یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور سی ام دی ماه به شرح زیر است:
شیطان جیغ بنفش کشید!
محمدهادی صحرایی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز کیهان با عنوان " شیطان جیغ بنفش کشید! " نوشته؛ با مطالعه ژرف تاریخ انقلاب اسلامی، از افراد و افکار مردمانش گرفته تا وقایع و اتفاقات چهل ساله ایران، آنچه بیش از همه به چشم میآید و میتوان در یک جمله طلایی و کلیدی از آن یاد کرد، تراکم افراد و اتفاقات مهم و سازندهای است که در تاریخ قبل از خود در ایران و جهان بینظیر و منحصر به فرد بوده است. از تنوع افکار دولتهای بر سر کار آمده و آزادی انکارناپذیر و بیسابقهای که در سپردن مسئولیتها به افراد وجود داشته و دارد تا تنوع و تکثر و تراکم دشمنیها و دشمنان و تا پیروزیها و دستاوردهای اعجابآور و تا تحولات گسترده فرامرزی همگی نشانههایی عجیب و غریب است از اتفاقات بزرگی که انقلاب خمینی کبیر در تاریخ رقم زده است و سخن کسانی نظیر میشل فوکو که معتقد است «شخصیت آیتالله خمینی، پهلو به افسانه میزند» اگرچه قسمتی از شخصیت اماممان را بیان میکند، ولی همین اندازه کم نیز شاید بتواند اولین گره از این معما را برای آنها که معجزه معنویت را نفهمیدهاند، باز کند؛ و مطالعه یاران خمینی و مقلدان او و امت او و جانشین او و یاران جانشین او و دستاوردهای حیرتآور انقلاب او در جهان، و ... همگی به فهم بیشتر و بهتر انقلاب اسلامی کمک خواهد کرد.
معتقدین به اینکه «ذات انقلاب، دگرگونی است» نیز شاید تا این حد باور نمیکردند که انقلاب اسلامی ایران و خیزش عظیم خداخواهی مردم در عصر تاریک کمونیسم و لیبرالیسم بتواند مسیر تاریخ را عوض کند و چونان انفجار نور در جهان ظلمانی، تا بیکران قلبها و مغزهای مردمان تاریخ نور بیفکند و دائماً گسترش یابد. شاید به این دلیل بود که از همان ابتدا بدخواهان سعی کردند انقلاب را جدی نگیرند. بعد هم تظاهر کنند که جدی نمیگیرند. بعد که تغییرات جدی را دیدند سعی کردند مهارش کنند و بعد که قدرتش نمایان شد سعی کردند مقابلش بایستند و وقتی به خود آمدند دیدند که از سال ۴۲ تا امسال که ۹۷ است، عمر و سرمایه خود را صرف مقابله با ندای فطرتی نمودهاند که از قلب خمینی آغاز شده و تا دنیا را دربر نگیرد و بند از دست و پای ذهنهای اسیر ایسمها و ایستهای جهانیان برنگیرد آرام نخواهد شد؛ و در این ۵۵ سال مبارزه آشکار و ۴۰ ساله تحقق انقلاب و بیداری اسلامی، این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد و فریاد انسانهاست کز نای جان خیزد و اعلام طوفانهاست کز هر کران خیزد و آتشفشان قهر ملتهای در بند است و نمیتوان در برابر آن ایستاد، که هیچگاه آدمی، در برابر توفان نمیایستد، اگر عاقل باشد.
انقلاب اسلامی ایران، توفنده پیش میرود و کاخ و کاشانه ستم را یکی یکی ویران میکند و موانع هدایت انسانها را برمیکند و صدای «قولوا لااله الا الله تفلحوا» را به گوش جهانیان میرساند و ذهن یخزده مردم را باز میکند و شکوفا میسازد. آنان که حکمت جهاد ابتدایی را نمیدانند ببینند و بدانند که دلیل آن، نه هوس کشورگشایی و نه حسرت بردهداری است بلکه حکمتش از بین بردن پادشاهان و سلاطینی است که مانع هدایت مردمان خود هستند و با رسانههای اغواگرشان، پنبه جهل و غفلت به گوشِ جان مردمان فرو میکنند تا نوای رهاییبخش اسلام ناب را نشنوند. به تعبیر اسلام، دنیای کفر و شرکی که عقل و فطرت را تخریب و تخطئه کرده و خدای معقول را کنار گذاشته و خدایان موهوم و موهن را میپرستند، دنیای مردگان است و جهان فکریِ غربی، در شرق باشد یا غرب عالم، فرقی نمیکند، ساکنانش امواتی هستند که به مرده بودن خود آگاه نیستند و انقلاب اسلامی «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» بود که، چون رستاخیزی زودهنگام، مردگان را برانگیخت. به گفته اندیشمندان غربی، این انقلاب اسلامی ایران باعث شد که مردمان به اسلام ناب راغب شوند و به تأسی از آن، برخیزند و فکری به حال خود کنند.
انقلاب اسلامی، برخلاف آنچه که عمده دشمنان فهمیدهاند، به قلوب انسانها راه باز کرده و به افکار آنها نفوذ کرده و با فطرت آنها ارتباط گرفته و قدرت نرم جمهوری اسلامی بیش از آنچه که آنها گمان کردهاند بوده است. اینکه معتقدند اروپای چند دهه دیگر، قارهای مسلمان است، با توجه به ویژگیهای انقلاب اسلامی عجیب نیست چراکه انسانهای هوشمند دانستهاند که قدرت جمهوری اسلامی ایران فراتر از موشک و هستهای است و آنچه که با مغزها کار دارد، در مرزها متوقف نمیشود. اندیشه انقلاب اسلامی، ابر بارانداری است که در آسمانها حرکت میکند و نمیتوان متوقفش نمود؛ و این صداقت با همه تزویر غرب متفاوت است. سر و دماغ ترکیده مردم بینوای شانزه لیزه و پاریس را ببینید؛ این همان فرانسهای است که میگفتند مهد حقوق است. تعطیلی یکماهه دولت آمریکا و کشمکش کودکانه دولت و کنگره و بیکاری مردم بینوای آنجا را دیدهاید؟ این همان ابرقدرتی است که غربزدهها در موردش افسانهها میبافتند و با قیافه گرفتن و با آب و تاب تعریف میکردند، ولی حکایت انشقاقی است که در خانه آنهاست.
همین کدخدای دلقکی که امروزه نماد سرافکندگی دنیای غرب و سرشکستگی تاریخی آمریکا و خجلت سیاستمداران خودباخته داخلی است، در برخی مواقع، عاقلانهتر از رؤسای قبلی سخن گفته است. مثل اعتراف به اشتباه بودن حضور آمریکا در عراق و مخصوصاً سوریه، خروج از سازمانها و معاهدات بینالمللی به خاطر وخامت اوضاع اقتصادی، اعتراف به زاییدن «ولد چموشِ» داعش توسط هیلاری. اعتراف به قدرت روزافزون و خارج از کنترل ایران، اعتراف به غلط بودن سیاستهای آمریکا در گذشته، اعتراف به گاو بودن آل سعود و بیعرضگی آنها در برابر ایران و ...، ولی با این اوصاف نمیتوان از حماقتهای عجیب او چشم پوشید. جدا کردن مادران و فرزندان مهاجر از هم و نگهداری کودکان در قفس، دیوار کشیدن بین دو کشور و لجاجت بر سرِ آن، تحمیق و تحمیر قارونهای منطقه و ایرانهراسی و سرکیسه کردن آنها برای خرید سلاح، خروج از برجام و رسوا کردن سمپاتهای خود در ایران و ... و دستگیری غیرقانونی بانو مرضیه هاشمی در دور و نزدیک سالگرد کشف حجاب، امضای برجام و در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر و نیز ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرای مرضیه سلامالله علیها.
گویی سنت همیشگی و تاریخی است که حماقتهای دشمنان نیز به مدد انقلاب اسلامی بیاید و شاهدی برای مظلومیت، اقتدار و حقانیت انقلابیون و مقلدان خمینی و خامنهای باشد. مثلاً در مورد برجام، طرفداران کدخدا برای بزک عفریت شیطان بزرگ و مجاب کردن مردم چه وعدههایی که دادند و چه «مارکوپولو بازی» که درآوردند، چه امتیازهای سادهلوحانه و نقد و یکطرفهای که به قولهای پوچ و پوک کری و اوباما دادند، چه توهینها که به بزرگترها و عاقلها و منتقدان کردند و ... آخرش چه شد؟ در برابر بتون کردن قلب رآکتور ایران، آب دهن کثیف و نجس مقام بیتربیت آمریکا بود که بر امیدِ پاره پاره و به فنا رفته خیالبافان افتاد؛ و امروز با چه رویی از FATF سخن میگویند؟ مشکلات اقتصادی و بیتدبیری برخی دولتیها نیز که اوقات مردم را تلخ کرده در دل ضد انقلاب کورسویی به وجود آورده بود که شاید دهه فجر امسال کمتر از سالهای گذشته باشد که آمریکا با دستگیری خانم هاشمی آنها را هم ناامید کرد. مهمتر از همه اینها ایام فاطمیه است و روزگاری که ما نیز به تبعیت از بزرگان، مشکلات سالانه را با مدد از مادر، حل میکنیم و با یاد او تجدید حیات میکنیم، باز هم قصه چادر و مادرِ مظلوم و غربت، زنده شد.
مرضیه؛ خواهر مظلومهام سلام بر تو و بر حجاب و وقار و متانت و حیا و بر جهاد تو. چه باصلابتی که برای جنگ با تو، ابرقدرت جهان، حیثیت آپارتایدی خود را به حراج گذاشت، شیطان از وحشت جیغ بنفش کشید و کدخدایِ نادرست، خود را رسوای عالم نمود. آن کذابان و خناسان و هتاکان که برای آزادی زنان ایرانی اشک تمساح میریزند، چه ناشیانه دست خود را رو کردند. کسانی که رضاخان قلچماق را نشناختند آمریکای فریبکار را ببینند. با شعار مقابله با حجاب اجباری، به زور از سر زنان حجاب میگیرند و به نام آزادیِ اعتقادات، برای مسلمان، گوشت خوک لقمه میکنند. اینها که از «روسری و ساقدست» مرضیه میترسند، با دیدن موشک سپاه چه میکنند؟ بانو مرضیه! ما در انقلابمان، مرضیهای داشتیم که به او خواهر طاهره ۱ میگفتیم. مادر انقلاب بود و امین انقلاب. تو هم خواهر دیگر انقلابیِ مایی. یقیناً تو هم پیروزی و روسفید؛ و زنان و دخترانمان به تو افتخار میکنند. تو از تابعین روحاللهی. از آنانکه گفتند «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا». وطنت ایران است که مهد جوانمردان و آزادگان است. جایی که زنان از هر رنگ و ملیتی، قدر و منزلت دارند و خود را چونان گوهری گرانبها و اصل، در میان حریر حجاب میپیچند تا همگان بدانند که زن مسلمان صاحب دارد و صاحبش خداست که از او دفاع خواهد کرد و چه خوب یاریکنندهای است.
حل مشکل آلودگی با حمل و نقل عمومی
یوسف رشیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی در یادداشت امروز ایران با عنوان " حل مشکل آلودگی هوا با حملونقل عمومی " نوشته؛ آلودگی هوا یکی از مهمترین و پرچالشترین مسائل محیط زیستی است که بشر با آن مواجه بوده است. از دیدگاه بهداشتی آلودگی هوا میتواند طیف گستردهای از بیماریها از عوارض ساده تا بیماریهای حاد نظیر سرطان دستگاه تنفسی و سرطان خون را ایجاد کند. حال نکتهای که به نظر میرسد این است که برای رفع یا کاهش آلودگی هوا چه اقدامی باید انجام داد؟
برای پاسخ به این سؤال باید به این نکته توجه داشت که آلودگی هوا در یک منطقه متأثر از دو عامل است. عامل اول تولید آلودگی توسط منابع مختلف است که این منابع شامل منابع ثابت (کارخانجات و صنایع و..) و منابع متحرک (خودروها) است. عامل دوم شرایط هواشناسی مؤثر بر آلودگی است که شامل باد، بارندگی و پایداری اتمسفر و دما و رطوبت و تابش خورشید است. برای کاهش آلودگی هوا فقط بایستی روی عامل اول که تولید آلودگی است تمرکز داشت و تمام تلاشها جهت کاهش آلودگی از منابع تولید باشد. در شهرهای بزرگ نظیر تهران عمده آلودگی ناشی از منابع متحرک است و تمرکز اصلی بایستی در این خصوص باشد. طبق برآوردها بین ۷۵٪ تا ۸۵٪ آلودگی هوای تهران ناشی از منابع متحرک است و مابقی از منابع ثابت میباشد. راهکارهای کاهش آلودگی هوا شامل دو دسته میباشند که عبارتند از: راهکارهای مدیریتی و راهکارهای فنی. راهکارهای فنی عبارتند از: اصلاح کیفیت سوخت، ارتقای استانداردهای زیست محیطی خودروها، از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، معاینه فنی خودروها، ارتقا و بهبود سیستم حمل و نقل عمومی، استفاده از سوختهای پاک و خودروهای پاک، استفاده از سیستمهای حمل و نقل غیر موتوری، استفاده از سیستمهای کنترل آلودگی در صنایع. نکته مهم این است که نباید فقط به اقدامات فنی توجه داشت بلکه گاهی مواقع اهمیت و اثر اقدامات مدیریتی بیشتر میشود.
اقدامات مدیریتی عبارتند از: توزیع امکانات و جمعیت در کشور، استفاده از سیستمهای الکترونیکی، مدیریت تقاضای سفر در شهرها و بارگذاری متناسب جمعیت. شاید بتوان گفت که در شهر تهران با توجه به اقداماتی که طی سالیان گذشته انجام شده است اقدامات فنی و مهندسی کم و بیش انجام شده است، اما توجه به اقدامات مدیریتی بسیار کم بوده است. مثلاً بارگذاری جمعیت در مناطق غرب تهران و مجوزهای ساخت و ساز در باغات تهران و بلند مرتبهسازیها از اقداماتی است که بارگذاری جمعیت زیادی را برای تهران به دنبال داشته است. همچنین در شرایط موجود به نظر میرسد با وضعیت ممنوعیت واردات خودور از رده خارج شدن خودروهای فرسوده که بهعنوان یکی از محورهای اصلی کاهش آلودگی هوا است و بهصورت خودکار اجرا میشد دیگر اجرا نمیشود و زور دولت هم به خودرو سازان داخلی برای مجاب کردن آنها برای از رده خارج کردن خودروها نمیرسد. ضمناً عدم مدیریت بر تردد و نوع موتورسیکلتهای ترددی در شهر تهران نیز یکی از ناکامیهای اصلی برنامه کاهش آلودگی هوا میباشد.
در مورد شهر تهران اگر به آمار و اطلاعات ۱۵ تا بیست سال گذشته نگاه کنیم متوجه میشویم که از مهمترین آلایندههای شاخص آن دوران گاز منواکسیدکربن و سرب موجود در هوا بوده است، اما در حال حاضر به دلیل استقرار استانداردهای محیط زیستی و حذف سرب از بنزین این آلایندهها به زیر حد استاندارد رسیدهاند. اما تهران بیشتر مواقع با مشکل آلاینده ذرات معلق با قطر کمتر از دو و نیم میکرون دست به گربیان است. شاید بتوان گفت: مشکل آلودگی هوای تهران را میتوان با توازن جمعیت در این کلانشهر و توسعه مناسب حمل و نقل عمومی انبوه حل کرد. در غیر این صورت هرچقدر اقدامات مهندسی انجام شود با یک تصمیم نامناسب مدیریتی اثر آن از بین میرود. بطور کلی میتوان گفت که مدیریت کیفیت هوا در یک کشور شاخص مهمی از مدیریت کشور است. از آنجایی که مسأله آلودگی هوا یک مسأله چند بعدی بین بخشهای مختلف است میتوان به این نتیجه رسید که حل این معضل شاخصی از توسعه یافتگی است. پیچیدگی آلودگی هوا باعث شده است که کماکان تحقیقات گستردهای روی اثرات بهداشتی و نحوه تشکیل آلایندههای ثانویه در اتمسفر صورت بگیرد.
ترامپهای کوچک اروپایی
هادی محمدی کارشناس مسائل بینالمللی در یادداشت امروز جوان با عنوان " ترامپهای کوچک اروپایی " نوشته؛ خانم موگرینی از مدتها قبل اعلام کرده بود که حفظ برجام، زمینهای برای گفتگو با ایران درباره موضوعات دیگری است که در دستور کار ترامپ و آمریکاست. این ادبیات بهخوبی نشان میداد که اروپا از طریق وعدههای حداقلی و ناچیز مانند SPV و زمانبر کردن فشارهای تحریمی آمریکا و مؤثر کردن آن، بهشکل تدریجی بهدنبال همان مدل ترامپ در مقابل ایران است. ترامپ هم به حذف توان هستهای ایران بسنده نکرده و دنبال حذف تمامی مؤلفههای قدرت ملی ایران است، ولی روش اروپاییها این بود که با گروکشی نسبت به وظایف و تعهدات برجامی خود که در سه سال گذشته و بهویژه با دور جدید تحریمهای آمریکا، با روشی نرم، مذاکره در مورد پروندههای منطقهای و سپس موشکی و دیگر موضوعات را با دیپلماتهای خوشبین ایران فعال کنند.
این روش اروپاییها دو هدف راهبردی را مدنظر داشت؛ ابتدا اینکه بهجای مسدود کردن مسیرهای تعاملی، نقش پلیس خوب را عهدهدار باشند و سپس اینکه با معلق نگه داشتن رویکردهای اقتصاد ملی در ایران و مؤثر کردن فشارهای تحریمی و اقتصادی، فرصتهای یک رویکرد فعال اقتصادی ایران با دیگر قدرتهای اقتصادی جهان را از ایران بگیرند. دلیل اینکه یکباره تروئیکای اروپایی با بهانههای حمایت از تروریستهای منافقین و الاحوازیه، چماق تحریمهای جدید را بلند کرده است تا ایران را مجبور به پذیرش بحث موشکی کند، این است که آمریکا در ارزیابیهای خود برای فشار حداکثری به ایران، ناکامی را پذیرفته و بهدلیل عرصههای اختلافی دیگر با اروپا، از اهرم اروپایی محروم شده و لذا اروپا خود را در شرایطی میبیند تا با تهدیدات جدید تحریم علیه ایران، فرصت چانهزنی و معامله با آمریکا در موضوعات مورد اختلاف را داشته باشد. پس از دیدار سفرای اروپایی با مقامات وزارت خارجه ایران که اخیراً انجام شد، زمزمههای جدیدی برای مصادره اموال ایران از منابع انگلیسی شنیده میشود. این واقعیت تلخ که دیپلماتهای ایران و طیفهای غربزده در دولت و مجلس، هنوز به دنبال کسب رضایت اروپاییها هستند، جای تأمل دارد و با تعجب باید پرسید که ترامپهای کوچک در اروپا را نمیبینند؟! و چرا برای CFT تا این حد سینه چاک میکنند؟!
اوضاع ترامپ و کنگره و افق فزاینده مشکلات داخلی آنها نیاز به بازگویی ندارد و ترامپ با صدای بلند در مورد خروج از سوریه و منطقه سخن میگوید. اروپا و به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان، در مسیری هستند که اگر اوضاع خود را سامان دهند، خیلی شانس آوردهاند، چراکه موج رویکردهای ناسیونالیستی و عمدتاً مخالف آمریکا و درونگرایی ترسیم میکند، فرصت ژستهای قدرتمندانه نخواهد داشت. حداکثر اینکه مانند دزدهای سرگردنه، به مصادره داراییهای ایران میتوانند فکر کنند. کافی است که رویکردهای اقتصادی و دیپلماسی اقتصادی ایران در ریل راهبردهای غیرغربی قرار گیرد و اقتصاد مقاومتی فراموش شده در دولت روحانی، با جان و دل در دستور قرار گیرد و به جای رانتخواران و ویژهخواران و ژنهای خوب و اختلاسگران و دزدها، جوانان و روحیههای جهادی و انقلابی میدان یابند و یک برنامه پرشتاب دو ساله دنبال شود، آنگاه خواهید دید که ترامپ و ترامپهای کوچک اروپایی، روش و ادبیات خود را تغییر خواهند داد.
تنهایی انسان و عصر حاضر
جهانبخشمحبی نیا نماینده مردم میاندوآب در مجلس دهم شورای اسلامی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان " تنهایی انسان و عصر حاضر " نوشته؛ امواج بلند و ناشناختهای در راه است که سونامی تغییر میآفریند و مستقیم دوران قدیم و گذشته را هدف قرار میدهد. گذشته به اسطوره تبدیل میشود و سیمایی نو از اقتصاد، جنگ، هنر، هویت، فلسفه و سیاست شکل میگیرد. از بعد اجتماعی ازدواج در معرض انقراض قرار میگیرد و طلاق سهلترین پدیده زناشویی شناخته میشود. اخلاق در سرزمین مادری خویشتن تن به سیاست میدهد و از امتزاج و انفعال اخلاق و قلدری سیاست کینه، بهتان و غرور زاییده میشود. نقشه راه و مسیرهای توسعه و ترقی در پارادایمهای دیروز نمیگنجد. نهتنها دیروز و حال ظرفیت جوابگویی، تنوعطلبی، هوچیگری و امیال و آرزوهای مثبت و منفی نوع بشر را ندارد بلکه هیچکس و نظامی توان مقابله با امواج دگرگونساز را ندارد.
دروازهها به همان میزان که بسته میشود، باز میماند. ارتباط و تعامل، مفهوم کهن را از دست میدهد. امواج میآید و شهرها، خیابانها و خانهها را ناامن میسازد. بنای شورش، منازعه و مناقشه در سیاست، اجتماع و فرهنگ حرف اول از همه در پادگانها، مدارس و دانشگاهها گذارده میشود و چه بسا امنیت از گرو تعهد، قرارداد و قول و قرار رها میشود. انسان در هر دورهای دستهجمعی و گاهی به تنهایی، تنهاییاش را جشن میگیرد. میخکوب شدن در خینهها بایدهای او را آشفته، دمدمی مزاج و وسواسی بار آورده است. انسان از وسوسه که هبوط را خلق کرد نهتنها نیاسوده است بلکه بیشتر هم طالب و خریدار وسوسه شده است. نهلیسیم، طغیان، عصیان و فرار از آگاهی نمونهای از وسوسهها است که شیطان را بر سر سفره عقد و اخوت با انسان کشانده است. اگر هابز انسان را گرگ میدانست امروز انسان شیطان انسان شده است.
شاید فردای ما انسانها خداحافظی با همه الههها باشد که قرنها، انسان را سر کار گذاشتهاند، معطل کردهاند و فقط دلخوش بر آن کردهاند که بیجهت خوش باشد. الهه قدرت، غرور، عیاشی، خوشگذرانی و فریب که وعده وعیدشان در قبرستان شهرهای به تاراج رفته دفن شده است. هماینک از طاق نصرت لیبرالیسم، مارکسیسم، سلطنت و امپراطوری فقط شبحی مانده است که انسان در تغییر، دگرگونی و انقلاب آن را دست به دست میگرداند. کنترل، بازجویی، ترور، وحشت، شکنجه، القاء، فریب، تبلیغات و رجزخوانی یادگار عهد عتیق بود که به راحتی با مدرنیته همآواز و مطرح شد. عجیب است انقلابی امروز تفنگ درباری دیروز را به دست میگیرد و بر قنداق آن بوسه میزند. ماشهها یکطرفه توسط انقلابی دیروز کشیده میشود که امروز محافظهکار شده است و محافظهکار دیروزی برای جبران گذشته انقلابی شده است. انسان عصر حاضر تنها است. در حال غرق است. برای صید، در اقیانوس بیانتهای اینترنت وارد میشود و هیچوقت به ساحل برنمیگردد. گویا همه برای برنگشتن آمدهاند. امواج ما را به هرجا که میخواهد میبرد، به راستی اراده انسان مدعی اثرگذاری کجاست؟
روایت اوضاع ما داستان قلیخان است که با هزار نیرنگ یک هزار قافله را به تاراج برد، اما هیهات نتوانست یک قافله را به آرامش و سلامت به مقصد برساند.
انتهای پیام/