ب
ه گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ابراهیم نظّام متکلّم و ادیب و شاعر مینویسد: در مَثَل چهار امتیاز موجود است که در سایر انواع کلام با هم یافت نمیشود و آن چهار عبارتند از: اختصار لفظ، وضوح معنی، حسن تشبیه، لطافت کنایه و این آخرین درجه بلاغت سخن است که مافوق آن متصور نیست. تا کنون تعاریف فراوان از مثل به عمل آمده است. از جمعبندی این تعاریف، تعریف جامع زیر را میتوان ارائه داد:
«مثل جملهای است کوتاه، گاه استعاری و آهنگین، مشتمل بر تشبیه با مضمون حکیمانه و برگرفته از تجربیات مردم که به واسطه روانی الفاظ و روشنی معنا و لطافت ترکیب، بین عامه مشهور شده و آن را بدون تغییر یا با تغییر جزئی در گفتار خود به کار برند» (ذوالفقاری،1391).
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «سرش را مثل کبک زیر برف کرده» میپردازیم.
****************************************
این مثل را بیشتر در مورد افرادی به کار میبرند که متوجه عیبهای خودشان نیستند و فکر میکنند که دیگران هم این معایب و کاستیها را نمیبینند.
اما باید دید که سر زیر برف کردن کبک چه ارتباطی با این پیام دارد؟
همانطور که میدانید کبک پرنده زیبا و خوشخرامی است که در کوهسارها زندگی میکند. گوشت لذیذی هم دارد و شکارچیان مداوم در تلاش برای شکار این پرنده زیبا هستند.
برای این حیوان از قدیم سه صفت را ذکر میکردند: خرامیدن، قهقهه زدن و در هنگامه خطر سر زیر برف کردن.
خرامیدن که اشاره دارد به همان نوع و شیوه راه رفتن این حیوان که از قضا مورد توجه برخی شعرا و ادیبان هم بوده. برای مثال خاقانی در شعری مینویسد:
خاقانی آن کسان که طریق تو میروند
زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست
که با بیان این شعر در واقع خواسته هنر شاعری خودش را به رخ همگان بکشد و بگوید که سر و گردنی از آنها بالاتر است.
قهقهه کبک در واقع همان خواندن و آواز سر دادن اوست که حافظ در این باب این شعر را سروده:
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود
اما در مورد صفت آخر، میگویند که فصل زمستان که میرسید و زمین با برف پوشانده میشد، این حیوان آن هنگام که احساس خطر میکرد و دشمن را میدید که به شکار او آمده، سر خود را زیر برف پنهان میکرد تا آنها را نبیند و به این خیال بود که چون خودش آنها را نمیبیند پس حتما شکارچی هم دیگر کبک را نمیبیند و جان به در میبرد اما غافل بود که این طور نیست.
اما در این باره اندکی اختلاف وجود دارد: عدهای معتقد هستند که طبیعت و ذات حیوان به این ترتیب است که در هنگام خطر خود را از مهلکه دور میکند و در پی نجات جان خود است.
از همین رو آنها نظر دیگری دارند و آن اینکه شکارچیان در قدیم برای شکار کبک در منطقه آنها حاضر میشدند و دور تا دور محل زندگی آنها را محاصره میکردند و آنها را در هوا میپراندند. از ویژگی کبک هم این است که از ترس در این مواقع میپرید و با شتاب در چند متر آن طرف تر فرود میآمد. از همین رو به دلیل این شتاب سر و گردنش در برف فرو میرفت و دیگر نمیتوانست برون آید. شکارچی هم از پاهای بیرون مانده او را مییافت و شکارش میکرد.
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/