فرهنگستان زبان و ادب فارسی معادل فارسی کلمات «آمفیبیوس»، «دیسچارج» و «کالورت» را کلمات «آبخاکی»، «آبدهی» و «آب رو» قرار داده است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کلمه در هر زبانی از جمله زبان فارسی ابزار آفرینش ادبی محسوب می‌شود. یکی از این آفرینش‌های ادبی شعر است. گاهی شعر با زبان رودکی آمیخته می‌شود. در این هنگام کلمه بیان کننده خوش باشی‌های شعری می‌شود. گاه نیز کسی چون منوچهری لباس وصف طبیعت را بر تن شعر می‌پوشد. در تمام این‌ها کلمه اهمیت زیادی پیدا می‌کند. علاوه بر خود وا‍ژه نحوه قرار گرفتن و جای کاربرد آن در شعر می‌تواند گاه وزن یک شعر را تعیین کند. گاه نیز می‌تواند زیور معنا بر تن شعر بپوشاند. این معانی نیز با کاربرد واژه است که والا یا فرودست می‌شود. در زبان فارسی نمی‌توان کلمه‌ای را برای بیان مفهومی والا به کاربرد که معنای واژه با آن کلمه سازگاری ندارد. همین طور کابرد واژه ای با معنای بالا برای بیان مفهومی ساده خواننده را به این گمان می‌اندازد، که گویا دلیل کاربر این واژه در شعر، چیزی جز لفاظی‌های شاعری نیست. با این اوصاف حساسیت معادلسازی در زبان فارسی مشخص می‌شود. نمی توان بر تن کلمه لاتین، هر معادلی را پوشاند و در عین حال از آن راضی بود. به قول حافظ نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند.

1- «آمفیبیوس»(amphibious ): معادل آن را کلمه «آبخاکی» قرار داده‌اند. این کلمه از ترکیب دو اسم و «یاء» مصدری ساخته شده است. بنابراین این معادل جزء کلمات مشتق- مرکب قرار می‌گیرد. کلمه لاتین برای بیان ویژگی عملیات،‌ ادوات و تجهیزات و نفراتی به کارمی‌رود، که توانایی کار در دریا و خشکی را به طور همزمان دارند. به دلیل تطابق معنایی کلمه معادل با کلمه لاتین می‌توان رواج آن را در زبان فارسی امروز مشاهده کرد. البته این اصطلاح نیز مانند هزاران اصطلاح دیگر تنها در حوزه کاربردی خود به میزان بیشتری به‌کار می‌رود. نمی‌توان انتظار داشت تمام اصطلاحات میان مردم کاربرد داشته باشد. 

2- «دیسچارج»(discharge): معادل آن را کلمه «آبدهی» وضع کرده‌اند. این کلمه برای بیان آهنگ جریان آب سطحی در واحد زمان یا آهنگ خارج شدن آب زیر زمینی در واحد زمان به‌کار می‌رود. این کلمه از ترکیب اسم، بن مضارع فعل «دادن» و «یاء مصدری» ساخته شده است. بنابراین کلمه ای مشتق-مرکب محسوب می‌شود. این معادل در زبان فارسی به عنوان اصطلاحی در کشاورزی به‌کار می‌رود و کاربرد میزان آبدهی زمین‌های زراعی را در زبان امروز مشاهده می‌کنیم. این مسئله به دلیل سهولت تلفظ کلمه معادل و تطابق معنایی آن با کلمه لاتین اتفاق افتاده است.

3- «کالورت»(culvert): معادل آن را «آب رو» قرار داده‌اند. این کلمه از ترکیب اسم و بن مضارع فعل «رفتن» ساخته شده است. بنابراین این کلمه را می‌توان کلمه ای مرکب دانست. این معادل در زبان فارسی به‌کار می‌رود، تا اندازه‌ای که میزان کاربرد کلمه لاتین در زبان فارسی امروز زیاد نیست. این کلمه در زبان لاتین به مجرای سرپوشیده‌ای اتلاق می‌شود، که آب های سطحی از آن عبور می‌کند. به دلیل تطابق معنایی کلمه معادل با همین معناست که کابرد کلمه معادل را در زبان امروز مشاهده می‌کنیم. 


انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار