به گزارش خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در
تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی و با مرور آرشیو آثار سینمایی، کم
نیستند فیلمهای خوب، تحسین شده و ماندگار که در ذهن سینما و مخاطبان آن
ابدی شدند. فیلمهایی که جمعیت زیادی را به سالنهای سینما میکشاندند و
تماشاگران را در صحنههایی از فیلم به وجد میآوردند، به نحوی که با تشویق
دستهجمعی و یک صدای آنها مواجه میشد.
در
چند دهه اخیر ممکن است گاهی شاهد ساخت و اکران فیلمهایی باشیم که مخاطبان
سینما همدیگر را به تماشای آن تشویق کنند، به ندرت فیلمهایی هم ساخته
میشوند که مخاطبان سینما منتظر نوبت اکران آنها باشند؛ اما ساختار و فضای
فیلمها مثل سابق باعث هیجان مخاطبان نمیشود. تماشاگران به امید دیدن یک
فیلم خوب به سالن سینما میروند و پس از دو ساعت کسلکننده از سالنهای
تاریک پا به خیابان میگذارند.
از حق
نگذریم سینمای ما برای ساخت فیلمهای جذاب تماشاگرپسند، با برخی خط قرمز
دست به گریبان بوده که سنت رایج سینمای جهان است و این خطوط قرمز در مقاطعی
از زمان شدت و ضعف داشته، اما با این وجود فیلمهایی هم بودهاند که ثابت
کردهاند خطوط قرمز در آنها تأثیری برای جذب مخاطب نداشته است.
مخاطب
سینمای امروزی که انواع و اقسام وسایل ارتباطی و رسانهها و ابزار مدرن
تکنولوژی، از تلفن همراه گرفته تا تلویزیونهای چند بعدی و فیلمهای سینمای
خارجی و... را در اختیار دارد، با تغییر ذائقه و سلیقه هنری دیگر برای
تماشای فیلمهایی که حرفی برای گفتن ندارد، زمان نمیگذارد. برای جذب مخاطب
امروزی نباید هر سوژهای را دستمایه ساخت اثر، آن هم با وضعیت سرمایه و
بودجه ایران کرد که با مشکلات مالی دست به گریبان است.
در
دورهای از سینما که دیگر حتی حضور سوپراستارهای سینما تضمینکننده جذب
تماشاگر و فروش خوب فیلمها نیست و تهیهکنندگان سرنوشت اثر خود را به
سینماداران و تدبیر آنها میسپارند و عدهای فیلمساز به خاطر عضو نبودن در
گروههای فیلمسازی سینما با وجود شایستگی از حضور در فیلمها دور
ماندهاند، نمیتوان از وضعیت سینما به خوبی یاد کرد و البته میتوان
امیدوار بود.
همواره مشکلات عدیده مدیریتی و
بودجهای سینما، نامنظم بودن جدول اکران، تعداد غیر استاندارد سینماهای
ایران، نبودن امکان تبلیغ مناسب برای برخی فیلمها و... بر استقبال مخاطبان
و میزان فروش گیشه تأثیرات منفی خود را گذاشته است، اما با وجود پذیرش این
شرایط، ما همچنان از ناحیه فیلمنامه آسیبپذیر هستیم چون فیلمنامه جذاب ،
هیجان انگیز و مخاطبپسند بسیار کم نوشته میشود و اگر کمبود امکانات و
محدودیت بودجه بن بست روبروی این فیلمسازان باشد، دیگر نمیتوان به آینده
سینمای ایران خوشبین بود.
فقر قصه در سینمای
ما مسئلهای است که بسیاری از فیلمسازان با تجربه و حتی جوان ما به آن
اعتقاد دارند. فقط سوژه و قصه، تکراری شدن عدهای از بازیگران در نقشها،
افول ستارههای سینمایی و جای خالی جایگزین آنها برای نسل بعد
سینما،خودداری فیلمسازان و تهیهکنندگان از کشف استعدادها و پدیدهها
برای سینما و اکتفا به بازیگران همیشگی، فعالیت گروهی برخی از فیلمسازان و
تهیهکنندگان سینما، ریسکپذیر نبودن عدهای از فیلمسازان و بازیگران
و... از مشکلاتی است که در ارتباط مستقیم با بودجه و سرمایه سینما نیست و
بدون بودجه هم قابل حل و چارهاندیشی خواهد بود.
سینمای
ما قدم به راهی گذاشته که دیگر قصهگویی در آن جایی ندارد و محتوا در آن
فدای تکنیک و تکنولوژی شده است. اکثریت فیلمها با سوژهها و فضاهای
کلیشهای، غمبار و ناامیدکننده به نظر میرسند و مخاطب به جای یافتن
روزنه امید و یک راه حل راهگشا در میان انبوه مشغلههای روزمره که شبیه آن
را در فیلمها میبینید، ناامیدتر، رنجورتر و آسیبپذیرتر از قبل به زندگی
واقعی بر میگردد و تصمیمهای بعدیاش تحت تأثیر هزاران فکر و احساس آنی و
کوتاه مدت از شخصیتهای این فیلم گرفته میشود.
یادداشت از: شیما شفیعی
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید. انتهای پیام/