به گزارش
حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ زنگها برای حامد کرزی رئیسجمهوری افغانستان به صدا درآمده است. مردی که پس از حمله طالبان به ایالات
متحده بر سکوی قدرت در کشورش تکیه داده است، خود را برای نخستین انتقال
دموکراتیک قدرت در وطن مهیا میکند. امروز مردم افغانستان با حضور در پای
صندوقهای رای میروند تا فرد دیگری را به مدت ۶ سال راهی ارگ ریاست جمهوری
کنند. خاطره آخرین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان به سال ۲۰۰۹ میلادی
بازمی گردد. زمانی که نه تنها حملات طالبان و تهدید آنها به قطع انگشتان
کسانی که جوهر شرکت در انتخابات را بر دست دارند مردم را ترسانده بود بلکه
ادعای اصلیترین رقیب کرزی در انتخابات یعنی دکتر عبدالله عبدالله هم بر
تردید عدهای در خصوص سلامت انتخابات فوق افزود. هرچند دکتر عبدالله تاکید
میکند که قدرتهای خارجی دخالت مستقیمی بر نتیجه انتخابات ۲۰۰۹ نداشتهاند
اما حامد کرزی تاکید دارد که دخالت آنها محرز و آشکار بوده است. در این
دور از انتخابات دیگر حامد کرزی رقیب دکتر عبدالله نیست و به نظر میرسد که
عبدالله هم مانند دور قبل در صورت احساس تقلب در انتخابات تنها به انصراف
تن نخواهد داد.
کرزی در حالی ارگ ریاست جمهوری را ترک میکند که
مردم افغانستان احساسات دوگانهای نسبت به او دارند. برخی با وجود اعتراف
به کم کاریهای کرزی در برخی حوزهها، اعتقاد دارند که او در سختترین
روزهای سیاسی و امنیتی افغانستان به ارگ رفته و هرآنچه در چنته داشته را
هزینه کرده است. با اینهمه منتقدان تند و تیز آقای رئیس جمهور او را رهبری
میدانند که دو دهه با استراتژیهای غرب و امریکا در افغانستان ساخت و
تنها در چند سال اخیر بود که صدای اعتراضش به این زیادهخواهیها بلند شد.
اما شخص حامد کرزی سرسختانه تاکید میکند که اختلافها با امریکا از دو سال
پس از حمله به افغانستان در پشت درهای بسته آغاز شده و تنها در چند سال
اخیر علنی شده است. او که احتمال امضای توافقنامه امنیتی با امریکا را با
دستان خود صفر میداند، تاکید میکند که رئیس جمهور آتی از چالشهای کمتری
چه در حوزه سیاست خارجی و چه داخلی برخوردار است. متن گفتگو با وی که در
واپسین روزهای سال ۱۳۹۲ انجام شد، به شرح زیر است:
شما
پس از دو دهه حضور در قدرت در حال واگذاری آن به شکل دموکراتیک هستید. ۲
مساله پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از چالشی منطقهای به دغدغهای بینالمللی
تبدیل شد که یکی مساله رواج افراطگرایی بود و دیگری هم صلح با طالبان. به
نظر میرسد که در این ده سال برای هیچ کدام از این دردها نسخه چشمگیری
پیچیده نشد. شما طالبان را بازیگری مستقل برای مذاکره میدانید یا خیر؟ در
نگاهی کلانتر چه جایگاهی برای این گروه در امروز افغانستان قایل هستید؟ پیش
از آنکه به بخش اصلی سوال شما پاسخ دهم باید به نکتهای که در صحبتهای
شما در خصوص افراطگرایی بود، اشاره کنم. مساله افراطگرایی و تهدید این
پدیده یکی از مباحث مهم امروز جهان اسلام و مسلمانان جهان است. به نظر من و
با توجه به تجربهای که دارم افراطگرایی نه زاییده اسلام و یا محیط
اسلامی است و نه زاییده سیاستهای مسلمانان. تا جایی که تجربه من در حوزه
جهاد افغانستان میگوید، افراطگرایی زاده استراتژی غرب است که میخواست
در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق از ابزار دین استفاده کند. این غربیها
بودند که از این مساله به عنوان یک ابزار استفاده کردند اما صدمه ان را
جهان اسلام و مسلمانان میبینند. اما در خصوص طالبان باید بگویم که
طالبهایی که از خاک افغانستان هستند و طالبهایی که ابزار سیاستهای
دیگران در افغانستان نیستند، از نظر من قابل مذاکره هستند. این افراد به
عنوان یک فرد و نه به عنوان یک مجموعه همیشه حاضر به مذاکره هستند و تاکنون
ما با این افراد مذاکراتی هم داشتهایم. اما طالبان به عنوان یک گروه، تحت
تاثیر قدرتهایی خارج از افغانستان هستند و به همین دلیل هم مذاکرات رسمی و
نتیجه بخش بدون همکاری قدرتهای بیرونی و به عبارت واضحتر امریکا و
پاکستان با آنها ممکن نیست.
افراطگرایی زاده استراتژی غرب است
که میخواست در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق از ابزار دین استفاده کند.
این غربیها بودند که از این مساله به عنوان یک ابزار استفاده کردند اما
صدمه آن را جهان اسلام و مسلمانان میبینند.
مطالبههای
طالبان گاه با مانورهای آنها همخوانی ندارد. گاهی ما شاهد آمادگی آنها
برای مذاکره هستیم و این در حالی است که این گروه دایما تاکید میکند که ما
نه قانون اساسی افغانستان را قبول داریم و نه روند انتخابات را تایید
میکنند. در این شرایط آیا طالبان از نظر شما میتواند به بدنه سیاسی
افغانستان، جذب شود؟ بله. اگر طالبان را از قیدهایی که در
حال حاضر در چارچوب آن زندگی و فعالیت میکنند، آزاد کنیم و آنها را پای
میز مذاکره بنشانیم میتوانیم شاهد برگزاری مذاکرات صلح و شکلگیری تحرکی
جدی در افغانستان باشیم. اما طالبان پیش از ورود به این مرحله و قبل از
اینکه به عنوان یک عامل سیاسی وارد گردونه سیاست در افغانستان شوند، باید
از طریق مذاکره و تشویق امریکا و پاکستان، به استقلال سیاسی برسند.
آیا
تفکر طالبان در افغانستان امروز جایگاهی دارد؟ اگر روزی طالبان فردی را به
عنوان نماینده خود در انتخابات افغانستان اعلام کند، این فرد از توانایی
جذب رای برخوردار است؟ اگر تنها فرد را در نظر بگیریم بله.
در حال حاضر هم ما در پارلمان چهرههایی را داریم که زمانی با طالبان
بودهاند و با شرکت در انتخابات موفق شدهاند به پارلمان راه یابند.
بنابراین یک فرد از این گروه ممکن است رای بیاورد اما اگر بخواهیم آنها را
به عنوان یک گروه و یک جریان در نظر بگیریم، جامعه با برخی از تفکرات
آنها مشکل دارد و طالبان هم این واقعیت را میدانند.
طالبان
از دشمن قابل جنگ امریکا در ۲۰۰۱ به دشمن قابل مذاکره این کشور در ۲۰۱۴
تبدیل شده است. به نظر شما چرا آمریکا بدون حضور رسمی دولت مرکزی در
افغانستان روند مذاکره با طالبان را آغاز کرد؟ آمریکا برای طالبان پس از
۲۰۱۴ چه برنامهای دارد؟ آمریکاییها به نام جنگ با طالبان
به افغانستان آمدند اما هرگز به مکانی که محل تعلیم و تربیت طالبان و
پناهگاه این گروه بود، حملهای نکردند. امریکاییها به خانههای مردم
افغانستان حمله کردند و بر سر آنها بمب ریختند. همین مساله منجر به تنش
شدید میان ما با واشنگتن شد. امریکاییها در سال ۲۰۱۳ به ما اعلام کردند که
دیگر طالبان را دشمن خود نمیدانند و پس از ۲۰۱۴ هم با طالبان در جنگ
نخواهند بود. با در نظر گرفتن این سه مورد باید بگویم که یا این جنگ از
ابتدا برای مقابله با طالبان نبوده است و یا با در نظر گرفتن برخی مراحل از
پیش تنظیم شده بود. اما من برای پاسخ به این سوال که آمریکا چه هدفی را از
این حرکت دنبال کرده است، پاسخی ندارم. حقیقت این است که امروز آمریکا،
طالبان را دشمن خود نمیداند.
ما در شرایطی پایگاه نظامی به امریکا میدهیم که برقراری صلح تضمین شده باشد.آیا امریکاییها روزی حاضر به تقسیم قدرت در افغانستان با طالبان خواهند بود؟ در
این خصوص تلاشهایی کردهاند اما ما در برابر آن مقاومت کردیم. ما یک
افغانستان واحد میخواهیم. افغانستانی که در آن اراده مردم حاکم و حاکمیت
قانون اساسی هم برقرار باشد. اگر مردم افغانستان به هر فرد و یا جریانی رای
دهند، آنها حق مسلم حضور در قدرت را خواهند داشت. اما با تقسیم قدرت در
افغانستان در معاملهای خارج از خاک خود و برای رسیدن به اهداف پنهان و
آشکار قدرتهای خارجی مخالف هستیم.
دلایل مخالف شما با امضای پیمان نامه امنیتی میان کابل – آمریکا چیست؟ دلایل
من بسیار واضح و مشخص است. هدف ما از دادن پایگاه به آمریکا در افغانستان،
ایجاد صلح برای این کشور و مردم آن است. این مساله برای من قابل پذیرش
نیست که حضور نظامی امریکا در افغانستان برای ده سال آینده را امضا کنم و
از طرف دیگر مردم افغانستان همچنان در ناامنی زندگی کنند. اگر آمریکا به
دنبال حضور نظامی در افغانستان است این کشور هم باید منفعت این حضور را
احساس کند. این منغعت هم برای مردم افغانستان چیزی نیست جز صلح و زندگی در
امنیت. بنابراین ما در شرایطی پایگاه نظامی به آمریکا میدهیم که برقراری
صلح تضمین شده باشد.
آیا افغانستان بدون حضور نظامی آمریکا از عهده تامین امنیت خود بر میآید؟ کاملا.
افغانستان کشوری با قدمت است که مردم آن، سالها برای حفظ خاک خود قربانی
دادهاند و همین امروز هم هزاران نفر از جوانان ما برای حفظ این آب و خاک
جان خود را از دست میدهند. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم که
بله ما قادر به حفظ خاک خود و مرزهای خود هستیم. البته اگر کشورهای منطقه
با هم همنوا و همگرا بودند، این کار آسانتر میشد. اگر در پاکستان حکومتی
روی کار بود که از دید دوستی و برادری و زندگی متمدن و مسالمت آمیز با ما
همکاری میکردند، قطعا ما به مشکلاتی که امروز با آن دست و پنجه نرم
میکنیم، گرفتار نبودیم. پس اگر منطقه و همسایگان ما بر اساس اصولی که در
آن امنیت و منفعت همگان تضمین شده باشد با ما به توافق برسند، ما به هیچ
کمک خارجی در داخل افغانستان نیاز نخواهیم داشت. در غیر این صورت طبیعتا
ضرورتهایی وجود دارد اما حقیقت این است که افغانستان باید بتواند مسئولیت
حفظ خاک خود را بر عهده گرفته و خانه خود را از گزند دور نگاه دارد.
اعتراض
ما به آمریکا به دو یا سه سال اخیر محدود نمیشود. اختلاف میان ما و
آمریکا از ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ آغاز شد اما این اختلاف پشت درهای بسته ماند و در
ملاعام نبود.نقش
کمکهای مالی خارجی در تامین مالی افغانستان به چه شکل است؟ به عنوان مثال
در سال ۲۰۱۳، درآمد افغانستان اندکی بیش از ۱ میلیارد دلار بوده است و این
در حالی است که شما به سالانه ۴ میلیارد دلار برای مصارف داخلی نیاز
دارید. آیا این انتظار معقول است که امریکاییها و دیگر کشورهای عضو ناتو،
حضور نظامی خود را کاهش داده اما میزان کمکهای مالی ثابت و یا حتی افزایش
پیدا کند؟ ما از کمکهای مالی بینالمللی چه کشورهای غربی و
چه کشورهای منطقهای و همسایه خودمان مانند ایران که به مردم افغانستان
کمک کردهاند، تشکر میکنیم. این کمکها به خیر مردم افغانستان بوده و منجر
به بهبود زندگی مردم این کشور هم شده است. اما در این میان کمکهایی هم از
جانب غربیها شده است که مردم افغانستان از آن نفعی ندیدهاند. پولهایی
به نام افغانستان مطرح شده بوده اما هرگز به دست ما نرسیده است. همین جا
باید تاکید کنم که ما از کمکهای جامعه بینالمللی بهخصوص کشورهای غربی
تشکر میکنیم و خواستار ادامه این روند هستیم. هر میزان از این کمکها که
به افغانستان رسیده و مورد استفاده صحیح قرار گیرد، به خیر ما خواهد بود.
اما حقیقت این است که در نهایت ما افغانها باید زندگی خود را بر اساس
تواناییهای خود پیش ببریم و از دستاورد خویش استفاده کنیم. بنابراین در
نهایت افغانها باید از جیب خود خرج کنند
. بسیاری
از منتقدان شما اعتقاد دارند که حامد کرزی دو دهه همکاریهای استراتژیک و
بسیار نزدیک با ایالات متحده داشت و ناگهان در دو یا سه سال اخیر صدای
اعتراض به سیاستهای امریکا از جانب دولت مرکزی بلند شد. تا چه اندازه با
این تعبیر موافق هستید؟ اعتراض ما به امریکا به دو یا سه
سال اخیر محدود نمیشود. اختلاف میان ما و آمریکا از ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ آغاز شد
اما این اختلاف پشت درهای بسته ماند و در ملاعام نبود. ما در پشت درهای
بسته و به دور از رسانهها اختلافهای خود را با امریکا داشته و با بیان
دیدگاههای خود، انتقادهایی هم به روشهای انها داشتیم. این اختلاف از سال
۲۰۰۷ به شکل علنی و آشکار در رسانهها دیده شد. پس از بمباران انجام گرفته
در هرات که تعداد بسیار زیادی از شهروندان غیرنظامی ما از جمله زنان و
کودکان بسیار در آن حادثه شهید شدند، صدای اعتراض ما به آمریکاییها بسیار
بلند شد. اصلیترین دلیل اختلاف هم در همین کشته شدن شهروندان غیرنظامی در
افغانستان بود. دومین دلیل هم به نحوه کمکهای آمریکا به افغانستان و ایجاد
یک حکومت موازی با دولت افغانستان باز میگشت. مهمترین مصداق این مساله هم
تاسیس شرکتهای خصوصی امنیتی بود. نحوه برخورد سیاسی امریکا با افغانستان
که در حقیقت یک تقابل با دولت بود و نه همکاری، منجر به اختلاف بین کابل و
واشنگتن شد. آنچه که ما امروز از امریکا برای تامین امنیت و منفعت
افغانستان میخواهیم همان مطالبهای است که از سالها پیش و در پشت درهای
بسته از این کشور داشتهایم اما برای بیان آن از کانالهای دیپلماتیک و
سیاسی استفاده میکردیم. در نهایت به دلیل عدم مفید بودن آن راهکار بود
که مجبور به علنی شدن این اختلافها شدیم. به بیان دیگر چون به درد آمد، به
تنگ آمد.
شما
در صحبتهای خود، چندجا به نقش مثبت و منفی که پاکستان میتواند در مهار
جریان افراط و طالبان بازی کند، اشاره کردید. آیا امکان دارد که اسلامآباد
با دولت آتی برای مبارزه با این جریان همکاری کند؟ در نگاه کلانتر آیا
امکان رسیدن به امنیت و آرامش در افغانستان بدون کمک پاکستان وجود دارد؟ اگر
پاکستان در این مسیر به ما کمکی نکند، طبیعتا اوضاع افغانستان هم بهبود
نخواهد یافت. اما مساله اینجاست که امروز پاکستان هم از جریان افراط رنج
میبرد. مردم پاکستان دوست و عزیز مردم افغانستان هستند و در زمان بحران از
مهاجران ما به خوبی پذیرایی کردند و به همین دلیل ما از مردم پاکستان
متشکر هستیم. اما حکومت در پاکستان از سه دهه پیش تا به امروز به شکل
مستقیم و یا غیرمسقیم در حمایت از جریان افراط دست داشته است و متاسفانه
ضرر این جریان افراط و وحشت از آن، دامن جامعه پاکستان را هم گرفته است.
پاکستان هر روز در عملیاتهایی که افراطیون آنها را هدایت میکنند، تعدادی
از مردم خود را از دست میدهد. ما نشانههایی دریافت کردهایم که در داخل
حکومت پاکستان هم بحثهای بسیاری در خصوص مهار این جریان در حال شکل گیری
است. در مطالعات امنیت داخلی که وزارت اطلاعات پاکستان انجام داده است
اشاره مستقیم به این مساله شده است که ناامنیهای پاکستان و افزایش روند
تروریسم و جریان افراط در این کشور ناشی از سیاست نادرست اسلامآباد در
مقابل افغانستان و هندوستان بوده است. امیدوار هستیم که دولت پاکستان با
درک این حقیقت تلخ، راهی را در پیش بگیرد که باعث زندگی امن در افغانستان و
پاکستان و در حقیقت ایران، پاکستان و افغانستان شود. ایران هم از ناامنی
در مرزهای خود با پاکستان رنج میبرد و ما به دنبال اصلاح این مساله هستیم.
به دلیل مشکلاتی که میان ایران و
امریکا وجود دارد، تهران حق حصول این اطمینان را دارد که حضور امریکا در
افغانستان برای تهران مشکلزا نخواهد شد.در
دو دوره حضور شما در ارگ ریاست جمهوری، فرصتها و چالشهای رابطه کابل با
تهران چگونه بود؟ آیا دو کشور از حداکثر توان خود برای بهبود رابطه دوجانبه
استفاده کردند؟ هیچ زمانی در تاریخ مکتوب میان دو کشور
رابطه ما مانند ۱۲ سال گذشته عمیق و پرجنب و جوش و پررفت و آمد نبوده است.
رابطه ما با تهران عالی بود. ایران درک درستی از واقعیتهای جاری در
افغانستان داشت. امریکا در تقابل با ایران قرار داشت و ایران هم در تقابل
با امریکا. ایران با درک این مساله رابطه خود را با کابل جدای از
معاملههای میان افغانستان با امریکا نگاه داشت. در این سالها ایران رابطه
مستقیم و بسیار خوبی با ما داشت. افغانستان هم در این خصوص کوششهای
بسیاری کرد. ما در همان ابتدای کار به صراحت به امریکاییها اعلام کردیم که
ایران همسایه؛ هم زبان؛ هم فرهنگ و هم دین ما است. مشترکات ما با ایران
بسیار زیاد است و در حقیقت این دو کشور مانند یک همخانه با هم هستند و
امریکا نمیتواند و نباید از ما درخواستی در خصوص کاهش رابطه با ایران
داشته باشد. امریکا هم در این خصوص با هوشیاری برخورد کرد. ایران هم با درک
این موضوع باعث شد تا رابطه میان تهران – کابل بسیار عمیق و گسترده شود.
آیا
توافقنامه همکاری با ایران را پیش از اتمام دوران ریاست جمهوری خود امضا
خواهید کرد؟ آیا ارتباطی میان این توافقنامه همکاری با تهران و پیمان نامه
امنیتی کابل – واشنگتن وجود دارد؟ طبیعتا ارتباطی وجود دارد
و به همین دلیل بود که ایران خواستار امضای این توافقنامه شد تا پیمان
نامه امنیتی که با امریکا امضا میکنیم خطری و تهدیدی برای تهران نباشد.
ایران در این خصوص محق است و هرکشوری حق دارد که اثرات منفی سایر
پیماننامههای همسایگان بر خود را به حداقل برساند. افغانستان هم این
حقیقت را درک میکند که صدور مجوز برای وجود پایگاههای نظامی امریکا در
افغانستان میتواند اثراتی بر کشورهای همسایه ما بگذارد. این تاثیرگذاری هم
تنها بر ایران نیست اما به دلیل مشکلاتی که میان ایران و امریکا وجود
دارد، تهران حق حصول این اطمینان را دارد که حضور امریکا در افغانستان برای
تهران مشکل زا نخواهد شد.
بر همین اساس بود که من در دیدار با
آقای روحانی، رئیس جمهوری محترم ایران در سفر اخیری که به تهران داشتم
موافقت خود را با امضای توافقنامه همکاریهای عمیق استراتژیک میان دو کشور
اعلام کردم. چه پیماننامه امنیتی با آمریکا امضا شود و چه نشود، امضای این
توافقنامه با تهران به نفع هر دو کشور است. در حال حاضر هم کار بر روی
تهیه و تدوین این توافقنامه آغاز شده است و از طرف دولت ما افرادی منصوب
شدهاند که در گفتگو با سفیر محترم ایران در افغانستان، این توافقنامه را
به نتیجه برسانند.
امروز
شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان و نخستین دست به دست شدن
دموکراتیک قدرت در این کشور هستیم. در خصوص انتخابات سال ۲۰۰۹ میلادی و
ادعای تقلبی که مطرح شود برخی از دخالتهای خارجی سخن گفتند. برای مهار
انچه که دخالتهای قدرتهای خارجی نامیده شد در این دور از انتخابات چه
برنامهای دارید؟ در انتخابات۲۰۰۹ ما شاهد دخالتهای بسیار
پررنگ و واضح امریکا و برخی قدرتهای غربی بودیم. با توجه به تجربه تلخی که
در این خصوص داریم تمام تلاش خود را برای ممانعت از چنین دخالتی به کار
خواهیم گرفت. امیدوار هستیم که انتخابات شفاف و مورد تایید مردم افغانستان
باشد.
شما
در سختترین سالهای افغانستان سکان ریاست جمهوری این کشور را در دست
داشتید. چالشهایی که همچنان رئیس جمهوری آتی با آن دست و پنجه نرم خواهد
کرد، به چه مسائلی محدود خواهد شد؟ مشکلات رئیس جمهور آتی
از مشکلاتی که من در این ۱۰ سال داشتم، کمتر خواهد بود. ۱۲ سال پیش ما همه
چیز را از هیچ آغاز کردیم. از حکومت، قانون اساسی، نهادهای احیا شده و
افراد کارآمد شناسایی شده هیچ خبری نبود. در آن زمان ما هیچ منبع و ذخیره
مالی هم نداشتیم. امروز در این خصوص وضع ما بسیار بهتر است. از ۱۸۰ میلیون
دلاری که خزانه افغانستان در سال ۲۰۰۲ داشت به ۷ میلیارد دلار در ۲۰۱۴
رسیدهایم. درآمد سالانه مردم افغانستان از ۱۵۰ دلار به بالاتر از ۷۰۰
دلار رسیده است. مساله تعیلم و تریبت کودکان افغان رشد چشمگیری داشته و
امروز با آمار بالاتری از قشر تحصیل کرده در افغانستان روبهرو هستیم.
رئیس جمهوری آینده افغانستان که بیشک در مسیر تقویت این کشور به سمت جلو
حرکت خواهد کرد با مشکلات کمتری روبهرو خواهد شد و البته مشکلات همگی از
میان نرفته است و امیدواریم که مشکلاتی چون تروریسم، افراطگرایی و ناامنی و
رابطه با پاکستان هم حل شود.
یکی
از اصلیترین انتقادهای وارده بر ساختار سیاسی افغانستان امروز وجود درصد
بالای فساد مالی است. برای مهار این بحران در ۱۲ سال حضور خود در قدرت چه
کردید؟ فساد مالی همواره یک مشکل جدی در افغانستان بوده
است. فساد از دو ناحیه مشکلزا شده است. یکی فساد اداری است که در هر کشوری
وجود دارد و باعث نگرانی و تشویش است اما نمیتواند مانع اصلی پیشرفت باشد
که به هرحال باید برای رفع آن تلاش کرد. اما فساد بزرگتر از ناحیه
کمکهای خارجی در افغانستان بوده است. چگونگی سپردن قراردادها به مردم و
چگونگی کمکرسانی به افغانستان خود سوالهای بزرگی را ایجاد کرده است. پولی
که به اسم افغانستان بود در مسیر رسیدن به این کشور جای دیگری هزینه شد و
همین مساله مولود فساد شد. بنابراین فساد خارجی منبع بزرگتری به نسبت فساد
داخلی بوده است.
آیا
افغانستان از ثبات سیاسی کافی برخوردار است تا رئیس جمهوری آتی که قدرت را
از شما تحویل میگیرد بتواند در سایه آن به ثبات اقتصادی و ارتقای امنیت
کشور فکر کند؟ کاملا از این ثبات سیاسی برخوردار هستیم.
از فرد خاصی در این انتخابات حمایت نمیکنید؟ از هیچ کس و نباید هم حمایت کنم.
اگر
به عقب بازگردیم با توجه به تجربهای که امروز دارید چه اصلاحاتی در حوزه
سیاست خارجی بهخصوص در مورد رابطه با کشورهای منطقه در قیاس رابطه با
کشورهای غربی و آمریکا است که انجام خواهید داد؟ من در
سیاست خارجی افغانستان بسیار موفق بودم. ما توانستیم تعادل را در حوزه
سیاست خارجی به خوبی عملی کنیم. رابطه بسیار خوبی با آمریکایی داشتیم که
در کشور ما سرباز داشت و همزمان رابطه بسیار خوبی با ایران، روسیه و چین
داشتیم. ما اجازه ندادیم که افغانستان به محل تقابل قدرتها تبدیل شود.
بنابراین من فکر میکنم که در حوزه سیاست خارجی به بهترین شکل عمل کردیم.
در این ۱۲ سال به گمانم ۱۰ تا ۱۵ بار به ایران سفر کردهام و مقامهای
ایرانی هم به افغانستان سفر کردهاند از جمله روسای جمهوری پیشین شما هم
آقای خاتمی و هم آقای احمدینژاد به افغانستان سفر کردهاند و آقای روحانی
هم در مراسم نوروز در افغانستان حضور داشتند. البته در برخی حوزههای دیگر
در سیاست خارجی اگر مرور مجددی داشته باشیم شاید به این نتیجه برسیم که
مثلا ارتباط کمتر با فلان کشور بهتر هم بود.
پس از پایان رسمی دوران ریاست جمهوری خود در عالم سیاست میمانید؟ به
عنوان یک شهروند عادی افغانستان در مسایل کشور شریک خواهم بود و اگر
رئیسجمهوری آتی افغانستان از من مشورت بخواهد، به وی کمک خواهم کرد و
تجربیات خود را با او در میان خواهم گذاشت. من در خدمت افغانستان و حکومت
آینده این کشور خواهم بود.
اگر روزی احساس کنید که افغانستان به حضور مجدد حامد کرزی نیاز دارد، امکان این بازگشت وجود خواهد داشت؟ خیر.
بر اساس قانون اساسی افغانستان یک فرد تنها دو دوره میتواند رئیس جمهور
باشد و دوره سوم ممکن نیست و البته ضرورتی هم ندارد. من خدمت خود را در حد
توانم در ۱۲ سال گذشته به افغانستان کردهام و بهتر است که نسل جدید و
چهرههای جوانتر و با انرژیتر روی صحنه باشند و ما پشت صحنه به خدمت
ادامه دهیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی
انتهای پیام/