آن روزها هرکس مطابق با وظیفه شرعی و دینی خود و احساسی که نسبت به انقلاب داشت، از انجام هیچ کاری دریغ نمی‌کرد.

اکبر خلیلی نویسنده در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص داستان‌های انقلابی خود گفت: آن روزها هرکس مطابق با وظیفه شرعی و دینی خود و احساسی که نسبت به انقلاب داشت از انجام هیچ کاری دریغ نمی‌کرد، و به اینکه چه کسی کار او را می‌پسندید توجهی نداشت، بلکه با دل خود به هر گونه‌ای خدمت می‌کردند.

من نیز در روزهای اول انقلاب تصمیم گرفتم کاری برای این انقلاب بکنم. از این رو تصمیم گرفتم خاطرات روزانه خود را به رشته تحریر درآوردم که حاصل آن در یک جلد کتاب «گام به گام با انقلاب» آمده بود. جلد اول این کتاب از هفده شهریور شروع شد و تا پیروزی انقلاب ادامه دارد. جلد دوم «گام به گام با انقلاب» به نام «انقلاب دوم» است که هر دو کتاب را می‌توانید از انتشارات سروش خلیلی تهیه کنید.

خلیلی در ادامه خاطرنشان کرد: من از 17 شهریور سال 57 تا به امروز لحظه به لحظه در صحنه‌های انقلاب حضور داشتم و قاطعانه می‌گویم قصه‌های نوشته شده درخصوص انقلاب از میان مردم همین جامعه است.

این نویسنده با اشاره به تأثیر داستان‌های انقلابی روی مردم گفت: من یک داستان کوتاه به نام «فتح‌الفتوح» در سال 60 نوشتم که اینگونه آغاز می‌شد: من می خواهم بمیرم، می‌خواهم برای خدا بمیرم. ای تفنگ من قلب دشمن را نشانه بگیر. همان قلبی که دشمن اسلام است. همان قلبی که دشمن خمینی است، همان خمینی که روح من است و کالبد من صدای الله اکبر می‌دهد.

من این داستان کوتاه را نوشتم و به مجله کیهان سپردم، بلافاصله پس از آن به کردستان که در آن زمان زمستان شدیدی را تجربه می‌کرد، رفتم. راه طولانی را سپری کردم تا به رزمندگانی که در آن منطقه خدمت می کردند رسیدم که ناگهان دیدم عده‌ای یک جا جمع شدند و یک مقاله را می خوانند. وقتی پرس‌وجو کردم، متوجه شدم آن مقاله‌ای  که توجه رزمندگان جوان را به خود جلب کرده بود داستان کوتاه «فتح‌الفتوح» بود. از نطرم داستان‌هایی از این قبیل تأثیر شگرفی در روحیه مردم در زمان انقلاب داشته‌اند.



انتهای پیام/ 




اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار