به قول بسیاری از منتقدان سینمایی، فوتبال آنچنان در دل و روح عموم مردم عادی رخنه دارد که صنعت سینما نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت و بیاعتنا باشد و در ژانرهای مختلف پربینندهاش، جای ویژهای برای فیلمهای فوتبالی باز نکند. در این گزارش با توجه به برگزاری بیستودومین جامجهانی فوتبال، نگاهی داریم به ۱۰ فیلم مشهور با موضوع فوتبال و البته فیلمهای فوتبالی که در انتظار اکران جهانی هستند.
فوتبال و سینما از هم چه میخواهند؟
از سیلوستر استالونه و برت رینولدز تا تام کروز و کوین کاستنر، بسیاری از ستارگان مطرح عالم سینما در فیلمهای فوتبالی بازی کردهاند و در قالب یکبازیکن، مربی یا یکی از دستاندرکاران این ورزش و حرفه بسیار مشهور و پرطرفدار ظاهر شدهاند. بهجز این بازیگران، فیلمهایی هم ساخته شدهاند که از حضور و بازی خود ستارگان دنیای فوتبال بهره گرفتهاند.
سینماگران که طی صد سال گذشته بارها سراغ مضمونی فوتبالی رفته و فیلمهایی در این ارتباط ساختهاند، متفقالقول میگویند تولید و ساخت این نوع فیلمها بسیار سخت و مشکل است. در شرایطی که فوتبال در راس ماجراهای این فیلمها قرار دارد، باید از داستانها و شخصیتهایی بهره گرفت که بتوانند نهایت تاثیر را روی بیننده گذاشته و او را با ماجراها و ماجراجوییهای خود همراه کنند. به گفته اهالی سینما، زمان نگارش فیلمنامه فیلمهای فوتبالی، تا حد زیادی دست و پای فیلمنامهنویسان بسته است و آنها نمیتوانند هر آنچه را در دل دارند روی کاغذ بیاورند.
با این حال، این داستان قدیمی که گروهی از ناجورها یا یک تیم متحد و بههم پیوسته شجاعانه تلاش میکنند تا با غلبه بر مشکلات، سختیها و چالشها تمامی موانع عجیب و غریب پیش روی خود را پشت سر گذاشته و به پیروزی دست پیدا کنند، مضمونی است که همواره طرفداران زیادی دارد و میتواند میلیونها بیننده را در سراسر جهان به سمت خود بکشد. ظاهرا این مضمون مشترک که در تمام فیلمهای ورزشی و فوتبالی به اشکال مختلف و متفاوت تعریف میشود (و هر بار بازیگران تازه و جوانی را در راس ماجراهای خود قرار میدهد) قرار نیست کهنه شود و بوی کهنگی به خود بگیرد.
از «فرار به سوی پیروزی» (۱۹۸۱) که لقب بهترین و معروفترین فیلم فوتبالی تاریخ سینما را به خود اختصاص داده تا محصولاتی که این روزها تهیه و تولید میشوند، این داستان تلاش و ایستادگی و کوشش برای پیروزی در زمین مسابقه، تکرار و دوباره تکرار میشود و همچنان میتواند تماشاگران مشتاق را جذب خود کند. در حالی که در برخی فیلمها نقش فوتبالیستها را بازیگران حرفهای سینما بهعهده میگیرند، فیلمهایی هم سر از پرده سینماها درمیآورند که خود ستارگان دنیای فوتبال بازیگران اصلی آن هستند. در این رابطه شاید فرار بهسوی پیروزی تنها فیلم داستانی و غیرمستند تاریخ سینما باشد که همزمان در آن چند ستاره مشهور و محبوب باشگاههای سرشناس رشته فوتبال حضور یافته و در نقش فوتبالیست ظاهر شدهاند.
فیلمهای فوتبالی معمولا به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. یک دسته فیلمهایی هستند که درباره یک تیم فوتبال و تلاش گروهی آنها برای کسب پیروزی پس از تحمل سختیهای بسیار است و دسته دیگر، محصولاتی هستند که شرایط یک بازیکن را در دل تیم و مسابقات آن به تصویر میکشند و الزاما اختصاص به مبارزه جمعی اعضای تیم برای پیروزی در زمین مسابقه را ندارند. هر دو گروه این فیلمها، شامل هر دو دسته فیلمهای داستانی و مستند میشوند. در این میان، فیلمهایی هم مثل «جریمگوآئر» (۱۹۹۶) با بازی تام کروز ساخته میشوند که هرچند داستانش در کنار زمین بازی و فوتبالیستها میگذرد، اما ارتباط مستقیم با بازی و مسابقات فوتبال ندارد. در اینجا، تاکید داستان روی یک مدیر برنامههای ورزش فوتبال و چالشهایی است که این مرد در رابطه با بازیکنان فوتبال در خارج از زمین بازی دارد.
منتقدان به این نکته مهم هم اشاره میکنند که فیلمهای فوتبالی الزاما درام و واقعگرا نیستند و در بقیه ژانرها هم قابلیت تولید دارند. به همین دلیل است که میتوان فهرستی طولانی از فیلمهای موفق و غیرموفق فوتبالی ارائه کرد که با حالوهواهای مختلف و در ژانرهای متفاوتی همچون کمدی، ترسناک، دلهرهآور، رئال، تعلیقی و حتی علمی ــ تخیلی تولید شدهاند. ژانر انیمیشن هم از این موضوع بیبهره نبوده و محصولاتی هم بودهاند که بهجای انسانها، حیوانات اعضای تیم فوتبال را تشکیل دادهاند! واکنش تماشاگران به تمام این فیلمها هم البته یکسان نبوده است. بنابر نظر تحلیلگران سینمایی، فقط فیلمهایی در این ژانرها و گونههای مختلف و متفاوت موفق و پربیننده بودهاند که داستانهایشان را به شکلی روان و جذاب تعریف کردهاند و توانستهاند دنیایی از احساس، عاطفه، شور و هیجان انسانی خلق کنند. آنها در این مورد از فیلمهایی، چون فرار به سوی پیروزی یا «راکی» (محصول ۱۹۷۶ که البته فیلمی فوتبالی نیست) اسم میبرند که یک رشته ورزشی را برای تعریف داستانی جذاب و مخاطبپذیر مورد استفاده قرار میدهند.
یکی از علایق مهم و همیشگی منتقدان و نویسندگان سینمایی انتخاب فیلمهای محبوب خود در رشتههای گوناگون است. در ارتباط با فیلمهای فوتبالی، عموم منتقدان و سینمایینویسان به این نتیجه رسیدهاند که میتوان ۱۰ فیلم زیر را به عنوان بهترین فیلمهای ورزشی انتخاب و معرفی کرد. با وجوداین، میتوان گفت این فهرست بنا به نظر هر تماشاگر کنجکاو و علاقهمندی میتواند تغییر کند و با حذف برخی نامها، عناوین دیگری را بهجایشان قرار داد. به هر صورت، دو فیلم انتخابی منتقدان اینها هستند:
فرار به سوی پیروزی:
باور عمومی این است که فیلم فوتبالی دیگری را نمیتوان سراغ گرفت که توانسته باشد به اندازه این فیلم پرستاره عموم تماشاگران را جذب خود کرده باشد. این درام پرتنش ضدجنگ که حالا لقب اثری کلاسیک را گرفته، سالهاست در روز کریسمس و جشنهای مربوط به آن، در نمایشی تلویزیونی به دیدار خانوادهها میآید و هنوز بینندگان خود را دارد. شاید کمتر کسی بداند فیلم نسخه دوبارهسازی شده یک اثر با ارزش مجارستانی به نام «دو هافتایم در جهنم» است که سال۱۹۶۲ ساخته شد.
در کنار ستارگان کلاسیک فوتبالی همچون پله، بابی مور و اوسی اردیلس، بازیگرانی، چون مایکل کین و سیلوستر استالونه نقشهای اصلی فرار به سوی پیروزی را بازی کردند. داستان فیلم در ارتباط با گروهی از زندانیان در اردوگاه جنگی آلمانهای نازی است که در دوران جنگ جهانی دوم و در دل یک مسابقه پرشور فوتبالی بین تیم زندانیان و تیم ارتش نازی، طرح و نقشه یک فرار بزرگ ریخته میشود.
اتحاد لعنتی (۲۰۰۹):
فیلمنامه این درام پرتنش با نگاهی به رمان پرخواننده دیوید پیرس به همین نام نوشته شده و داستانش ظهور و سقوط برایان کلوگ جوان را وقایعنگاری میکند که همزمان با رشد و ترقی، رقابتی سخت را با دان ریوی، مدیر افسانهای تیم لیدز دامن زد و جریانساز شد. مایکل شین بازی جذابی در قالب این شخصیت خوش استیل که با سرعت خوبی عمل میکرد ارائه میدهد. تواناییهای فوتبالی کلوگ زبانزد خاص و عام بود و به همین دلیل هم شهرت بسیار زیادی پیدا کرده بود. جملهای از او معروف است: «خیلی دوست دارم ببینم ریوی میتواند شبیه کارهای مرا انجام دهد.» تام هوپر، کارگردان فیلم به بهانه تعریف داستانی فوتبالی، دنیای پشت پرده این رشته را مورد کنکاش قرار میدهد.
او کلوگ را در مقابل دو شخصیت قرار میدهد: در حالی که ریوی نگاهی منتقدانه و منفی نسبت به کلوگ دارد، دستیار و دوست او پیتر تیلور روی تواناییها و نبوغ کلوگ تمرکز دارد. این دوگانگی، رنگ و بوی خاصی به درام فیلم میدهد. با این حال، برخی از نزدیکان کلوگ عقیده دارند فیلم تصویری نادرست از این ورزشکار ارائه داده است.
مثل بکام کاتدار بزن (۲۰۰۲):
در کنار فروش بسیار بالای فیلم، تحسین منتقدان آن را به صورت اثری درآورد که باعث خلق فرهنگی تازه برای جامعه ورزشی شد و هماکنون به صورت رفرنس و مرجع برای بسیاری از تحولات فرهنگی درآمده است. گرچه داستان فیلم در انگلستان اتفاق میافتد، شخصیتهای محوری آن خانوادهای هندی و سیک هستند که با نگاه محافظهکارانهشان علاقهمند حضور فرزند نوجوان خود در زمین فوتبال یک باشگاه محلی نیستند. فیلم ماجراهای درام خود را با لحنی طنز و کمدی تعریف کرده و در کنار ورزش فوتبال به مباحثی، چون نژاد و تبعیضنژادی و حضور جوامع اقلیت مذهبی و قومی در بریتانیای معاصر میپردازد.
نگاه اجتماعی کارگردان فیلم مورد توجه منتقدان و محافل مدنی و اجتماعی قرار گرفت و راه را برای یک نمایش صحنهای موفق در سال ۲۰۱۵ فراهم کرد. تنها چیزی که از دیوید بکام فوتبالیست افسانهای در این فیلم وجود دارد، نام او و عکس پوسترهایش است که در خانه شخصیتمحوری داستان به چشم میخورد.
گل! (۲۰۰۵):
در بین تمام فیلمهای مشهور و محبوب فوتبالی که طی دهههای متمادی ساخته شده، اولین قسمت تریلوژی «گل» چیز دیگری است. داستان تلخ فیلم سراغ پسربچه فقیر مکزیکی میرود که با ترک شهر لسآنجلس (که لقب شهر فرشتگان را گرفته است) و سفر به نیوکاسل انگلستان، به دنبال آیندهای روشن است. سفر این بچه با چالشها و مشقات فراوانی همراه است و او که بیماری تنگینفس هم دارد، متوجه میشود با رویاپردازی نمیتوان به جایی رسید و باید با واقعیتها کنار آمد. یکی از این واقعیتهای تلخ، مرگ ناگهانی پدرش است که او را وادار به بازگشت به آمریکا میکند.
فیفا در سرمایهگذاری و تولید فیلم مشارکت داشته و به همین دلیل، یک دوجین از فوتبالیستهای معروف و واقعی دنیای ورزش مثل دیوید بکام، زینالدین زیدان، رونالدو، تیری هنری و بازیکنانی از دو تیم مشهور نیوکاسل و لیورپول، بهعنوان بازیگران مهمان در قالب نقشهای خودشان در آن بازی داشتهاند. طرفداران ورزش فوتبال در بسیاری از کشورهای جهان، با دیدن گل منقلب شدند و از آن بهعنوان یکی از آثار مورد علاقه خود اسم میبرند.
ماشین متوسط (۲۰۰۱):
وینی جونز و دیوید استاتام در این کمدی ورزشی، دست به بازسازی دوباره «طولانیترین حیاط» برت رینولدز زدهاند که سال ۱۹۷۴ با موفقیت انتقادی و مالی زیادی روبهرو شد. جونز در اینجا نقش کاپیتان سابق یک تیم فوتبال را بازی میکند که کارنامهای از فعالیتهای خلاف دارد و برای همین، از حضور در کنار زمین بازی منع شده است. او با قرار گرفتن در مسیر درست و کنار گذاشتن فعالیتهای خلافکارانه، بالاخره میتواند کار مربیگری گروهی از آماتورها را بهعهده بگیرد و مسابقهای جانانه با یکی از تیمهای مطرح شهر برگزار کند و به موفقیت برسد. مضمون اجتماعی فیلم، نگاهی به شرایط سخت زندان و خشونتهای موجود در آن و همچنین وضعیت نابسامان تهیدستان شهری در انگلستان دارد. رایان گیگز، فوتبالیست و مربی فوتبال هم نقش کوتاهی در فیلم به عنوان یک نگهبان دارد.
کارخانه فوتبال (۲۰۰۴):
زندگی تامی جانسون، بازیکن چلسی و جنجالسازیهایش در ارتباط با مصرف مواد مخدر و الکل و دیگر رفتارهای نامناسب اجتماعی، خط اصلی داستان این درام واقعگرا را تشکیل میدهد. سازندگان فیلم با چنین داستانی تلاش کردند به بررسی جوانب منفی شهرت و ثروت در بین بازیکنان فوتبال بپردازند و خطرات مربوط به آن را به جامعه و جوانانی که طرفدار تیمهای ورزشی و ورزشکاران آن هستند، نشان داده و گوشزد کنند.
ایرباد: پاپ جهان (۲۰۰۰):
گفته میشود این فیلم دلیلی بر این نظریه است که نباید حتما فیلم خوبی بود تا بتوان لقب یک فیلم بزرگ را گرفت! داستان فیلم درباره بسکتبالیستی است که با کمک و همراهی مربیاش سر از دنیای فوتبال درمیآورد.
راز استادیوم آرسنال (۱۹۳۹):
این درام مستندگونه یکی از نخستین فیلمهای بلند سینمای حرفهای است که در ارتباط با موضوع فوتبال تهیه و تولید شده است. حالوهوای تعلیقی و جنایتکارانه فیلم، تماشاچی را به پشتپرده اتفاقات یک تیم فوتبال میبرد. جورج آلیسون، خبرنگار ورزشی، برنامهساز رادیویی و مدیر برنامه تعدادی از فوتبالیستها، در محور داستان فیلم قرار دارد. او در کنار بقیه فوتبالیستها و دستاندرکاران ورزشی با مسائل مربوط به یک قتل و رمز و رازهای آن در باشگاه آرسنال رودررو میشوند. در جریان دیدار و بازی دو تیم حرفهای آرسنال و آماتور تروجانس، جسد مسمومشده یکی از بازیکنان تیم تروجانس پیدا میشود و تحقیقات پلیسی در این رابطه شکل میگیرد.
در جستوجوی اریک (۲۰۰۹):
کن لوچ در این مستند اجتماعی بهجای صحبت درباره ورزش مورد علاقهاش فوتبال، درباره ارتباط دوجانبه و متقابل ورزش فوتبال با طرفداران این رشته میپردازد و بحث مربوط به انسانگرایی موجود در سلبریتیهای فوتبال را دنبال میکند. اریک کانتونا، فوتبالیست معروف که قبل از این فیلم در چند فیلم و برنامه تلویزیونی ظاهر شده، در دل داستان فیلم لوچ قرار گرفته است. به گفته منتقدان، فیلمساز توانسته خیلی خوب درباره رویاپردازی فوتبالی و واقعگرایی تلخ موجود در جامعه، سندی اجتماعی و تحلیلی ارائه کند و به روانکاوی این موضوع بپردازد.
فوتبال شائولین (۲۰۰۱):
نمیتوان درباره فیلمهای فوتبالی حرف زد و اشارهای به فوتبال شائولین نکرد. داستانی ساده به شیوهای غیرمعمول و خاص تعریف میشود و تلفیقی ناب از این دو را ارائه میدهد. استفن چوی آسیاییتبار کارگردان فیلم، یکی از بازیگران است. او که در داستان فیلم استاد هنرهای رزمی است، پس از دیدار با ستاره فوتبال هنگکنگ تصمیم میگیرد با همراهی چند نفر از دوستانش، مهارتهای هنرهای رزمی را با بازی در یک تیم فوتبال تلفیق کرده و کونگفو را در سطحی وسیع به عموم مردم معرفی کند. فوتبال شائولین دومین فیلم پرفروش کل تاریخ سینمای هنگکنگ است.
جذب تماشاگران با فیلمهای ورزشی
با وجود فاصله و تفاوت بسیار زیاد دو رشته ورزش و سینما، همیشه ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی بین آنها وجود داشته است. این ارتباط و نزدیکی تنها به پخش زنده و همزمان بازیهای مهم ورزشی (و از جمله فوتبال که میلیونها طرفدار در سراسر جهان دارد) محدود نمیشود و بسیار فراتر از اینگونه چیزها و مسائل است. از بدو حضور صنعت سینما در جامعه بشری، اهالی سینما علاقه زیادی برای به نمایش گذاشتن داستان زندگی پرفرازونشیب ورزشکاران از خود نشان دادهاند. در هر دو گونه فیلمسازی مستند و داستانی، همه ساله فیلمهایی تولید و پخش میشوند که خط اصلی ماجراهایشان در ارتباط با این یا آن چهره محبوب و جنجالی ورزش است. این فیلمها گاهی اوقات تصویری کلی و همهجانبه از زندگی این چهرههای سرشناس به نمایش میگذارند و گاهی اوقات تنها روی بخش مهمی از این زندگیها تمرکز میکنند.
نکته جالب، استقبال و همراهی تماشاگران سینما با این نوع آثار ورزشی است. در عین حال، صنعت سینما در کار تولید فیلمهایی هم هست که یا اختصاص به باشگاههای معروف فوتبالی و دیگر رشتههای مهم و پرطرفدار ورزشی هستند یا با داستانهایی خیالی، شخصیتهای ورزشکار و ورزشدوست خود را روانه ماجراجوییهایی تماشایی میکنند.
فوتبال از دبیرستان
اغراق نیست اگر گفته شود هماکنون در بین کل محصولاتی که برای اکران عمومی تولید و آماده پخش میشوند، فیلمهای ورزشی جایگاه ویژهای دارند و تعدادشان بسیار زیاد است. گزارش نشریه ورایتی تنها تعدادی از این محصولات را معرفی کرده که درباره نامهای آشنای دنیای ورزش و از جمله فوتبال است. یکی از این فیلمها اختصاص به ستاره سیاهپوست دنیای فوتبال «بیشاپ سیکاموره» دارد. این مستند به کارگردانی تراور فری و مارتین دزموند، با نام «بیاسهای» ساخته و برای اوایل ۲۰۲۳ آماده نمایش و پخش میشود. داستان این مستند نه در رابطه با زندگی و فعالیتهای این ورزشکار و رسیدن به مراحل بالای موفقیت که در رابطه با تیم ورزشی دبیرستانی این فوتبالیست و یکی از مسابقات جنجالی آن است.
نتیجه بازی واکنشهای متفاوت و منفی زیادی را برانگیخت و باخت مفتضحانه تیم بیشاپ، باعث انتقادات وسیعی از سوی طرفداران این ورزشکار شد و مشروعیت او را تا حد بسیار زیادی زیر علامت سؤال برد. تحلیلگران ورزشی این ماجرا را سرآغاز داستانی تازه در زندگی و فعالیتهای بیشاپ معرفی کردند.
جنجال یک انتقال فوتبالی
برعکس این مستند، فیلم مستند دیگری که با نام «ماجرای فیگو» بهتازگی ساخته شده و در انتظار پخش استریم است، داستان زندگی و موفقیتهای لوئیس فیگو بهترین هافبک چند دهه اخیر را به نمایش میگذارد. این فوتبالیست که سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ عنوان مرد سال فوتبال را از آن خود کرد، در تیمهای رئال مادرید و بارسلون و تیم ملی پرتغال بازی کرده است. انتقال جنجالی او در سال ۲۰۰۰ از بارسلونا به تیم رقیب آن رئال مادرید، از جنجالیترین ترانسفرهای ورزشی کل تاریخ فوتبال و یکی از گرانترین آنهاست. در جریان این انتقال، مبلغی بالای ۶۲میلیون یورو ردوبدل شد.
ماجرای فیگو به زبان اسپانیایی تولید شده و در مرکز آن، همین ماجرای انتقال جنجالی قرار دارد. دیوید تریهورن یکی از دو کارگردان فیلم، درباره حالوهوای آن چنین میگوید: «میخواستیم این فیلم بهگونهای ساخته شود که بیننده احساس کند در حال تماشای اثری دلهرهآور به شکل فیلمهای آلفرد هیچکاک است. داستان فیلم حکم یک بازی بین حقیقت و خیال را دارد و بیننده مدام از خود میپرسد آنچه میبیند براساس واقعیتهاست یا یکسری تخیل. هدفمان مصاحبه با شاهدان دستاولی بود که از پشتپرده این انتقال خبر داشتند و میتوانستند اطلاعات خوبی به ما ارائه کنند.»
شاعرانه با یک دروازهبان
کاسپر اشمایکل، پسر پیتر اشمایکل هم از علاقه صنعت سینما به دنیای ورزش بینصیب نمانده است. این دروازهبان معروف دانمارک از سوی بسیاری لقب بهترین دروازهبان کل تاریخ فوتبال را گرفته، در مستند «اشمایکل» درباره زندگی، فعالیتهای ورزشی و امید و آرزوهایش صحبت میکند. اوون دیویس، کارگردان فیلم تاکید دارد که نمیخواسته مستندی شبیه بقیه مستندهای معمول سینمایی بسازد و برای این منظور، چند بار فیلمنامه آن را دوبارهنویسی کرده است.
او میگوید: «هدفم انداختن نگاهی دقیقتر و عمیقتر به لایههای درونی ورزشکاری بود که گرچه عکسهایش همواره روی جلد مجلات ورزشی و غیرورزشی است، اما روحیاتی متفاوت دارد و نگاهش به زندگی، گونه دیگری است.» براین اساس، دیویس از مستند خود بهعنوان اثری شاعرانه اسم میبرد که چندان شباهتی به دیگر مستندهای ورزشی ندارد.
ورود یک مستندساز فوتبالی به سایر ورزشها
تحلیلگران سینمایی در این مورد بحث میکنند که محصولات ورزشی فقط در ارتباط با فوتبالیستها نیست و بقیه رشتههای ورزشی را هم در برمیگیرد. داستان زندگی جونا لومو، چهره افسانهای دنیای راگبی اهل نیوزیلند یکی از این نوع کارهاست که به صورت فیلمی مستند و پرتنش وارد مرحله تولید میشود. نکته جالب این که سینماگران کشور انگلستان سازنده و تهیهکننده این فیلم هستند. مستند این ورزشکار جنجالی با نام «لومو» وارد مرحله تولید میشود.
داستان فیلم روی بخشهای مهم زندگی این ورزشکار متوفی تمرکز میکند و او را از کودکی تا زمان تبدیل به بزرگترین بازیکن رشته راگبی دنبال میکند. اهل ورزش از لومو بهعنوان بهترین و تاثیرگذارترین ورزشکار در رشته خود معرفی کرده و میگویند در تاریخ ورزش راگبی هنوز کسی نتوانسته مثل او بیاید. در خود نیوزیلند از لومو بهعنوان یک سلحشور و مبارز آتشین اسم میبرند که توانایی آن را داشت که در عرض کمتر از ۱۱ثانیه صد متر را بدود و از نفس نیفتد. در تاریخ ورزش راگبی او جوانترین ورزشکاری بوده که توانسته رکورد جامجهانی را بشکند و هنور کسی روی دست او بلند نشده است.
سازندگان مستند لومو گفتهاند آن را با همکاری و مشاوره خانواده ورزشکار تهیه میکنند و آنها نظارت کامل بر روند کار و داستان فیلم دارند. به این ترتیب، نهتنها افتخارات ورزش لومو که سالهای مربوط به بیماری او هم مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. خانواده ورزشکار و یک شرکت فیلمسازی نیوزیلندی بهعنوان تهیهکننده مشترک با این مستند همکاری دارند.
کارگردانی لومو را گاوین فیتزجرالد بهعهده دارد. این مستندساز قبل از این چند اثر موفق درباره چهرههای مطرح معاصر ساخته و برای آنها جوایزی هم دریافت کرده است. نکته جالب در رابطه با کار فیتزجرالد این است که برای فیلمهایش بیشتر سراغ چهرههای مطرح غیرآمریکایی میرود تا جهانیان را با کارها و اقدامات آنها آشنا کند. این مستندساز میگوید: «باورم این است که برای فیلمهای مستند باید سراغ چهرههایی رفت که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند و هر روز جلوی دوربینها و یا زیر نور نورافکنها نیستند.
چهرههای بسیار معروف و سلبریتی به اندازه کافی در معرض دید عموم هستند و برای همین، دوست دارم روی شخصیتهایی تمرکز کنم که برای عموم مردم و علاقهمندان کمتر شناخته شده هستند. شما وقتی از کسی همچون رونالدو یا بکام اسم میبرید، میبینید که مردم از جزئیات زندگی و فعالیتهای ورزشیشان اطلاع دارند و نکته چندان پوشیده دربارهشان وجود ندارد که کسی، چون من بخواهد دنبال کشف و نمایش آنها برای تماشاگران باشد. به کسانی که تماشاچی مستندهایم هستند، باید چیزهایی ارائه بدهم که برایشان تازه است و با دیدن آنها اطلاعات جدیدی درباره یک موضوع پیدا میکنند.» مستند لومو برای پخش در سال ۲۰۲۳ آماده میشود تا در کنار بازیهای جامجهانی راگبی روی پرده سینماها برود.
منبع : جام جم آنلاین