به گزارش حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران-مریم محمدی؛ هادی خورشاهیان، داستان نویس، شاعر، مترجم و منتقد ادبی در سال 1352 در نیشابور به دنیا آمد. او که از کودکی و نوجوانی به ادبیات علاقه داشت، فعالیت حرفهای خود را از دهه 70 با نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد. از جمله آثار او میتوان به مجموعه شعر «درکلاس دیروقت»، «توی اخبار رادیو»، داستان «باشد ایستگاه بعدی»، «سفر به شهریور»، «من یک بادبادکم» و ... اشاره کرد. او از جمله نویسندگانی است که برای مخاطب کودک و نوجوان و بزرگسال مینویسد. به قول خودش سعی دارد تا مخاطب خوب خود را پیدا کند و حتی در تمامی نوشتههای کلاسیک خود هم مدرن باشد. گفتگوی کوتاه ما با او را میخوانید:
*آقای خورشاهیان، نوشتن برای شما از کی شروع شد؟
من کتابخوان حرفهای بودم، با موضوعات مختلف کتاب میخواندم، از داستان و شعر گرفته تا کتابهای تاریخی. تحت تأثیر کتابهایی که میخواندم اولینبار در سالهای 68 و 69 بود که داستان کوتاهی را نوشتم که تم وسترن و کابوی داشت، در خلال همان سالها هم بود که به خاطر گرایشم به خواندن شعر و ادبیات، سرودن شعر آزاد و سپید را شروع کردم. اولینبار که به خوبی به آنچه مینوشتم آگاهی داشتم و قالبها و سبکهای نوشتاری را میشناختم، سال 70 بود که برای اولینبار به طورحرفهای کتابم به چاپ رسید.
*ازعلاقهمندیتان برای خواندن کتاب در دوران نوجوانی گفتید. کتابی و یا نوشتهای بود که بر شما اثر بگذارد؟
من در آن زمان کتابهای مختلف میخواندم، از الکساندر دوما گرفته تا منوچهر مطیع، صادق چوبک، جمالزاده، صادق هدایت و... . همه آنها را میخواندم، اما هیچ وقت مثل آنها ننوشتم یا اثر بر سبک نویسندگی من نداشتند، اگر بخواهم دقیقتر بگویم نوشتههای نویسندگان غربی بیشتر بر من اثر گذاشت.
*امروز هادی خورشاهیان بعد از حدود 25 سال نوشتن، تعریفش از نوشتههایش چیست؟
هادی خورشاهیان مختلف مینویسد، برای کودک ونوجوان مینویسد، برای مخاطب بزرگسال هم. شعر کلاسیک و شعر مدرن هم میگوید اما در یک تعریف کلی باید بگویم نویسندهای است که سعی دارد حتی در نوشتههای کلاسیک خود هم مدرن باشد.
*یعنی شما در این مدت توانستید مخاطب خود را از هر سن و طیفی بشناسید و برایش بنویسید؟
این ادعا را ندارم، اما واقعیت این است که مخاطب مثل هر چیز دیگری دائم در حال تغییر است، ممکن است مخاطب کارهای من تا چند سال قبل نوشته من را دوست داشته باشد اما امروز دیگر آن را نپسندد، سعی کردم تا در کارهایم همه نوع مخاطب را در نظر آورم، بیشترین تلاش من این است که خوب بنویسم، تا مخاطب خوب خود را پیدا کنم نه مخاطب زیاد را.
*آقای خورشاهیان نظر شما در مورد کلاسهای آموزشی نویسندگی چیه؟ فکر میکنید چقدر در هدایت استعدادهای جوان نقش دارند؟
اگر بخواهم منصف باشم باید بگویم این کلاسهای آموزشی 50 درصد میتواند جوانان نویسنده را به سوی درست هدایت کند، اما باقی دیگر به عهده خود فرد است، هرچه بیشتر کتاب بخواند و بیشتر آنچه را که در ذهن دارد بنویسد و پرورش دهد موفقتر است. اینکه جوانان به سمت نوشتن گرایش پیدا کنند اتفاق خوبی است. نوشتن آرامش میآورد هم برای نویسنده هم برای مخاطب. گاهی یک داستان که درباره افسردگی است از خواندن یک کتاب علمی چگونه افسرده نباشم تأثیرگذاری بهتری دارد.
*آقای خورشاهیان، دیالوگ یکی از اصلیترین عناصر روایت داستانی است، ویژگیهایی که دیالوگ در یک داستان میتواند داشته باشد چیست؟
دیالوگنویسی در هر متنی جایگاه خاص خود را دارد. آنچه که مهم است دیالوگ باید بتواند روایاتی را در خود داشته باشد و آن تأثیر لازم را بر مخاطب بگذارد. اینکه دیالوگ اولاً متناسب با آن شخصیتها باشد، ثانیاً متناسب با موقعیتها باشند و ثالثاً هنر نویسنده در نگارش دیالوگها به سبک نوشتاری و کتابی و نه محاوره میتواند در اثرگذاری دیالوگها موفق باشد. اصولاً نویسنده باید طوری بنویسد که همه مخاطبان از هر قشر و فرهنگی بتوانند متن را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند. دیالوگها در یک داستان باید مسیر منطقی و طبیعی خود را داشته باشند.
*نظر شما در مورد ممیزی کتاب چیست؟ جایی گفته بودید آن را کاملا میپذیرید.
به هرحال ممیزی کتاب قانونی است که باید به آن احترام گذاشت، نگفتم آن را کاملاً میپذیرم، گفتم به نظرم با حذف چند خط و کلمه از یک کتاب نظم کائنات به هم نمیخورد. من نویسندهای اخلاقینویس هستم، شاید کسی بگوید نه خود سانسوری میکنی، اما من شخصاً معتقدم که بر پایه قوانین موجود مینویسم، به هر حال ما در نظام حاکمیتی هستیم که احترام به تمامی قوانین آن لازم است، از سانسور دفاع نمی کنم اما قانون باید رعایت شود.
انتهای پیام/