در چنین شرایطی جریان هایی بخصوص برای نسل جوان محور و مطلوب می شوند که نه درد اسلام دارند و نه درد ایران. منظور از درد دین در سخنان خاتمی چیست؟صحنه مصافحه وی با دختر اجنبی هنوز در خاطر همه مردم ایران هست.آیا وی قصد دارد جهان بینی ناقصی که از اسلام دارد را به جوانان منتقل کند؟ خاتمی این روزها با جوانان عقاید آنها چقدر آشنایی دارد؟ درد دین داشتن یا همان دغده مذهبی در رفتار و گفتار محمد خاتمی دیده نمی شود و وی در صدد فرار به جلو می باشد. خاتمی سخنان خود را این گونه ادامه می دهد:"حالا فرض کنیم ما بخواهیم در انتخابات شرکت کنیم؛ وقتی که خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی در حصر هستند، این همه زندانی سیاسی داریم و پرونده های زیادی معلق مانده است، آیا بخش قابل توجهی از مردم نسبت به شرکت در انتخابات اشتیاق نشان می دهند؟ و آیا اصلاً انتخابات پرشور برگزار می شود؟" بدنه اصلی مردم ایران با شرکت در راهپیمایی های متعدد پس از فنته و اعلام برائت از جنبش سبز برای محمد خاتمی روشن نکرده که حرفهای وی همان صحبت های درون جلسه ای برخی نئوروشنفکران مسلمان است و وی همچنان پافشاری می کند که اصلاحات در دوم خرداد هفتاد و شش به سر می برد. حاکمیت قانون در دوران اصلاحات یک شوخی بود.
زیرا همراهان خاتمی همواره در صدد تغییر قانون اساسی و رسیدن به الگوی دیگیری از حکومت بودند . اما با این همه خاتمی این چنین سخن خود را ادامه داد:"اگر اصل 56 قانون اساسی که حق حاکمیت ملت بر سرنوشت را به رسمیت می شناسد مبنا باشد، هرکس در این کشور در چارچوب قانون عمل کند از تمام حقوق یک شهروند جمهوری اسلامی از جمله انتخاب شدن و انتخاب کردن برخوردار است." آیا شهروندی که به خیابان می آید با ماموران امنیتی درگیر می شود و به اموال دولتی و خصوصی خسارت وارد می کند و آشکار و نهان چهره شهر را با رنگ هایی روی سر صورت شهدا خراب می کند و بسته های رنگ را روی تابلوهای راهنمایی و رانندگی می ریزد نیز شامل حرفهای آقای خاتمی می شود؟ پس از انتخابات در روزهای متوالی مردم برای تردد عادی خود در خیابان امنیت نداشتند و ماموران انتظامی مجبور بودند که برای حفظ امنیت فضای شهرها را امنتی کنند.
کسانی که باعث نا امنی بودند آیا همان شهروندان صاحب حق هستند؟خاتمی این روزها خیلی شیک و حساب شده و با هدف حرف می زند! وی در واپسین جمله ی سخنان خود چهره حقیق خود را نشان می دهد و در جملاتی می گوید: " البته می توان از همین قانون اساسی هم انتقاد کرد، ولی براندازی نکرد. ولی امروز اگر کسی انتقاد داشت و بیان کرد می گویند این فرد التزام به اسلام و قانون اساسی ندارد و لذا ردصلاحیت می شود! مگر ساده است که ما اینگونه حکم کنیم؟ کسی که به قانون اساسی در عمل پای بند است باید از تمام حقوق شهروندی برخوردار باشد. مگر امام نگفت حتی مارکسیستها به شرط عدم توطئه آزادند." وی سخنان حضرت امام خمینی را به میان می آورد و سعی دارد از آبرو و گیرایی سخنان ایشان برای خود آبرویی دست و پا کند وگرنه چرا در زمان ریاست جمهوری وی روزنامه های سریالی به محض یک انتقاد مخالان را به استحضا می گرفت.