاب بیاویزد تا جان و روان مخاطبانش به تماشای تصویر آن بپردازند.
شعر ولیئی را میتوان شعری زنده و تصویری به شمار آورد، با این تفاوت که شاعر در این مجموعه برخلاف بسیاری از هم سِلکان خود، در فضایی ماورای جغرافیای طبیعی پیرامون ما، لب به سخن گشوده است. ذهن و زبان ولیئی و تصاویری که او در شعر به مخاطب ارائه میکند گویی در فضایی ماواری مناسبات زمینی با یکدیگر پیوند و اشتراک پیدا کرده است و در قاب کتاب نشسته است و همین موضوع است که حسبرانگیزی مخاطب از اشعار او را بیش از پیش بالا میبرد.
شعر ولیئی در «جوان شدن جاودانگی» شعر ساده و چابک و در عین حال ماواریی است. پیغام او در اشعار این کتاب پيغامی معنوی و فرا انسانی است؛ اما شاعر برای ارائه آن سعی داشته تا کلامش را در حصر عبارات و حالاتی درآورد که برای مخاطب انسانی آن نامانوس نباشد. به عبارت دیگر ولیئی در این مجموعه نیز به سان سایر مجموعه آثار خود، ظرفی زمینی را برای شرح حسهایی فرازمینی به کار گرفته است و همین مسئله شعر او را در عین خاص بودن، دارای مخاطبانی خاص و عام توام با هم کرده است.
بادا که همین که هست باشد
همواره درخت مست باشد
بادا که نسیم را بدانیم
این لوح لطیف را بخوانیم
با جمله جویها بپوییم
آن گوهر ناب را بجوییم
بادا که به مهر دل ببندیم
مستانه در آسمان بخندیم....
شاعر در این کتاب و از نخستین ابیات آن به صراحت و بی پرده از عاطفیترین لحظات و حس خود سخن میگوید و گاه کار را به آنجا میرساند که به بیپیرایهترین شکل، به صدور بیانیههای عاطفی نیز دست زده و مخاطبش را در فضایی لطیف و سرشار از حس ناب غوطهور میکند...
پیوسته باد گمشدگی، بی ترانگی
با بی شمار زمزمه، این بی ترانگی
پیوسته باد وزش نامهای تو
این انبساط دم به دم، این بی ترانگی
پیوسته باد فرصت دیدار آینه
نوشیدن از شراب شرربار خانگی
پیوسته باد رفتن و پیوسته باد راه
پیوسته باد سلسله رودخانگی...
ولیئی در سطر به سطر اشعارش در این مجموعه تاکید بر خود بودن و خودشناختن دارد. او با اصرار – گاه مستقیما و گاه با واسطه – از مخاطبانش میخواهد بی غل و غش به خود و درون خود نگاهی بیاندازند، درونشان را با عیار انسانیت سنجیده و راههای پرواز و سبکبالی و رها شدن از مناسبات زمینی را از میان راههای متعددی که او در اشعارش میستاید و از نپيمودنش در اندوه است، بیابند.
خورشید را در آسمان باری ندیدیم و رفتیم
افسون رنگین کمان را باری ندیدیم و رفتیم
وقت نیسم بهاری، خواب زمین را میآشفت
این سور را، این تکان را باری ندیدیم و رفتیم
هر شاخه پیغمیری بود، هر برگ عهد جدیدی
این آیه های جوان را باری ندیدیم و رفتیم
انتشارات کتاب نیستان این مجموعه شعر از ولیئی را در 110 صفحه و در قطع جیبی با قیمت 2500 تومان منتشر کرده است./ي2