به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، سیدحسین آقا سیدمرتضی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با اشاره به اجماع سازی اصلاح طلبان نوشت: عمدتا در زمانهای باقی مانده تا انتخاباتها جریانات سیاسی دست به اجماع سازی به جهت دستیابی به کاندیدا یا کاندیداهای مطلوب خود میزنند، اصلاح طلبان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در بازههای زمانی مشخصی اخباری مبنی بر اجماع سازی آنها در چارچوبهای مختلف شنیده است. از سال ۷۶ تا کنون که مشخصترین آنها تشکیل شورای عالی هماهنگی و سپس نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان بود.
اختلافات درونی میان اصلاح طلبان به مرور ساز و کارهای آنها را با چالشهای جدی رو به رو کرد که شاهد خروج برخی احزاب و شخصیتهای این جریان از نهاد اجماع ساز بوده ایم. نهادی که وظیفه اجماع سازی نیروهای اصلاح طلب را بر عهده دارد، اما اول از سوی بخشی از اصلاح طلبان مورد نقد قرار گرفته است. در سه ماه منتهی به انتخابات هنوز اصلاح طلبان حداقل بر مبنای حرفهای خودشان به کاندیدا مشخصی دست نیافته اند و کشمکشها میان آنها ادامه دارد، که میتوان دلایل گوناگونی برای آن نام برد.
اولین نکته بحث اختلافات درونی بخصوص پس از دولت دوم روحانی و مجلس دهم میان محمدرضا عارف و دیگر اعضا شاخص اصلاح طلبان است که احتمال بروز نوعی تضاد و یا انشعاب و دودستگی در این زمینه وجود دارد زیرا کاندیداتوری عارف، علی مطهری، محسن رهامی و دیگر چهرههای اصلاح طلبان بدون حمایت نهاد اجماع ساز شرایطی بدتر از انتخابات ۸۴ را برای اصلاح طلبان به وجود خواهد آورد زیرا نهاد اجماع ساز و نحوه عملکرد آن نیز مورد تایید تمام اصلاح طلبان نیست و ساختار دموکراتیک مد نظر آنها صرفا چندان رعایت نشده و مسلما چهرههای بخصوصی در پشت پرده، مناسبات اصلاح طلبان را رقم میزنند و ساز و کارهای این چنینی صرفا جنبه ظاهری دارند که این مسئله صدای بخشی از اصلاح طلبان را نیز درآورده است. کارگزاران نیز در این میان خود را کفهای پرقدرت در ترازو اصلاح طلبان میداند و مایل به القا نظرات خود به نهاد اجماع ساز با معرفی محسن هاشمی و یا چهرهای مانند لاریجانی است که در صورت پذیرش و اجماع بر یکی از این دو شخص، مشخص میشود اصلاح طلبان از شعار اول خود در تشکیل نهاد اجماع ساز، یعنی معرفی کاندیدا تماما اصلاح طلبان عبور کرده اند و در صورتیکه کارگزاران کاندیدا مطلوب خود را در کنار کاندیدا نهاد اجماع ساز معرفی کند باز هم صحنه سیاسی ۸۴ به شکل دیگری تکرار خواهد شد.
انحصار طلبی احزاب و برخی شخصیتها میان اصلاح طلبان باعث ناکارآمدی و از دست دادن کارکرد سیاسی این جریان میان جامعه و حاکمیت شده است. مسلما دیگر نه جامعه مدنی مطلوب اصلاح طلبان و نه بخشهای دیگر جامعه به این روند معیوب اعتماد دوباره نخواهند کرد.
دومین عامل موثر در عدم معرفی کاندیدا رسمی از سوی اصلاح طلبان احتمال رد صلاحیت کاندیدا این طیف سیاسی است و امکان دارد اصلاح طلبان از این احتمال به نحوی سوءاستفاده کرده و با معرفی کاندیدایی که رد صلاحیت او قطعیست، صحنه سیاسی را به نفع خود تغییر دهند و توجیهی برای عدم مشارکت و قرارگیری در موضع مظلوم سیاسی بیابند که چهرههای بسیاری نیز برای این کار در میان آنها وجود دارد. زیرا احتمال شکست در انتخابات ممکن است اصلاح طلبان را ناچار به انجام چنین پروژهای کند.
عامل سوم در این زمینه بحث عدم جمع بندی سیاسی و عدم وجود برنامه کاربردی از سوی این طیف سیاسی است، زیرا اصلاح طلبان در جامعه به عنوان حامی روحانی خواه ناخواه در عملکرد او و دولتش سهیم هستند و در قدم اول باید موضع خود را نسبت به ضعف عملکرد دولت در سالهای اخیر مشخص کنند. مردم نیز به علت ضعف کارکرد مجلس دهم و دولت دوم روحانی اصلاح طلبان را مقصر بخشی از شرایط فعلی میدانند و این مسئله در انتخابات پیش رو قطعا به عنوان یک سد جدی مقابل آنها قرار خواهد گرفت. نتیجتا اصلاح طلبان باید برای شرکت در انتخابات با برنامهای پیش بیایند که ضمن تضمین اجرایی، جامعه را قانع به اعطا شانس دوباره به این جریان کند که مشخصا تا کنون چنین برنامهای از سوی آنها منتشر نشده است که یکی از علل اصلی آن تکثر عقاید از منتهی علیه راست تا منتهی علیه چپ در این طیف است.
نتیجتا اصلاح طلبان برای حضور دوباره در قدرت به بازنگری جدی و اساسی در عملکرد، گذشته و نیروهای خود دارند که به علت روحیه انحصارطلبی میان برخی از آنها این مسئله نه تنها حل نخواهد شد بلکه به مرور این طیف سیاسی و بدنه جوان آن دچار فرسودگی سیاسی خواهد شد.
انتهای پیام/