مسئولان استخبارات متوجه شده بودند كه نگهبانها سر موقع در محل نگهباني حضور ندارند. هر روز يک بازرس از استخبارات ميآمد و نگهبانها را حاضر غايب ميكرد. حسن انصاري ارشد نگهبانها از وضع موجود عصباني بود ولی چارهای نداشت...
به من میگفت در این مدت شاید یک میلیون فشنگ و 100 هزار «آر- پی-چی » زدم ولی هیچ وقت ایرانیها را هدف نمیگرفتم تا بدین وسیله خودم هم کشته نشوم. چون با خدا عهد کرده بودم و خدا هم دعای من را مستجاب کرد...
بحث و مجادله بین من و او به جایی رسید که مرا با دست هل داد. چیزی نمانده بود به زمین بخورم. ناگهان به یاد سیلی زدن او به گوش "شهید جواد تندگویان" افتادم و پیش خودم گفتم احتمال دارد او بخواهد من را بزند، لذا پیشدستی کردم یقه او را گرفته و سیلی محکمی به صورتش نواختم...
ظهر روز 11 خرداد سال 1368 ناگهان از اخبار رادیو شنیدم که حال حضرت امام(ره) خوب نیست و ایشان را به بیمارستان منتقل کردهاند. خبر برایم بسیار سخت و نگران کننده بود. در این فکر بودم اگر خدای ناکرده امام رحلت کند انقلاب چه خواهد شد...
نمیدانم چگونه احساسم را با شنیدن صدای رادیو ایران برایتان بیان کنم. در واقع با ملت ایران تماس حاصل کردم. لحظات اول گریه میکردم. کمکم آرام شدم و گوش دادم که چه میگوید. یادم هست اولین چیزی را که شنیدم داستان شب رادیو بود. تا ساعت 12 که اخبار سراسری پخش میشد خیلی مانده بود...
نگهبان ناگهان به اشتباه خود پی برد و گفت: به هرحال خوب فکر کن. زندگی و آیندهات را به خاطر رژیم ایران خراب نکن! من نفع و صلاح تو را میگویم. بقیهاش به خود تو مربوط است. هر وقت خواستی فقط اشاره کن...
اطراف اتاق را دقيقًا جست و جو کردم تا مبادا عراقيها دوربين مخفي کار گذاشته باشند. پردهها را کنار زدم و بيرون را نگاه کردم. ميلههاي محکمي جلوی آن کار گذاشته شده بود.
گزارشی از پرونده سیاه گروهکهای تروریستی علیه ایران، تشکیل "نیروی دریایی در سایه" توسط سپاه، ماجرای پخش خطبههای نماز جمعه تهران در زندان بعثیها و هدف قرار دادن بغداد به وسیله موشکهای ایران، برگزاری رزمایش "الیبیتالمقدس"، انتصاب جانشین وزیر دفاع، تأکید فرمانده معظم کل قوا بر آمادگی صددرصدی نیروهای مسلح، تکذیب حضور گردانهای ایرانی در سوریه و نفرت ملت ایران از آمریکا، مهمترین اخبار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران در هفته گذشته بود.
منافقان آنچنان متحمل شکست شدند که بیشتر نیروهایشان کشته و اسیر شدند. صدام وقتی طمع این شکست را چشید فهمید که ایران نه در ضعف بلکه هنوز در اوج قدرت است؛ لذا راهی جز پذیرش قطعنامه نداشت.
قانونگذاران در استان خيبر پختونخوا در شمال غرب پاکستان روز دوشنبه به اتفاق آراء طرحي را عليه حملات هواپيماهاي بدون خلبان آمريکايي تصويب کردند و از دولت فدرال پاکستان خواستند تدابيري براي متوقف کردن اين حملات اتخاذ کند.
نیروهای عراقی آنچنان غافلگیر شدند که تعدادی از فرماندهان ارتش عراق به اسارت درآمدند. با شنیدن این خبر موج شادی سرتاسر آسایشگاه را فراگرفت و بچهها روحیهای تازه گرفتند.
صدای انفجاری که دیشب شنیدید مربوط به موشکهای دوربرد ایران است که به ساختمان «بانک رافدین» بغداد اصابت کرده و آن را در هم کوبیده است. بچهها با شنیدن خبر از خوشحالی آرام و قرار نداشتند و زیر لب زمزمه میکردند: «موشک، جواب موشک».
فرمانده نیروی هوایی ارتش در صدر هیأتی از فرماندهان و مسئولان این نیرو با تعدادی از جانبازان و خانواده معظم شهدای نهاجا دیدار کرد و گفت: سعادت و نیک بختی همه ما در گروی پیروی از راه شهیدان والامقام کشورمان است.
یک روز خلبان سهیلی در حالی که روزنامه «بغداد آبزرور» را مطالعه میکرد به مقالهای برخورد که چگونگی تهیه الکتریسیته از پوست میوه را توضیح داده بود. برای شروع کار نیاز به یک ظرف خالی و مقداری سیم بود...