مجموعه‌ای از اسناد سازمان سیا، متعلق به اواخر دهه ۱۹۷۰، از طبقه‌بندی خارج و منتشر شد که ابعاد جدیدی از رابطه بختیار و اشرف با صدام، را افشا می‌کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اوایل مهرماه امسال بود که خبر مربوط به ارتباط خاندان پهلوی با رژیم بعث عراق، در جریان جنگ تحمیلی، به نقل از شبکه رسانه‌ای «الاتجاه» عراق، منتشر شد. در آن زمان، برای بررسی این ادعا، با سه کارشناس گفت‌وگویی انجام شد و در شماره ۲۰۴۸۵ روزنامه خراسان، مورخ ششم مهرماه ۱۳۹۹ منتشر شد.

گزارش حاوی مستنداتی بود که از خیانت آشکار پهلوی‌ها و دست به یکی کردنشان با صدام، برای هجوم به خاک ایران حکایت می‌کرد. با این حال، از آن‌جا که سند این ادعا در دسترس نبود، نمی‌شد با قاطعیت درباره این مسئله نظر داد؛ هرچند کارشناسانی که با آن‌ها گفتگو شد، یعنی مجید تفرشی، مسعود رضایی و دکتر هادی وکیلی، این موضوع را اصلاً بعید نمی‌دانستند و با توجه به شواهد در دسترس، تقریباً مطمئن بودند که چنین رابطه‌ای وجود داشته‌است.

در آن مقاله خاطرنشان شد که باید برای کشف واقعیت، منتظر انتشار اسناد بیشتر باشیم. ظاهراً این انتظار زیاد طولانی نشد؛ چون اواسط نوامبر (اواخر آبان‌ماه) و حدود سه هفته قبل، مجموعه‌ای از اسناد سازمان سیا، متعلق به اواخر دهه ۱۹۷۰، از طبقه‌بندی خارج و منتشر شد که بعد از مدتی کاوش در میان آن‌ها، چند روز قبل، مستندات و شواهدی درباره موضوع مورد بحث ما به دست آمد.

ابعاد جدیدی از رابطه بختیار و اشرف با صدام، یک سال قبل از آغاز جنگ تحمیلی

واشنگتن ۱۱ دسامبر ۱۹۷۹ (۲۰ آذرماه ۱۳۵۸)
موضوع: رابطه مستقیم سیا با شاپور بختیار
۱- در هشتم دسامبر [/۱۷ آذرماه]یک افسر آژانس (سیا) با شاپور بختیار ارتباط مستقیم برقرار کرد. (کمتر از یک خط از طبقه‌بندی خارج نشده‌است). [هرچند]یک کانال غیرمستقیم ارتباطی میان سازمان و او، اواخر ماه آگوست [/ مردادماه]ایجاد شد؛ دلیل آن هم این بود که بختیار با توجه به وضعیت بحرانی ایران، درخواست مؤکدی برای ملاقات با یک افسر سازمان سیا داشت.

۲- در ملاقات یک‌ساعت‌ونیمه افسر ما با بختیار، وی گفته‌است که برای ایجاد یک دولت در ایران، اعتقاد دارد که باید از عناصر چپ میانه و همچنین، راست‌های افراطی، برای کنترل‌کردن خودشان استفاده کند. او معتقد است که [آیت‌ا...]خمینی حداکثر سه‌ماه دیگر دوام خواهد آورد. به همین دلیل، بختیار به تلاش‌هایش برای انسجام دادن به تشکیلات سرعت بخشیده‌است. در حالی که به نظر می‌رسد او کار زیادی انجام نمی‌دهد (کمتر از یک خط از طبقه‌بندی خارج نشده‌است)، اما [خودش]ادعا دارد که پیشرفت خوبی داشته است. بختیار به طور ویژه [این موارد را به عنوان فعالیت‌هایش]ارائه می‌کند:
الف: او یک ستاد در تهران تشکیل داده‌است تا برنامه بازگشت خود را طراحی کند. در بین اعضای این ستاد، افسرانی حضور دارند که می‌توانند نقش مهمی در بسیج گروه‌های بزرگ داشته باشند؛ [گروه‌هایی که]هنگام نیاز، بتوان آن‌ها را برای حمایت [از بختیار]فراخواند.

ب: بختیار در حال برنامه‌ریزی برای بازگشت به خوزستان، ظرف یک‌ماه آینده و در صورت فراهم شدن شرایط است.

ج: او با دریادار مدنی، استاندار خوزستان و فرمانده نیروی دریایی ایران، ارتباط برقرار کرده‌است. (سه خط از طبقه‌بندی خارج نشده‌است)
د: بختیار ارتباطاتی (کمتر از یک خط از طبقه‌بندی خارج نشده‌است) با گروه‌های برجسته و مهم کُرد عراقی دارد.

هـ: جبهه ملی به طور کامل از او حمایت و بختیار این موضوع را به عنوان یک رویداد سیاسی تأثیرگذار تلقی می‌کند. ظاهراً در همین راستا، کریم سنجابی و دیگر مخالفان بختیار از جبهه ملی اخراج شده‌اند.

و: ستاد او در تهران، یک ایستگاه سیار رادیو اف. ام راه‌اندازی کرده‌است که طرفدارانش می‌توانند از طریق آن، سخنرانی‌های او را روی کاست ضبط و [در جامعه]پخش کنند.

ز: عراقی‌ها در ازای موافقت بختیار با اشغال کویت توسط آن‌ها، به وی قول همکاری داده‌اند. او قول داده‌است که با اشغال کویت و الحاق آن به عراق، مخالفتی نکند. [اما]بختیار اعتقاد دارد که این معامله را می‌تواند به صورت موقت انجام دهد و بعداً، وقتی قدرت را در ایران به دست گرفت، به قول خودش درباره کویت عمل نکند.

ح: (چهار خط از طبقه‌بندی خارج نشده‌است) ما هیچ مدرکی، دال بر اثبات یا رد ادعا‌های بختیار نداریم و به بررسی‌های خودمان برای درک سطح واقعی پیشرفت‌های او ادامه خواهیم داد.


بیشتر بخوانید


۳- بختیار به افسر ما گفته که از تماس‌های ژنرال غلامعلی اویسی، فرمانده سابق نیروی زمینی شاه، نگران است. [در حالی که]اویسی آدم بسیار به‌دردخوری است و می‌تواند برای بختیار بسیار مفید باشد. بختیار احساس می‌کند که تماس‌های اویسی با اشرف [پهلوی]و حامیان شاه، می‌تواند دردسرساز شود و تأکید می‌کند که فعلاً هیچ تمایلی به رابطه با خانواده سلطنتی ندارد. (در نوشتار روز ششم مهرماه نشان دادم که چگونه ارتباط پهلوی‌ها با صدام از طریق اویسی برقرار شده‌بود.)

۴- افسر ما از بختیار پرسید که او، دقیقاً از دولت ایالات متحده چه درخواستی دارد. بختیار پاسخ داده‌است:
الف: او می‌خواهد که آمریکا روی دیگر کشور‌ها تأثیر بگذارد و باعث حمایت آن‌ها از بختیار شود؛ می‌خواهد رسانه‌ها به او نظر مساعد داشته‌باشند و از اقداماتش حمایت کنند. بختیار مایل است که ما، برخی کشور‌ها را برای ارائه کمک مالی به او، ترغیب کنیم.

ب: او مایل است که ما شاه و حامیانش را در این ماجرا داخل نکنیم. بختیار تأکید کرده‌است که در وضعیتی بحرانی قرار داریم و سقوط قریب‌الوقوع [آیت‌ا...]خمینی، باعث ایجاد خلأ سیاسی در ایران می‌شود و باید بتوانیم با سرعت آن را پُر کنیم. بختیار اضافه کرد که اگر حمایت مالی لازم را در اختیار داشته باشد، بخت مناسبی برای موفقیت دارد. او می‌گوید با آن‌که کمک‌های مالی دیگر کشور‌ها را با خرسندی خواهد پذیرفت، اما باید «مغز متفکر» [پشت اختصاص کمک‌های مالی]آمریکا باشد.»

نتایج بررسی سند
در بررسی اطلاعات مندرج در سند تازه انتشاریافته، این نکات قابل توجه و تأمل است:
۱- به دلیل نقص سند، با توجه به از طبقه‌بندی خارج نشدن فراز‌هایی از آن، باید همچنان منتظر شواهد جدیدتری درباره ابعاد همکاری بختیار و بقایای رژیم پهلوی با صدام باشیم.

۲- چنان‌که از دیگر شواهد و اسناد نیز، می‌توان دریافت، موضوع دشمنی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران و اعمال تحریم‌ها، ارتباط چندانی با تسخیر لانه جاسوسی ندارد. آمریکایی‌ها پس از ناامید شدن از موقعیت یافتن لیبرال‌ها در ایران که قادر بودند منافع کاخ سفید را در دوران پساپهلوی تأمین کنند، عملاً به براندازی رو آوردند و از اوایل سال ۱۳۵۸ به حمایت گسترده از گروه‌های ضدانقلاب و بقایای رژیم پهلوی در داخل و خارج از کشور پرداختند؛ موضوعی که با بخشی از فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه گروهک‌ها در اقصی نقاط کشور بی‌ارتباط نبود.

۳- ادعا‌های بختیار که با گذشت ۴۱ سال از طرح آن‌ها، نمی‌توان در کذب بودنشان تردید کرد و تحت تأثیر قرار گرفتن مأموران سیا و توجه به قریب‌الوقوع بودن سقوط نظام نوپای جمهوری اسلامی، نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها، چهار دهه قبل هم، مانند امروز، درک صحیحی از شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه ایران نداشتند؛ این در حالی است که در آن زمان، هنوز سفارتخانه آمریکا در تهران فعال بود و می‌توانست اطلاعات میدانی گسترده‌ای را به دست آورد.

۴- این سند نشان می‌دهد که ارتباطات شاپور بختیار با رژیم بعث عراق، فراتر و بیشتر از آن‌چیزی است که گمان می‌رفت. بسیاری بر این باور بودند که چنین ارتباطی، در سال ۱۳۵۹ و در پی تصمیم قطعی صدام برای هجوم به خاک ایران، برقرار شد. اما ظاهراً بختیار درست بعد از فرار از ایران، ارتباطات خود را با رژیم بعث تقویت کرده و به دنبال زد و بند با صدام بوده‌است. این رویکرد، البته یک‌سال بعد گسترش بیشتری یافت. نظیر همین ارتباط را باید در مورد غلامعلی اویسی نیز، درنظر بگیریم. او که به گواهی سند، یکی از رابطان و نزدیکان اشرف پهلوی و خانواده شاه محسوب می‌شود، سعی کرده‌است با گسترش فعالیت خود، شخصیت و عملکرد بختیار را تحت تأثیر قرار بدهد؛ موضوعی که به مذاق بختیار خوش نیامده‌است و از آن ابراز نگرانی می‌کند. فراتر از این مسئله، اشاره به نام اشرف پهلوی و توجه ضمنی به نقش او در جریان اقداماتی که قرار است توسط بختیار سازمان‌دهی شود، خود دلیلی بر این ادعاست که خانواده پهلوی برای بازگشت به ایران، حاضر به همکاری با رژیم بعث عراق بوده‌اند.

۵- یکی از نکات قابل‌تأمل در این سند اطلاعاتی، اشاره ضمنی به اختلافاتی است که از همان ابتدا در میان گروه‌های ضدانقلاب وجود داشت و تأکیدی است بر تلاش آن‌ها برای کنار زدن یکدیگر، از طریق اظهار اطاعت به آمریکا. بختیار به‌رغم همه ژست‌های سلطنت‌طلبانه‌ای که در سخنرانی‌های اروپایی خود می‌گرفت، به مأمور سیا می‌گوید که بهتر است پهلوی‌ها به این مسئله ورود نکنند. احتمالاً، افزون بر قدرت‌طلبی، او می‌دانست که نفرت عمومی جامعه ایران از پهلوی‌ها، پذیرش آن‌چه در خیال وی می‌گذشت، یعنی توهم تسلط بر ایران را غیرممکن می‌کند. با این حال، ظاهراً آمریکایی‌ها به این مسئله توجه زیادی نکردند؛ غلامعلی اویسی در جریان حضور ضدانقلاب در عراق، به عنوان نماینده و رابط پهلوی‌ها حضور داشت و مورد حمایت آمریکایی‌ها بود و به ایفای نقشی خائنانه در جریان هجوم به ایران پرداخت.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۳۹ ۱۸ بهمن ۱۳۹۹
لعنت بهشون