به گزارش خبرنگار
حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بالاخره روز سوم جشنواره هم فرا رسید. وقتی وارد محوطه پارک ایرانشهر شدم تا برای دیدن اولین اجرا بروم، چیزی که توجهم را خیلی جلب کرد، دیدن مردمی بود که روبروی خانه هنرمندان با دقت به یک تئاتر شاد خیابانی نگاه میکردند. دلم میخواست مثل بقیه آنجا بمانم و کار را تماشا کنم، ولی پنج دقیقه بیشتر تا زمان شروع اجرایی که بلیتش در دستم بود، وقت نداشتم و راهم را به سمت تالار ادامه دادم؛ اما اگر میدانستم که «پنجاه و چهارمین سالگرد» قرار است با چهل دقیقه تاخیر روی صحنه برود، لااقل میشد کمی بیشتر از آن اجرای بانمک خیابانی لذت برد.
«پنجاه چهارمین سالگرد»
این نمایش، یک کار رئالیستی با لحنی متفاوت بود که به کارگردانی آرمین حمدی پور و با سه بازیگر به اجرا رفت؛ سه شخصیت جوان که مدام با هم در حال جر و بحث بودند و دغدغه اصلی آنها هم سرپوش گذاشتن بر مسائلشان به حساب میآمد. نمایش با استقبال عده محدودی از تماشاگران برگزار شد و حتی در اواسط کار، تماشاگرانی بودند که به دلخواه خودشان به اجرا پایان دادند و از سالن خارج شدند.
«سفید»
نام نمایش بعدی «سفید» بود. یک اثر ژاپنی که حسابی مخاطبان جشنواره را در سالن اصلی تئاتر شهر سرحال آورد. گویا این اجرای دوم نمایش در همان روز بود و تقریباً تمام مخاطبان میدانستند که قرار است این کار در روز بعد هم اجرا داشته باشد، اما همه اینها نتوانسته بود از ازدحام جمعیتی که میخواستند کار را ببینند، کم کند. خیلیها دم در ایستاده بودند تا شاید بشود طبق روال نمایشهای دیگر بدون بلیت وارد شوند، اما متصدی گیشه، سفت و سخت جلوی آنها ایستاده بود. بعد از اینکه بلیت را ارائه دادم و روی صندلیام نشستم، مرتب میدیدم که سالن درحال شلوغتر شدن است. شاید خیلی از افراد دم در بالاخره توانسته بودند بدون بلیت وارد سالن بشوند و البته خیلیهاشان به ناچار کار را سرپایی تماشا کردند.
«من، سیزیف»
بین اجراهای این چند شب ابتدایی جشنواره، استقبال پر شور و کمسابقهای که از این نمایش بلغارستانی انجام شد، کاملاً به چشم میآمد. «من، سیزیف» در سالن قشقایی تئاترشهر با حضور هنرمندان، کارگردانان تئاتر و اهالی رسانه، یعنی افرادی از قبیل؛ فریبا متخصص، بهزاد فراهانی، پارسا پیروزفر و ...روی صحنه رفت. این نمایش تنها یک بازیگر داشت اما چشم تمام کسانی که در سالن بودند و گوش و حواس تمامی حاضرانی که به دلیل استقبال پر شور و ازدحام جمعیت، نتوانستند وارد شوند را به خود خیره کرد. «من، سیزیف» در انتها با ابراز احترام و قدردانی از همه، به زبان زیبای بلغاری حادثه جانسوز پلاسکو را تسلیت گفت.
«نیم روز اسکاتلند»
این کار که به کارگردانی ندا هنگامی تهیه شده بود، با استقبال محدودتری نسبت به نمایش بلغارستان، در سالن چارسو به اجرا رفت و هنگام اجرای آن هم غیر از چند چهره هنری شاخص، بیشتر حاضرین درسالن را جوانان تشکیل میدادند.
«علی کوچیکه»
اثری که در سالن سایه تئاتر شهر به روی صحنه رفت و با بازی یک هنرپیشه اجرا شد؛ هنرپیشهای که اگر از حق نگذریم، تمام متن را عالی و بادقت تمام بازی کرد و مخاطبان هم بازخورد مناسبی به کار او دادند. این نمایش با صدایی از زنده یاد خسرو شکیبایی به آخر رسید و روزهای خوب تئاتر ایران را در خاطرهها زنده کرد.
انتهای پیام/