بهادر باقری، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، درمورد رازهای محبوبیت حافظ بیان کرد: یکی از دلایل محبوبیت حافظ، حافظ قرآن بودن اوست چراکه این کتاب آسمانی، نه تنها در مفاهیم و معانی شعر حافظ بلکه در فرم و شکل ظاهری غزل او تأثیر گذاشته و درواقع، غزلهای این شاعر، دارای تنوع مضمون و مفاهیم است.
او گفت: حافظ، یک شاعر سیاسی و اجتماعی است و درمورد اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار خود آگاهی بسیاری داشته است و زشتی ها، ناهنجاریها و تباهیهای اخلاقی و رفتاری را چه در میان برخی از مردم و چه در بین حاکمان دیده است و به خوبی و به زیباترین شکل ممکن، در شعر خود انتقاد کرده است. بنابراین، حافظ را یکی از شاعران مهم در عرصه نقد اجتماعی میدانیم و هنوز هم، زمانی که با ناهنجاری و خلاف ادب و اخلاق روبرو شویم شعر او بسیار تأثیرگذار است و به یاد یکی از ابیات درخشان حافظ میافتیم.
این دانشیار دانشگاه ادامه داد: حافظ مانند بسیاری از شاعران ایرانی مثل سعدی، مولانا، عطار، سنایی و خیام، انسان شناس، روان شناس و جامعه شناس به تمام معنای روزگار خود بوده است. یعنی سویهها و جنبههای مختلف روح و روان بشر و خوبیها و بدی ها، نقاط قوت و نقاط ضعف بشر را به خوبی میشناخته است و درواقع، در شعر خود سخنگوی وجدان بشری است و نه تنها از منِ فردی بلکه از منِ اجتماعی و انسانی هم صحبت کرده است.
بهادری افزود: در شعر حافظ، انسان را میبینیم که عشق میورزد و از آزادگی سخن میگوید و سعی میکند که از همه زشتیها و تباهیها دور باشد. حافظ شیرازی، به نوعی، چکیده فرهنگ و تمدن و تاریخ و ادبیات ایران است و شاعر گوهرشناسی است که در تمام متون ادبی و غیر ادبی و مهم مربوط به فرهنگ و تمدن ایران و تا حدی، ادبیات عرب، مطالعات فراوان و گستردهای داشته است.
به گفته او، حافظ در شعر خود، شاعر گوهر شناسی است که هر جا، نکته زیبایی از شاعران دیگر دیده، آنها را به امانت گرفته و در کارگاه تخیل خود به زیباترین و شیواترین، شعر کرده است و حتی در بحث بینامتنیت، میبینیم که حافظ، شاعر بسیار قدرتمندی است و از دیگر شاعران، وزن، قافیه، ردیف، مضمون، محتوا و گاهی یک بیت را گرفته و در گفتمان، ترکیب و ساختار جدید، زیباترین اندیشهها را بیان کرده است.
بهادری گفت: دیوان حافظ، دیوان عشق است و در حقیقت، این شاعر، هر دو بُعد وجود انسان، چه بُعد زمینی و چه بُعد آسمانی را دیده و هم عشق زمینی و هم عشق آسمانی را به خوبی شناخته و گزارش کرده است. اما نکته جالب این جاست که حافظ در بسیاری از غزلهای خود که آنها را غزلهای رندانه مینامیم بین عشق زمینی و عشق آسمانی، مرزی را مشخص نکرده است و به همین دلیل، افراد در هر مرحله و حال و هوای زمینی و آسمانی که باشند، میتوانند با شعر حافظ ارتباط برقرار کنند و زبان دل خود را در دیوان او پیدا کنند.
این دانشیار دانشگاه ادامه داد: شعر حافظ، به درجه آبگونگی رسیده است. یعنی مثل آب که آن را در هر ظرفی بریزید به شکل آن ظرف در میآید، اشعار این شاعر بزرگ هم بدین صورت است و خوانندگان مختلف با زمینههای فکری و ذهنی، عقیدتی، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و دینی متفاوت میتوانند معناهای متنوع و گاهی، برخلاف یکدیگر را از شعر حافظ دریافت و با شعر او ارتباط برقرار کنند. بنابراین، شعر حافظ، متن باز است که در برابر متن بسته قرار میگیرد.
بهادری افزود: متن بسته، یک معنا بیشتر ندارد و با یک بار خواندن میتوان به معنای آن پی برد، ولی متنهایی مثل دیوان حافظ، متن باز هستند. یعنی به اندازه تعداد خوانندگان و خوانشی که صورت میگیرد معناهای متنوع و متکثری دارند و به همین دلیل، هر بار که به دیوان حافظ سر میزنیم با معنای جدیدی روبرو میشویم.
او با اشاره به تفاوت غزل حافظ با غزل سعدی، مولانا و دیگر غزلسرایان گفت: در غزلهای شاعران پیش از حافظ، وحدت مضمون و محتوا وجود داشت. مثلاً غزل سعدی، از ابتدا تا انتها، عاشقانه است یا غزل مولانا از اول تا آخر، عارفانه است و انگار در این غزل ها، فقط تکنوازی مثلاً پیانو، نی، سنتور و... صورت میگیرد. اما در شعر حافظ، همنوازی وجود دارد؛ به طوری که انگار، چندین ساز با یکدیگر همنوازی میکنند و علاوه بر این، در شعر حافظ، مفاهیم عاشقانه زمینی، آسمانی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اساطیری و... وجود دارد.
بهادری بیان کرد: غزل حافظ، متن چند صدایی است که از حال و هوای گوناگون صحبت میکند و سپس، در کل غزل، هارمونی، انسجام و نظم بسیار زیبایی حاکم است و به قول فرمالیست ها، متن ادبی باید به درجهای برسد که تندیس زبانی بشود که در حقیقت، اغلب غزلهای حافظ بدین صورت هستند. زیرا از جهت فرم و محتوا در نهایت زیبایی، دلکشی و دلنشینی هستند.البته باید این نکته را هم گفت که اغلب شاعران ما به انسانیت و انسان عشق میورزند. فارغ از این که ایرانی یا متعلق به کشورها و سرزمینهای دیگر باشند.
او ادامه داد: حافظ میفرماید: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا. یعنی اگر میخواهید در زندگی به صلح و آرامش و امنیت خاطر برسید باید با دوستانتان اهل محبت و جوانمردی و مدارا باشید و با دشمنانتان هم مدارا کنید.
او افزود: اغلب شاعران ما معتقد هستند که افراد تا میتوانند با یکدیگر گفت وگو کرده و مشکلات و معضلات خود را از طریق گفت وگو با دیگران، حل کنند و اگر گفت وگو جواب نداد و به نتیجه نرسید و راه دیگری نبود، آن وقت به جنگ بیندیشند.