مهناز فتاحی نویسنده کودک و نوجوان گفت: شخصیتهای حیوانی در داستانها به خوبی از سوی کودکان و نوجوانان به ویژه کودکان قابل درک و پذیرش است، حیوانات با توجه به گستردگی که دارند میتوانند نماد باشند و به واسطهی آنها پیامها و مفاهیم تربیتی که مدنظر نویسنده است به راحتی به کودکان انتقال داده میشود.
به گفته فتاحی، پرداختن به این موضوع برای امروز نیست و از زمانی که انسان به وجود آمده تلاش کرده از این نمادها و شخصیتهای حیوانی برای بیان صحبت هایش استفاده کند.
او میگوید: داستان حیوانات نتیجه ارتباط انسان با حیوانات است، سعی بر این بوده که در بسیاری از داستانها حتی داستانهای بزرگسال شخصیتهای حیوانی، جادویی، اساطیری وجود داشته باشند، همچنین بعضی از حیوانات با انسانها در قصهها به صورت دوست و یا دشمن ظاهر میشدند و در بعضی موارد با مذهب آمیخته شده است.
فتاحی گفت: نقش آفرینی حیوانات در آثار ادبی عمری به درازای زندگی بشر دارد و استفاده از شخصیتهای حیوانی در اصل بر جذابیت و تنوع گونههای مختلف ادبی اضافه میکند و باعث میشود که مخاطب به آن قصه جذب میشود.
او میگوید: کشش و جذابیت داستانهای اساطیری برای کودکان از بزرگسالان بیشتر است، آنها هنگامی که با شخصیت حیوانی در یک کتاب رو به رو میشوند میتوانند با قصه همزاد پنداری کنند، رفتارها و گفتارهای مثبت شخصیت داستان را بپذیرند همچنین به پیام اصلی داستان که در حیوانات خیر و شر وجود دارد، ماجرایی در جریان داستان شکل میگیرد و به پیام نهایی داستان دسترسی داشته باشند.
به گفته فتاحی، بسیاری از نویسندههای ایرانی از جمله عطار، مولوی، سعدی به چنین موضوعی پرداخته اند، تعدادی از سرودهای ایرج میرزا با موضوعات کلاغ و روباه، موش که از آنها برای این شخصیتهای حیوانی استفاده شده است تلاش کرده تا برای بیان مفهوم مدنظر خود از شخصیتهای حیوانی استفاده کند.
این نویسنده کودک و نوجوان گفت: اسطورهها از طریق جذاب کردن داستانها کودکان را میتوانند به مطالعه ترغیب کنند و به نویسندگان این امکان داده میشود تا نکات تربیتی، پیام آموزشی خود را به کودکان انتقال دهند، بسیاری از این شخصیتهای جادویی همانند دیو، پری، در داستانهای کودک وجود دارند، اما معمولا چنین شخصیتهایی در داستان بزرگسال کارکرد مذهبی دارند، در داستانهای کودک به چنین شخصیتهایی از منظر مذهب دیده نمیشوند و به شکل کاملا کودکانه تغییر پیدا میکنند تا بتوانند مفاهیم ارزشمندی که مدنظر است به کودکان بیاموزند.
او میگوید: بسیاری از اسطورهها و شخصیتهای جادویی که وارد قصههای کودکان میشوند باید دارای ویژگی مثبت باشند، اسطوره برای بزرگسال قابل فهم است، اما برای اینکه کودک در جریان داستان قرار بگیرد قسمتهایی از قصه با حفظ اصالت داستان برای فهم بهتر کودک تغییر پیدا میکند.
فتاحی گفت: کودکان و نوجوانان از طریق افسانهها و اسطورهها با بخشی از فرهنگ کشور خود آشنا میشوند و تخیل پردازی که در افسانه و اسطوره وجود دارد باعث میشود که کودک حس شیرین پیروزی را درک کرده و مواردی که در تخیالات او وجود دارد و علاقمند است که اتفاق بیفتد در دنیای قصهها برایش با تخیل پردازی رخ دهد.
او میگوید: افسانه و اسطورهها به خوبی میتوانند در ذهن کودک جریان پیدا کنند، مفهوم و پیام تربیتی را که نویسنده و یا گوینده قصه مدنظر دارد انتقال دهند.
به گفته فتاحی، استقبال کودکان از شخصیتهای اسطورهای و افسانهای بسیار زیاد است و بچهها شخصیت قهرمان را که در ادبیات میبینند به عنوان بخشی از واقعیت قبول میکنند، کودکان شخصیتهای قصهها را در انیمیشن، فیلمهای سینمایی، کتابهای مصور را دنبال میکنند و آنها را الگوی رفتاری خود در پوشش، حرف زدن، راه رفتن و... قرار میدهند.
فتاحی گفت: افسانه و شخصیتهای ماورایی به قدری در میان کودکان نفوذ پیدا کرده که تصویر آن را در همه جای زندگی کودک میتوان دید و بر سیستم روحی روانی کودک با پیامدهای مختلف مثبت و منفی تاثیر گذار است.
او میگوید: کارکرد قهرمانها و شخصیتهای اسطورهای در ادبیات کودک باور پذیری او نسبت به حل مشکلات است، پیامهای مختلف آموزشی از این راه به کودک منتقل و مهارتهای اجتماعی او تقویت میشود، همچنین سایر کارکرد تربیتی چنین آثاری برای کودکان افزایش اعتماد به نفس، قدرت تجزیه و تحلیل است.
فتاحی گفت: باید برای خواندن چنین قصههایی برای کودکان و نوجوانان درنظر داشت که شخصیت داستانها تا چه میزان با فرهنگ ما متناسب هستند، از آن جایی که شخصیت داستانها آیینه رفتاری کودکان و نوجوانان هستند نباید تاثیر گذاری مسئله خشونت و پرخاشگری را در چنین آثاری را بی اهمییت دانست.
به گفته فتاحی، با استفاده از اسطوره و افسانهها میتوان فرهنگ و گنجینه ادبی، سنت و آیینها، شخصیتهای بزرگ کشور را به کودکان و نوجوانان معرفی کرد تا با ریشههای فرهنگی ایران آشنا شوند.