به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کتاب یشتها از جمله کتابهای زبان فارسی باستان به شمار میرود. در این کتاب اعتقادات پیش از زردتشت و عقاید زردتشتی است. بر اساس مضمون میتوان، دو گونه متفاوت شعر را در این کتاب تشخیص داد. اشعاری که در آن از اعمال یزدان، قهرمانان و شاهان اساطیری با زبانی شاعرانه سخن میگویند و در آن صور خیال و تشبیهات شاعرانه به کارگرفته شده است. و در آن اشعاری مشتمل بر دعا، اذکار دینی و رنگ زردتشتی دیده میشود. در غالب اشعار دسته اول شعرهای هشت هجایی وجود دارد و در اشعار دسته دوم بیشتر به ابیات هفت هجایی و نه هجایی برمیخوریم. بنابراین میتوان احتمال داد، تغییرات هجایی ابیات یشتها اصولا هشت هجایی بوده است. بعدها بر اثر انتقال شفاهی اوستا از سینه به سینه در طی قرون و اعصار و پس از نگارش آن به صورت کتاب ایجاد شده است. علاوه بر آن تدوین کنندگان نهایی یشتها نیز گاه نتوانستهاند، قواعد عروضی این کتاب را رعایت کنند، به دلیل آنکه به دنبال تلفیق عقاید زردتشتی با مطالب ایرانی قدیم پیش از زردتشت بودند.
1- «ساپل منتال ایریگیشن»(supple mental irrigation ): معادل فارسی این کلمه را «آبیاری تکمیلی» قرار دادهاند. این کلمه در زبان لاتین به جبران کمبود باران در دیم کاریهای مناطق خشک و نیمه خشک گفته میشود. این معادل از دو اسم ساخته شده است و اسم دوم آن کلمهای عربی محسوب میشود و در این زبان به عنوان مصدر باب تفعیل به شمار میرود. البته این کلمه با «یاء مصدری» ترکیب شده است. این معادل در زبان امروز بهکار میرود، به دلیل آنکه سهولت تلفظ کلمه معادل برای فارسی زبانان بیش از کلمه لاتین است.
2- «بلاید»( bolide ): معادل آن را «آتش گوی» ساختهاند. این کلمه در زبان لاتین به شهابی بسیار پرنور میگویند، که منفجر و تکه تکه میشود. گاه صدای انفجار این شهاب به گوش میرسد. این معادل در زبان فارسی بهکار میرود. کلمه «آتش» کلمهای قدیمی محسوب میشود. کاربرد این کلمه را در مثنوی معنوی مولانا مشاهده میکنیم. آنجا که در نی نامه این کتاب میگوید:
آتش است این بانگ نای و نیست باد هرکه این آتش ندارد نیست باد
البته کلمه «گوی» را نیز میتوان در زبان فارسی مشاهده کرد. این کلمه به توپی اتلاق میشد، که در بازی چوگان از آن استفاده میکردند. این بازی نیز از بازیهای قدیمی ایرانیان محسوب میشود. هم اکنون نیز این بازی در مناطق غربی ایران وجود دارد. اما عاقبت الامر باید به سراغ کاربرد کلمه لاتین رفت. این کلمه در زبان فارسی چندان بهکار نمیرود. جا به جا کردن جای دو کلمه و کاربرد آن به صورت «گوی آتش» منطقیتر بهنظر میرسد و کاربرد آن را توسط مردم بیشتر خواهد کرد.
3- «آپندکتمی (appendectomy): معادل آن را «آپاندیس برداری» قرار دادهاند. این کلمه در زبان لاتین به بریدن و خارج کردن آپاندیس از بدن فرد گفته میشود. این معادل از دو اسم ساخته شده است. در قسمت اول کلمه معادلسازی را مشاهده میکنیم. ساخت این معادل، برای کلمه لاتین (appendix) موفق بود، به دلیل آنکه به جای ساخت کلمهای نامفهوم به تغییر تلفظ کلمه روی آوردند. اما جزء دوم کلمه را نباید فراموش کرد. این جزء بن مضارع فعل «برداشتن» است. این فعل در زبان فارسی بهکار میرود. اما همچنان که نمیتوان از هر کلیدی برای هر قفلی استفاده کرد و هر قفل، کلید خودش را دارد، کلمات زبان فارسی را نیز باید مانند رابطه قفل و کلید بهکار برد. با وجود آنکه این فعل در زبان فارسی امروز متروک نشده است، اما این جایگاه، جایگاه مناسبی نیست. به جای این معادل میتوان «جراحی آپاندیس» را قرار داد. همان کلمهای که به وسیله مردم و پزشکان استفاده میشود. القصه باید گفت: این معادل در زبان امروز بهکار نمیرود.
انتهای پیام/