«سید نورالله تهماسبی خراسانی»، شاعر و باستان پژوه افغانستانی در گفتگو با خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان گفت: ادبیات، تاثیرگذار تر از هر گزینه دیگری می تواند دو ملت ایران و افغانستان را به هم نزدیک کند و باید بر این فرهنگ یگانه تاکید کرد.
تهماسبی خراسانی، ساکن ولایت بلخ است و مسئولیت انجمن ادبی «هشت بهشت» را به عهده دارد؛ وی همچنین مدیر اجرئی انجمن نویسندگان بلخ و همکار قلمی مجله ادبیات معاصر در کابل نیز هست.
دو کتاب به نام های «گاهان» و «واژان فرشته خوی فخیم» تاکنون از این شاعر جوان افغانستانی منتشر شده و دو اثر پژوهشی به نام های «فارسی دری در 300 سال اخیر» و همچنین «ایران اصیل کجاست» نیز در دست تکمیل و چاپ دارد.
شعر ایران دچار روزمرگی و فانتزی شدن است
وی وضعیت ادبیات معاصر افغانستان را امیدوار کننده خواند و گفت: شعر و ادبیات افغانستان به صورت کلی وضعیت خوبی را پشت سر می گذارد؛ بعد از طالبان این جریان خوب و سریع رشد کرد و اکنون با توانایی و نیروی زیادی به پیش می رود و می توان به آن امیدوار بود. در سال های اخیر انجمن های ادبی رونق بیشتری گرفت و کارهای ادبی به صورت جمعی و فردی بازار گرم تری پیدا کرد و آثار خوبی نیز خلق شده است.
تهماسبی خراسانی اظهار داشت: آنگونه که دوستان ایرانی ما بارها در محافل مختلف، شعر افغانستان را به عنوان شعری استخوان دار و محکم ارزیابی کرده اند، من نیز شعر افغانستان را اینگونه می بینم. زیرا جانمایه هنری و پشتوانه فکری خوبی دارد.
وی افزود: زبان ادبی افغانستان زبان پخته ای است و اکثر واژگان هویت شرقی دارند. واژگان و زبانی که استفاده می شود به دلایل مختلف از جمله کوهستانی بودن مناطق، دارای متانت و فخامت خوبی است و لذا شعر افغانستان فضاهای غیر تکراری و کشف های زیبایی دارد؛ این مسائل سبب شده است که شعر افغانستان تبدیل به شعری قدرتمند گردد و اگر همینگونه به پیش برود می تواند به یک سبک تبدیل شود.
این شاعر افغانستانی عنوان کرد: در حال حاضر شعر ایران به ویژه غزل و شعر موزون به یک بن بست برخورده و دچار روزمرگی و فانتزی شدن شده است؛ همه مضامین سطحی شده و شعرها بیشتر روزنامه ای است؛ جریان در خور تاملی که بتواند در ایران شعر کلاسیک را بهتر جلوه بدهد و عمیق تر کار شود کمتر سراغ داریم.
وی تاکید کرد: ارزیابی که از فضای کلی شعر ایران دارم این است که اگر شعر ایران از حالت روزمرگی و فانتزی بودن بیرون نیاید رو به افت می رود اما بر عکس شعر موزون در این طرف مرز سیر صعودی دارد؛ در عین حال شعر آزاد به خوبی در افغانستان کار نشده و در مقابل، ایران افراد توامندتری در شعر آزاد دارد و در این زمینه ژرف تر و عمیق تر کار می کنند.
شاعران مهاجر نمی توانند از جریان شعری داخل افغانستان نمایندگی کنند
وی در پاسخ به این سوال که آیا وزنه اصلی شعر افغانستان را مهاجرین مقیم ایران به دوش می کشند یا خیر گفت: با اینکه اساتید بزرگی در ایران هستند اما من با این مساله موافق نیستم؛ جریان شعر در داخل افغانستان با شعر مهاجرت فرق می کند و شعر مهاجرین مقیم ایران یک جریان جداست. به این دلیل که آنها عمری در ایران زیسته اند و نوع پرداخت های ادبی آنها کاملا شبیه ایران است؛ به عنوان مثال وقتی شعر «محمد کاظم کاظمی» را با «سید حسن حسینی» و یا شعر «ابوطالب مفظری» را با «علی معلم» مقایسه می کنیم نمی توانیم تفاوت چندانی احساس کنیم اما وقتی بخواهیم شعر «علی معلم» را با «واصف باختری» مقایسه کنیم فضای شعر کاملا فرق می کند و حتی یک مخاطب عادی نیز این مساله را متوجه می شود. پس در می یابینم که شعر و ادبیات مهاجرین بیشتر شبیه شعر کشور میزبان است و نوع پرداخت و زبان ادبی شان شبیه به هم شده است؛ به همین دلیل علیرغم وجود شاعران بسیار توانمند افغانستان در ایران، آنها نمی توانند از شعر داخل افغانستان نمایندگی کنند.
ادبیات، تاثیرگذار تر از هر گزینه دیگری می تواند دو ملت را به هم نزدیک کند
تهماسبی خراسانی اضافه کرد: از مهم ترین مواردی که دو کشور ایران و افغانستان را به همدیگر نزدیک می کند ادبیات است و هر اندازه به این مقوله پرداخته شود مردم دو ملت احساس همدلی و یکرنگی می کنند.
این شاعر و باستان پژوه افغانستانی ابراز داشت: شناساندن شعر دو کشور به یکدیگر تاثیر فوق العاده ای بر نزدیکی دو ملت گذاشته است؛ به عنوان نمونه شعر مهاجرت توانسته است نوع تفکر و زندگی مردم افغانستان را به خوبی به مردم ایران بشناساند و از آن طرف، وقتی شعر ایران در انجمن های ادبی افغانستان مورد بحث قرار می گیرد و کتب شاعران ایرانی مطالعه می شود تاثیر فوق العاده ای می گذارد و باعث نزدیکی می شود.
وی در پایان این گفتگو تاکید کرد: ادبیات، تاثیرگذار تر از هر گزینه دیگری می تواند دو ملت ایران و افغانستان را به هم نزدیک کند و باید بر این فرهنگ یگانه تاکید کرد.
انتهای پیام/