ستوان آگاهی اول قصه‌اش گفت: خواهش می‌کنم مردان و زنانی که این داستان را می‌خوانند،‌ باور کنند که این اتفاقات فقط برای سایرین نیست،‌ بلکه با بی‌توجهی نسبت به آدم‌ها و وقایع دور و اطرافتان می‌توانید طعمه بعدی خلافکاران باشید.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، با یکی از افسران پلیس‌ آگاهی ناجا صحبتی داشتم که در استان‌های مختلف کشور فعالیت کرده بوده، خاطره این ستوان وظیفه شناس که نامش برده نمی‌شود، سوژه گزارش امشب است که در ادامه می‌خوانید.
 
این ستوان به محض اینکه فهمید قرار است سوژه‌ گزارش داستان شود، خنده‌ای کرد و با تبسمی گفت: یادش بخیر هنوز آن کفش‌ها یادم است. همکارانم اسمش را گذاشته بودند، "کفش‌های به یاد ماندنی". . .
 
این افسر با سابقه پلیس‌ آگاهی ناجا که در عملیات‌های مختلف شرکت کرده و با خلافکاران بسیاری از شهر‌های مختلف برخورد داشت، می‌گفت: شاید تلخ‌ترین خاطره‌ام که هنوز با یادآوری‌اش هم خنده‌ام می‌گیرد و‌ هم اشک ماتم در چشمانم جمع می‌شود، این داستان باشد.
 
ستوان آگاهی اول قصه‌اش گفت: خواهش می‌کنم مردان و زنانی که این داستان را می‌خوانند،‌ باور کنند که این اتفاقات فقط برای سایرین نیست،‌ بلکه با بی‌توجهی نسبت به آدم‌ها و وقایع دور و اطرافتان می‌توانید طعمه بعدی خلافکاران باشید.
 
این مامور پلیس خاطره‌اش را در 8  پاراگراف شرح داد:
 
- یکی از روز‌های سرد بود که بالاخره با گذشتن چند پرونده آزار و اذیت و سرقت طلاجات خانم‌های جوان متوجه زنجیره‌ای بودن آن‌ها شدیم،
باورش سخت بود اما مردی شیطان صفت، زنان مستاجر را مورد نیت شیطانی قرار می‌داد و سپس با ربودن طلاجات آنان از محل متواری می‌شد.
 
- بسیاری از قربانیان این مرد شیطان صفت در گفتگو با من و همکارانم تنها به سرقت اشاره می‌کردند و برای اینکه آبرویشان نرود و یا خانواده‌شان از این ماجرا مطلع نشوند،‌ موضوع آزار و اذیت را کتمان می‌کردند و تعداد اندکی که با پلیس همکاری داشتند ، سرنخ‌هایی به دست ما دادند که ما را برای رسیدن به این مجرم خطرناک چند قدمی جلوتر برد.
 
- بیشتر زنان قربانی از بوی سیگار این مرد می‌گفتند که از چند متری هم به مشام می‌رسید و اینکه آنان را در اتاق خواب مورد آزار و اذیت قرار داده بود و مهم ترین سرنخ اینکه این مرد به عنوان مستاجر و یا خرید خانه در ساعات اولیه روز که مرد‌های خانه سرکار بودند، وارد خانه‌ها می‌شد و با بررسی اتاق‌ها و نقاط خلوت در صورت نبودن مردی، نیت شوم خود را پیاده می‌کرد.
 
- این مرد واقعا رذل بود، زنان قربانی این شیطان انسان‌نما همگی دچار مشکل خانواد‌گی، روحی و روانی شده بودند و ما بسیار خشمگین بودیم که چرا باید چنین خلافکاری در شهر قدم بزند و با آرامش به دنبال طعمه‌های خود بگردد. این خشم ما باعث شد تا تلاش و جستجوهایمان دور تندتری به خود بگیرد.
 
- زیاد طول نکشید که ظهر یک روز در اواسط هفته متوجه شدیم که این مرد به یکی از بنگاه‌های املاک سطح شهر مراجعه و آدرس منزلی را گرفته است که زن جوانی تنها در آن زندگی می‌کند. مطمئن بودیم که خودش است،‌ تمامی نشانی‌های که داده بودند با آن مرد شیطان صفت تفاوتی نداشت، آ‍ژیر کشان به راه افتادیم تا از جنایتی دیگر جلوگیری کنیم.
 
- به خانه آن زن که رسیدیم، زنگ درب را زدیم، زنی درب را بازکرد و با دیدن پلیس شوکه شد و گفت: من که به پلیس هنوز اطلاع نداده بودم،‌ با صحبت‌ زن خانه مطمئن شدیم که او اینجا بوده است.

زن جوان در صحبت‌هایش به پلیس گفت: مردی لاغر اندام در حالی که به شدت بوی سیگار می‌داد برای اجاره منزل وارد خانه شد،  در حین بازدید از خانه بود که ناگهان مرا با ترفندی به اتاق خواب کشاند و به سمتم حمله ور شد، ‌ولی من با یک ضربه لگد او را نقش زمین کردم و به داخل حیاط دویدم و با ایجاد سر و صدا او را فراری دادم، ولی موقع فرار یادش رفت کفش‌هایش را بپوشد و آنان را در خانه جا گذاشت.
 
- کفش‌های متهم را داخل پلاستیکی انداختیم و با اجرای طرح مهار در سطح منطقه موفق شدیم این جنایتکار را در حال قدم زدن در خایابان دستگیر کنیم، این مرد در بین راه مدام با عصبانیت می‌پرسید: "مرا به  چه جرمی گرفته‌اید؟"، اما ما هیچگونه توضیحی به او ندادیم تا اینکه به پایگاه پلیس آگاهی رسیدیم.
 
- در اتاق بازجویی بازهم این شیطان علت دستگیری‌اش را می‌پرسید که ناگهان کفش‌هایش را به همراه عکس‌ قربانیان، روبرویش قرار دادم، در عین ناباوری بیهوش شد و بعد که به هوش آمد به تمامی آنچه که بر علیه زنان تنها انجام داده بود،‌اعتراف کرد.

 در پایان پرونده تکمیل شد و این مرد برای تعیین مجازات  به مقام ارجاع شد.
 
از آن روز تاکنون هنوز آن کفش‌ها را به یاد دارم،‌ کفش‌هایی که بوی سیگار می‌داد و مرا به یاد بدترین خاطره زندگی‌ام می‌انداخت ولی از طرفی نیز خنده‌ام می‌گرفت که یک زن چنان ضربه‌ای به این خلافکار زده بود که جایش تا مدت‌ها بر روی بدن آن مرد مانده بود.
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۹ ۱۸ شهريور ۱۳۹۵
هرکسی بوی سیگاربده بایدازش ترسید
Iran (Islamic Republic of)
mahta
۱۸:۳۶ ۲۱ مهر ۱۳۹۳
دم خانومه گرم شدیدا
Iran (Islamic Republic of)
متین
۱۷:۵۶ ۲۰ مهر ۱۳۹۳
به نظر منکه باید اعدامش کنند....
درضمن شما ها که افراد با ادبی هسید مثلان چرا این حرفا را به نفر اول زدید
Iran (Islamic Republic of)
کامران
۲۱:۴۳ ۰۷ مهر ۱۳۹۳
متاسفم واسه همه اونایی که به کسی که اول نظر داده چنین تهمت هایی میزنن. ایا مطمءن هستن که خانواده اون همچین جوی داره یا .....
خودتون با یه بی ادبی جواب بی ادبی رو میدید.
شیعه مولا علی اینطوری نیس. قربون همتون
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۵۱ ۱۵ مهر ۱۳۹۳
بقیه رو نمی دونم ولی من که تهمت نزدم فقط منفی دادم
Germany
مهدی
۱۴:۲۷ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
چرا جناب شیطان صفت بابت لگد خوردنش دیه نگرفته یا شاید هم قاضی های این دوره وزمونه اون موقع به دادش نرسیدن . خوشا به حال اون روزهایی که اگر دزد و اینگونه دزدان ناموس مردم کشته هم می شدند خون بها نداشتند...... الهی قربون برم خدا رو با این قوه قضائیه که دیگه دزد رو محترم تر و با وقارتر از مالاخته مظلوم می داند.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۵ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
برای کسی که اون نظر اول رو نوشته خیلی متاسفم این جور نظرها نشان دهنده شخصیت هر کسیه ،اگه مادر وخواهرت هم تو همچنین شرایطی گیر ببفتند تو دوست داری چه اتفاقی براشون بیفته یه خورده فکر کن بعد نظر بده بشر
Iran (Islamic Republic of)
موحد
۱۲:۱۳ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
اعدام شد یا هنوز زنده است اون نامرد اگر زنده هست ادرسش میخام
-
ناشناس
۱۱:۳۲ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
زنده باد چنین زن غیرتمند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۰ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
از اين داستانهاي واقعي بيشتر بزارين واقعا آموزنده است متشكر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۲۲ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
lمتاسفانه این بیماری ک در واقع بنوعی سادیسم بحساب میاددرجامعه ساری وجاریه نوع لباس وتیپ هم در تشخیص این افراد سودمند نیس این افراد با هر سرو
شکلی در کوچه وبازار مزاحم نوامیس مردم میشوند عدم وجود ارتباطات قوی بین اعضای خانواده وبقول معروف طرف سر سفره بابا ننه اش نبوده شرایط اقتصادی وفرهنگی وایجاد نا هنجاریه اجتماعی وجود مد عدم پای بندی ب خانواده وضعف اعتقادات دینی بویژه حجاب همه وهمه میطلبه مسئولین مربوطه دست این اشخاص رو از جامعه کوتاه کنند والبته قوانین بازدارنده نیز باید محدودکننده تر وشدید تر باشه
Iran (Islamic Republic of)
حمیدرضا میرکیانی
۰۲:۲۲ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
معاملات املاک باید با مرد صاحبخانه هماهنگ کرده و یا با مستاجر همراه باشد. خدودمانیم در بعضی پرونده های جنائی واقعاٌ کار ردیابی و شناسائی دشوار است.
Iran (Islamic Republic of)
هموطن
۰۰:۲۱ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
در جواب ناشناس اول باید بگم خیلی راحت میشه حدس زد که تو از کدوم دسته ادما هستی و در چه خانواده ای رشد کردی که البته بوی سیگار هم میدی
Germany
ناشناس
۲۳:۴۰ ۰۵ مهر ۱۳۹۳
ب نظر منکه تو بیشتر محله ها اینجور آدما ها هستن. یکیش محله ما یک پسر جوان که فقط دنبال زناها ودخترا هست که ب نیت شوم خود برسد اینکارو میکند . حالا نمیدانم با تهدید یا خود قربانی اجازه تجاوز به او را میدهد.شایدم با زور و تحریک کردن قربانی این کارو میکند. ب نظر من پلیس باید یه فکری در باره این موضوع کند.
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۰۸:۴۶ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
چرا به پلیس خبر نمیدی کیه؟ این یعنی باید خودمان شروع کنیم
Iran (Islamic Republic of)
یکی
۲۱:۴۵ ۰۵ مهر ۱۳۹۳
باید کارشناسان و روانشناسان اجتماعی این پدیده های ناهنجار را آنالیز کنند و دولتمردان و نیروهای امنیتی راهکارها را اجرا کنند تا این قبیل مسایل ریشه کن شود با داستان سرایی این پدیده ها حل نخواهد شد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۱۸ ۰۵ مهر ۱۳۹۳
بقولی چنان لگدی زده بود که حتی پزشکی قانونی هم تشخیص نداده بود که انسان زده یا الاغ
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۰۹:۱۱ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
خواستی بامزه بازی در بیاری .ولی خیلی حرف زشتی زدی.یه عذر خواهی کنی بد نمیشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۶ ۰۶ مهر ۱۳۹۳
بي شعور
Iran (Islamic Republic of)
vqh
۲۰:۱۸ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
اگر برای ناموس خودت هم این اتفاق می افتاد همین حرف رو میزدی