وبلاگ زهرا اچ بي نوشت:اون موقع برای من عجیب بود که چرا موجودی به اون سریعی که حتی میتونه بپره و هرجا هم میتونه بره اینطوری برعکس افتاده و تکون های خفیف میخوره.
وبلاگ زهرا اچ بي نوشت:یاد راهنمایی افتادم و وقتی به درسهای مربوط به دوخت میرسیدیم. من چقدر قلاب باقی و کاموابافی و دوختا رو دوست داشتم. یعنی عاشق این بودم که روزی بلد بشم با تیکه های مختلف پارچه برای خودم لباس بدوزم ....
وبلاگ زهرا اچ بی اورد:در کل من اگه یه روزی خودمم صاحب شرکت شدم، حتما هر روز به کارمندانم صبحانه کامل میدم. به نظر من تنها وعده غذایی هست که نمیشه ازش صرفنظر کرد
وبلاگ زهرا اچ بي نوشت:اگه از من بپرسید وبلاگنویس موفق در حال حاضر کیه؟ میگم کسی که نگاهش به وبلاگ هنوزم به صورت یک یادداشت شخصیه. یعنی لزومی نیست کامل یا همه جانبه باشه، حتی لازم نیست همه منظور رو برسونه فقط نکته ای که نویسنده اون لحظه به نظرش مهم بود که دیده بشه رو بگه......
وبلاگ زهرا اچ.بي نوشت: اتفاقات بد از ساعت بدن انسان هم دقیقترن. درست همون زمان و مکانی که باید اتفاق می افتن و تو هرکاری کنی نمیتونی جلوشون رو بگیری. حتما باید اتفاق بیفتن.