گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران، –
سعیده سادات احمدی؛ سیامک گلشیری نویسنده و مترجم معاصر ایران. پسر احمد
گلشیری و برادرزاده هوشنگ گلشیری از دیگر مترجمان و نویسندگان ایرانی که در اصفهان متولد شده است. این نویسنده این روزها با جدیدترین کتاب خود وارد بازار کتاب شده، امروز مهمان ما شده است.
*آقای گلشیری متولد چه سالی هستید؟
متولد مرداد 1347 هستم.
*اولین کارتون چی بوده، چند خطی درباره اش توضیح بدید؟
اولین کارم داستان کوتاهی بود با نام «گرگ خون آشام» که در سال 1373 در مجله آدینه چاپ شد، داستان زن و شوهری است که بعد از نیمه شبی از یک مهمانی از خانهای در اکباتان بیرون میآیند و بعد سوار تاکسی میشوند، راننده ماجرای عجیب و هولناکی را برای آنها تعریف میکند بعد از آنکه آنها نزدیک خانهشان از ماشین پیاده میشوند، زن که از شنیدن آن ماجرا به شدت یکه خورده، تکهای از زندگیاش را برای شوهرش تعریف میکند، چیزی که مرد تا آن لحظه هرگز نشنیده بود.
*حال الانتون را با یک کتاب توصیف کنید؟
حال الانم بیشتر شبیه داستان کوتاه شروود اندرسن به نام «میخواهم بدانم چرا» است داستان پسربچهای که پی میبرد با چه جهانی سر و کار دارد.
*اگر قرار باشد کتاب را به یک خوراکی تشبیه کنید، این خوراکی چیست؟
یک خوراک یا غذای ثابت نیست برای من گاهی شبیه لذیذترین غذاهاست و گاهی هم غذای بد مزهای که ترجیح میدهم از خوردنش صرفنظر کنم.
*وقتی سفر میرید با خودتان کتاب می برید؟
بله، حتما این کار را میکنم چون تا نخوانم نمیتوانم بنویسم.
*اگر قرار باشد کسی زندگینامه شما را بنویسد دوست دارید کدام نویسنده باشد؟
کسی نمیتواند زندگینامه شخصی را آنطور که واقعا هست، بنویسد، برای اینکه به نظر من چیزهایی هست که هرگز گفته نمیشود، با این همه دلم میخواست نویسنده ای باشد که همه چیز از درونش بجوشد.
*زندگی بدون کتاب را توصیف کنید؟
برای من دیگر هیچ مفهومی ندارد، دلیلش هم این است که دیگر هیچ تخیلی در کار نخواهد بود و این یعنی مرگ.
*در حال حاضر چه اثری در دست نگارش دارید؟
نگارش رمان در مورد نوجوانان که چند ماهی است مشغول هستم و فکر میکنم نوشتنش دو سه ماه دیگر طول بکشد، البته هنوز هم طبق معمولِ کارهای من اسم ندارد.
*کدام یک از اثراتتون رو بیشتر دوست دارید؟
خیلی وقتها این سوال را از من پرسیده اند اما واقعا نمیتوانم به آن جواب بدهم دلیلش هم این است که مدتی را با تک تک آنها زندگی کرده ام.
*چند تا کتاب خوب بهمون معرفی میکنید؟
سهگانه تام راب اسمیت به نامهای «کودک چهل و چهار»، «گزارش محرمانه» و «مامور 6»، مجموعه رمانهای جورج آر.آر مارتین با نام «بازی تاج و تخت» تمام کارهای لویی فردیان سلین، به خصوص «سفر به انتهای شب» تمام داستان کوتاههای چخوف که من هر از گاهی بعضی از آنها را دوباره میخوانم، آثار سنتی ویلیامز و خیلی های دیگر.
*الان حال دلتون چه طوریه؟
خوب است، هر وقت کار میکنم و چیزی دارم که بنویسم، خوبم.
*وقتی دلتون میگیره چیکار میکنید؟
مینشینم یک گوشه و توی فکر فرو میروم، گاهی هم البته سعی میکنم با یک نفر حرف بزنم به شرط آنکه گوش بدهد.
*نظرتان در مورد کتاب در حال حاضر چیست؟
خب راستش برای من که کتابهایم خواننده دارند تا حدی خوب است، اما واقعا کافی نیست، هر بار ناشرانی یا مترجمانی از خارج با من تماس میگیرند و میخواهند کاری را از من ترجمه کنند، اما یا مترجم نیست و یا مشکی دیگری پیش میآید.
دولت باید به نویسندگان کمک میکرد، آژانسی به وجود میآورد که آثار را برای ترجمه به ناشران خارج از کشور معرفی کند، اما حتی اگر این کار را هم بکند، میرود سراغ نویسندههایی خاص، نویسندههایی که همین حالا هم میفرستندشان به خارج، من نویسنده حرفه ای هستم هر روز مینویسم این همه داستان رمان و کوتاه دارم، هیچ جایی نیست که نویسنده بتواند مشکلاتش را مطرح کند.
*چند تا کلمه میگم نظرتون رو بگید؟
کتاب اولی ها: پر از شور و احساسی که امیدوارم فروکش نکند.
سیامک گلشیری: نویسنده تمام وقت.
کتاب: طعم شیرین زندگیام.
غروب آفتاب: قشنگترین لحظهای که آخرین بار یک سال پیش در جاده کاشان دیدم.
*یک پاراگراف با این کلمات برامون بنویسید:
نویسنده، سکوت، غروب آفتاب، پنجره
همچنان در حالی که روی صندلی چرمی چرخ دار نشسته و خیره شده به تابلویی که تصویر غروب آفتاب را روی آن نقاشی کرده اند، سکوت کرده، نویسنده در اتاق را باز میکند، برای آخرین بار نگاهی به مرد میاندازد بعد بیرون میرود، هنوز به راه پله نرسیده که صدای باز شدن پنجره را میشنود.
انتهای پیام/