به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بخش قابل توجهی از ادبیات هر ملتی را ادبیات عامیانه تشکیل میدهد. ادبیات عامیانه از گستردگی زیادی برخوردار است. ترانهها، لالاییها، امثال و حکم، کنایات عامیانه، چیستانها، اشعار عامیانه و نمونههایی از این دست از جلوههای ادب و فرهنگ عامیانه به شمار میروند.
در کتابهای امثال فارسی مرز مشخصی بین امثال و مثل نماها مانند حکم، کنایات، زبانزدها، تکیهکلامها و اندرزها در نظر گرفته نشده و همه آنها را تحت عنوان امثال و حکم جمعآوری کردهاند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «پتهاش روی آب افتاد» میپردازیم.
**********************************
در گذشته که آب لولهکشی نبود، برای اینکه آب جاری به درون کوچهها و خانههای مسکونی جریان پیدا کند، سد کوچکی را از جنس چوب که به آن پته میگفتند روی آب قرار میدادند، و آب را اینگونه به آبانبارها هدایت می کردند.
گاهی عدهای برای اینکه خودشون بتوانند آب را هدایت کنند و خارج از نوبت و به سمت کوچهها و معابر خود روان سازند، مسیر حرکت آب را با تغییر جای پته عوض میکردند.
مشخص است چون این اتفاق در نیمههای شب میافتاد کمتر کسی متوجه آب دزدی آن فرد میشد.
اما اگر فشار آب باعث میشد که پته از جا کنده شود، دیگر آبرویی برای آنها نمیماند. و این راز بر ملا میشد.
رفته رفته این اصطلاح در میان مردم برای افرادی که رازشان برملا میشد، رواج یافت.
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/
کارخوبی دارید انجام می دهید.متشکرم
وافعا دست مریزاد وااااقعا
عالیه سایتتون. خداییش من هر روز چن بار به سایتتون سر میزنم مطالب ،ترفند و اطلاعات این چنینی رو میخونم. خیلی جالبن دم همتون گم. خوشحال میشم یه مسابقه ای یا نظر سنجی تو سایت بذاربن در مورد اطلاعات ارائه شده ی خود سایت یا موارد دیگه.
این پست ضرب المثلم ایده ی جالبیه ممنون.
یا علی