نویسندگانی که به نیازها و مطالبات اقشار مختلف جامعه توجه نمی کنند و به نگارش آثار جشنواره‌ای اقدام می کنند، به عرصه ادبیات ضربه می‌زنند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امروزه با گسترش فرهنگ برگزاری جشنواره های فرهنگی به نظر می رسد که فاصله میان ذوق و مذاق هنری دست اندرکاران برگزاری این جشنواره ها و اقشار مختلف جامعه مشهودتر و ملموس تر از گذشته شده؛ یعنی ممکن است که یک اثر هنری و ادبی از کیفیت بالایی برخوردار باشد و نام یک چهره مطرح را با خود به همراه بیاورد اما مورد توجه قشر عام جامعه قرار نگیرد و آنچنان که باید و شاید در جذب اقشار مختلف جامعه توفیق نیابد.

بنابر این گزارش، این گونه آثار را به اصطلاح آثار جشنواره ای می‌نامیم که اگر چه در جشنواره های فرهنگی مختلف دیده می شوند و اسم و رسمی برای خود به هم می زنند اما برای جامعه خود حکم وصله ناجور را دارند و نمی‌توانند با اقشار مختلف آن ارتباط برقرار کنند. در این میان وضعیت کتاب و محصولات فرهنگی مکتوب از سایر محصولات فرهنگی همچون فیلم و موسیقی نامناسب‌تر است؛ زیرا این محصول فرهنگی هم اکنون به اندازه کافی در رقابت با فضای مجازی ضعیف شده و یارای عرض اندام کیفی در سطح جامعه را ندارد.

کتاب، محصولی است که این روزها در کشور ما با مشکل نبود سیستم مناسب توزیع مواجه شده و به نظر می‌رسد که برای برون رفت از این مشکل نیازمند استفاده از ویترین های مناسبتی و فصلی جشنواره ها و نمایشگاه‌هاست.

اما به راستی هر آنچه در جشنواره‌ها به عنوان اثر برگزیده شناخته می شود می تواند توجه عموم مردم را به خود جلب کند؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت امروزه ثابت شده که برخی از آثاری که موفق به دریافت جوایز جشنواره ای می شوند، توفیق چندانی در جلب توجه مخاطب عام ندارند زیرا چنین آثاری برمبنای مؤلفه های تعریف شده مخاطب خاصی که کارشناس است، خلق می شود و هنرمند یا نویسنده ای که آن را خلق کرده توجه کمی به نیاز جامعه داشته است. البته این موضوع به زمان و مکان خاصی منحصر نشده و در تمامی دوران ها دیده می شود. به طور مثال اگر به برخی از کتابهای نویسندگان شناخته شده‌ای چون «گابریل گارسیا مارکز» و «میلان کوندرا» نگاهی بیندازید، متوجه خواهید شد که اگر چه این آثار از نظر کیفی و موضوع جایگاه ویژه ای را در ادبیات جهان به خود اختصاص داده اند اما نتوانستند آنچنان که باید و شاید جای خود را در کتابخانه های شخصی مردم پیدا کنند. البته ممکن است که برخی از افراد عامی جامعه کتاب های این نویسندگان را تهیه کرده و در کتابخانه های شخصی خودشان از آنها نگهداری کنند اما در این میان کم نیستند افرادی که فقط و فقط با هدف داشتن نمادین کتابهای نویسندگان بزرگ جهان در کتابخانه هایشان، این کتاب ها را خریداری کرده اند.

بنابراین کتاب هایی که روزی در مرکز توجه دست اندرکاران برگزاری جشنواره های بزرگ و بین المللی ادبی قرار گرفته اند و همچون گوهری بر انگشتری این جشنواره ها می درخشیدند، تبدیل به مایه فخرفروشی افرادی شده اند که علاقه زیادی به مطالعه شان ندارند.

شایان ذکر است آنچه امروز همچون سدی محکم بر سر راه کتابهای برگزیده جشنواره های ادبی برای ورود به خانه های مردم قرار گرفته ،کاهش علاقه مردم به مطالعه نیست بلکه کم توجهی نویسندگان آنها به نیازها و مطالبات جامعه خودشان و جامعه جهانی است.

در این میان باید گفت به نظر می رسد که بی توجهی برخی از ناشران به لزوم برگشت سرمایه اولیه انتشار یک اثر و انتشار آثاری که بازخورد چندانی در سطح جامعه ندارند، یکی دیگر از دلایل افزایش فاصله آثار جشنواره ای با آثاری است که توانایی بالایی در جلب توجه مخاطب عام دارند و این امر باعث می شود که چنین به نظر برسد که آثار سطحی و بدون کیفیت آثار عامه پسندی هستند و مردم نیز به این امر عادت می کنند و بیش از پیش از آثار کیفی فاصله می گیرند، این امر اگرچه در کوتاه مدت آنچنان که باید و شاید مایه دردسر ادبیات نمی شود اما در بلند مدت لطمه‌های انکارناپذیری به این عرصه می زند یعنی جامعه را با آنچه در کتابهای کیفی نوشته می شود، بیگانه می‌کند.

بیگانگی جامعه با آثار جشنواره ای به مرور زمان بر روی انگیزه نویسندگان این کتاب ها اثر می گذارد و باعث می شود که این نویسندگان نیز برای بهبود بخشیدن به وضعیت اقتصادی خودشان و امرار معاش دست به نگارش آثار عامه پسند سطحی و بی کیفیت بزنند و در نتیجه چنان که امروز نیز ملموس و قابل مشاهده است، دیگر اثری نمی ماند که به عنوان اثر برگزیده جشنواره های ادبی شناخته شود و این تازه اول ماجراست؛ یعنی در چنین وضعیتی به نظر می رسد که با فشار رسانه ها آثاری به صدر آثار برگزیده جشنواره ها راه پیدا میکنند که از کیفیت چندانی برخوردار نیستند و این امر ذائقه سطحی خوانی را بیش از پیش در سطح جامعه رواج می دهد.
 
حالا این سؤال مطرح می شود که چگونه میتوان از گسترش فرهنگ سطحی خوانی در میان اقشار مختلف جامعه پیشگیری کرد؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت که در وهله اول نویسندگان و مترجمان به عنوان خالقان آثار ادبی می توانند با در نظرگیری نیاز جامعه قلم بر دست گرفته و کتاب بنویسند، در این میان ناشران نیز می توانند توجه بیشتری به میزان توجه مردم به آثار منتشر شده شان داشته باشند و با این کار علاوه بر جلب توجه بیشتر مخاطبانشان کمک شایان توجهی به بهبود وضعیت چرخه اقتصاد نشر بکنند.
 
در پایان باید گفت نویسندگان، مترجمان و ناشران در سال های اخیر با توجه ویژه به ویترین جشنواره ای  ضربات مهلکی را بر بدنه کیفی ادبیات وارد کرده اند که انکار ناپذیر است و بهبود زخم های ناشی از این ضربات نیازمند آسیب شناسی کار اقشار مختلف فعال در حوزه خلق و اتنشار آثار فرهنگی مکتوب است.



انتهای پیام/



اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.