به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، جدال فلچر کریستین (کلارک گیبل) با ناخدا ویلیام بلای (چارلز لاوتون) مستبد و خودرای در «شورش در کشتی بونتی»، انتقام نهنگ نر از ناخدا نولان (ریچارد هریس) که باعث کشته شدن نهنگ ماده و بچه اش شده بود در «اورکا؛ نهنگ قاتل»، تلاش پیرمرد ماهیگیر (اسپنسر تریسی) برای شکار یک ماهی بزرگ در «پیرمرد و دریا» و ماجراجوییهای کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ) در سری فیلمهای دزدان دریایی کارائیب، تنها چند نمونه مهم از فیلمهای دریایی هستند؛ آثاری که سینمای جهان به ظرفیت بالای جذب مخاطب آن آگاه است و معمولا هم فیلمهای موفق و مهیجی در این زمینه میسازد، اما سینمای ایران ترجیح میدهد در این رابطه، تنی به آب نزند و به جای بهرهبرداری از اقیانوس سوژه، در حوض کوچک خودش دست و پا بزند.
با این حال چند فیلم خوب و خاطرهانگیز دریایی ایرانی را از سالهای دور به یاد داریم؛ از فیلمهای محمد بزرگنیا تا ناخدا خورشید، فیلم شاخص و ماندگار ناصر تقوایی که اقتباسی از داشتن و نداشتن (کتابی از ارنست همینگوی که هاوارد هاوکس هم فیلم خوبی براساس آن ساخته بود). اگر در همین فیلمهای انگشت شمار، بازیگری در سه تای آن ایفای نقش کرده باشد، بی تردید جزو رکوردداران و پیشتازان است. جمشید جهانزاده یکی از این بازیگران است و همراه مجید مظفری، بیشترین حضور را در فیلمهای دریایی محمد بزرگنیا (کشتی آنجلیکا، جنگ نفتکشها و طوفان) دارد که خودش پیشتاز کارگردانی در این زمینه است. برای همین چه کسی بهتر از او که به مناسبت روز نیروی دریایی سراغش برویم و این بهانه آبی تقویمی را به خاک سینما بکشانیم.
آقای جهانزاده، شنا بلدید؟!
بله، خیلی خوب. مگر در همان جنگ نفتکشها ندیدید که داخل اقیانوس شیرجه زدم؟
بدون بدلکار؟
اصلا دوربین را گذاشته بودند بغل گوش من که مشخص باشد خودم هستم. خاطرتان جمع که تقلب نکردیم! (می خندد) دو بار هم این صحنه را گرفتیم که از یکی از آنها در فیلم استفاده شده است.
شما متولد گچساران هستید؛ آنجا زندگی هم کردهاید؟
بله، هنوز هم تعطیلات میشود، مثل نوروز به آنجا میروم.
ظاهرا آنجا منابع آبی فراوانی دارد که سد کوثر هم یکی از دلایل این پرآبی است.
گچساران بیشتر منابع نفتی دارد.
منظورم این است که برای شنا، جای خاصی داشتید؟
بله، رودخانههای کوچکی اطرافمان بود که برای شنا به آنجا میرفتیم، البته بوشهر هم به ما نزدیک است. ضمن اینکه، چون پدرم، از کارگران شرکت نفت بود، از امکانات خوبی، چون استخر هم استفاده میکردیم.
پس حتما این تجربه ها، در فیلمهای دریایی به کارتان آمد؟
اصلا من شنا را آنجا یاد گرفتم.
به دریای خزر و خلیج فارس هم میرفتید و میروید؟
به هر دو جا رفته ام و میروم و در آنها شنا هم کرده ام.
بیشتر به کدام یک تمایل دارید؟
هر طرف ایران، برای خودش جذابیت دارد و هر بخش آن زیباست.
احیانا خاطره دریایی دارید؛ چه خوب و چه خدای ناکرده بد که مثلا خودتان یا اطرافیانتان در خطر غرق شدن قرار داشته باشید؟
خاطره دریایی همان پرشهای ما از بالای کشتی به داخل دریا و اقیانوس و رفتن تا ته دریا بود.
هیچکدام از دوستان و همکلاسیهای دوران کودکی و نوجوانیتان، عضو نیروی دریایی شد؟
نیروی دریایی که نه، اما وقتی در جزیره خارک بودم، یکی از دوستانم عضو نیروی هوایی بود.
نظرتان درباره نجات غریق چیست؟
نجات غریق، شخصی است که در استخر میتواند خیلی مفید باشد، در دریا را نمیدانم! (میخندد)، چون کار بسیار سختی است و مگر چقدر آدم در دریا میتواند یکی را نجات دهد.
درباره اعضای نیروی دریایی و بهویژه مدافعان حریمهای آبی کشورمان چه نظری دارید؟
برایشان احترام و ارزش فراوان قائلم و آنها زندگیشان را برای دفاع از این حریم گذاشتهاند. از همینجا مراتب قدردانی خودم را به این افراد قابل ستایش اعلام میکنم.
خودتان هیچ موقع دوست نداشتید، شغل مرتبط با دریا داشته باشید؟
نه، زیاد برایم جذابیت نداشت. از همان موقع که از شکم مادرم بیرون آمدم، دوست داشتم در فیلم و سینما باشم.
اما از طریق همین سینما و در قالب فیلم، به شغل دریایی هم رسیدید.
بله، دیگر چه چیزی از این بهتر.
از دریا نمیترسید؟
دریا بهخصوص در شب، خوف دارد. منظورم این است که در کشتی و وسط دریا باشید، نه اینکه در ساحل باشید و دریا را تماشا کنید.
اصلا چطور شد که این فیلمهای دریایی را کار کردید؟
باور کنید همینطور اتفاقی. سفر سینمایی و دریایی به ما خورد و ما هم قبول کردیم. از موارد جالب و اتفاقی دیگری که برایتان بگویم، همکاری با فرامرز قریبیان در چند فیلم بود. بهطوری که همه میپرسیدند شما چه رابطه و رفاقتی با هم دارید که میگفتیم هیچی، همه آن همکاریها اتفاقی بوده است.
همکاری با بزرگنیا چطور بود؟
فوقالعاده. او یک حرفهای به تمام معناست. وقتی برای فیلمبرداری این فیلمهای دریایی به مکانهایی، چون جزیره خارک میرفتیم، هول نمیزد که بلافاصله فیلمبرداری را شروع کند. اول به فکر این بود که افراد جایشان راحت باشد، چون قرار بود برای مدت طولانی در جایی مثل کشتی اقامت کنند. ابتدا به مسائل رفاهی افراد فکر میکرد تا بتوانند برای زمان فیلمبرداری دوام بیاورند، بعد کمکم کار را شروع میکرد. آقای بزرگنیا خیلی حرفهای و وارد به کارش است و موقع کار به جز کارگردانی، یک مدیرتولید واقعی هم بود.
سابقه کار دریایی داشت؟
نه، اهل خراسان است و اصلا ربطی به آب و دریا ندارد، اما از بس در ساخت این فیلمهای دریایی خوب کار کرده، همه تصور میکنند از یک شهر دریایی میآید.
از دشواریهای کار در فیلمهای دریایی هم بگویید.
برای هر فیلم، چهل تا پنجاه روز را در کشتی بودیم. بیرون را که نگاه میکردیم، همه طرفمان آب بود. فوقش روی عرشه میآمدیم تا قدمی بزنیم. اما چون من به این نوع زندگی عادت داشتم و جنوبی بودم، مشکلی برایم پیش نمیآمد. در حالیکه بعضی از افراد گروه همان روزهای اول دریازده میشدند و حالشان بد میشد.
ضمن اینکه شما یک چالش مضاعف هم داشتید که آن هم بازی در نقشهای منفی این آثار بود.
موقعی بود که نقشهای مثبت، تک بعدی بود و نقشهای منفی، تنوع بیشتری داشت. طبیعتا این برای من هم جذاب بود.
یعنی جای کار بیشتری داشت؟
نه، نقش مثبت هم میتواند اینطوری باشد، اما در نقشهای منفی عناصر جذابتری پیدا میشد.
فیلمهای دریایی از مهمترین و پرطرفدارترین آثار سینمایی دنیاست، اما در سینمای ایران چندان سراغ آن نمیروند. چرا؟
شایع شده است که فیلمهای دریایی از نظر فروش، اوضاع خوبی ندارند و دیگر اینکه تماشاگر شاید به دلیل تک لوکیشن بودن فیلم و چشم انداز ثابت دریا، چندان از آن استقبال نکند.
اما همین چند فیلمی که در سینمای ایران ساخته شده، نشان داد که میتوان جذابیتهایی را هم برای خوشایند تماشاگر درنظر گرفت.
بله، به نظرم اینها در سینمای ما استثناء هستند. ضمن اینکه نباید از مهارت آقای بزرگنیا در این زمینه بگذریم. امیدوارم دوباره شرایطی برای کار ایشان فراهم شود و من باز هم با این فیلمساز خوب همکاری کنم.
اگر روزی در دریا گرفتار شوید و از یک جزیره متروک و دورافتاده سر دربیاورید و دیگر هیچگاه امکان بازگشت نداشته باشید، چه میکنید؟!
اول باید مثل رابینسون کروزوئه دنبال سنگ آتش زنه بگردم. (میخندد) بعد هم دنبال یک آلاچیق و سرپناه بگردم. بالاخره بشر اول میخواهد جان خودش را حفظ کند و اولویت اول، حفظ زندگی است.
پس فکر میکنید در آن موقعیت، دوام بیاورید.
بله، فکر میکنم بتوانم، چون تجربه این چیزها را داشتهام و زندگیام راحت نبود و لای پنبه بزرگ نشدم و همیشه زندگیام با چالشهایی همراه بوده است.
به رسم آن سؤال کلیشهای، دوست دارید چه کتابی را برای آن جزیره تنهایی با خودتان ببرید و بخوانید؟
موبی دیک نوشته هرمان ملویل. کتابی که تبدیل به فیلم خوبی هم شد. من هر وقت به سفر میرفتم و میروم، حداقل یک کتاب را با خودم میبردم و میبرم؛ چه رمان چه کتاب تئوریک.
احتمالا علاقهمند تماشای فیلمهای دریایی هم هستید؟
بله، فیلم خوب همیشه برایم جذاب بوده، اما اگر بپرسید به کدام گونه علاقه دارم، میگویم وسترن. از قدیم ردخور نداشت که وقتی فیلم وسترنی به نمایش درمی آمد و پخش میشد، اول سراغ آن میرفتم و بعد فیلمهای دیگر.
هیچ موقع در زندگی هم دلتان را به دریا زدهاید؟!
مثل اینکه یک بار این کار را کردم. (میخندد) منظورم همان زمانی است که به خواستگاری رفتم.
کار جدیدی هم دارید؟
صحبتهایی شده که کاری را انجام دهیم، اما هنوز قطعی نشده است. به قول آقای بزرگنیا تنها وقتی چک امضا شد و آن را دریافت کردید، بدانید که آن کار قطعی است، قبل از آن فقط حرف است.
منبع: جام جم
انتهای پیام/