به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مثلها و متلها حاصل پند و عبرتها و تجربههای روزمره مردم یک سرزمین هستند. نتیجه داستانهایی که گاهی در حد افسانهاند و گاهی به حقیقت رخ دادهاند و زبان به زبان و دهان به دهان گشتهاند.
دانستن و یادگیری ضربالمثل ها به ما کمک میکند تا هم بهتر حرف بزنیم و هم بهتر بنویسیم و هم گاهی شیرینی و طنزی را به کلاممان اضافه کنیم که تاثیر بهتری را بر مخاطب بگذارد. ضربالمثلهای فارسی که البته تعدادشان هم کم نیست، همه این شیرینی و طنز را دارند و گاهی هم پند و عبرتی را در خود نگه داشتهاند.
با این وصف بنا داریم تا از این به بعد آنچه را که در طول یک هفته در «باشگاه ضربالمثل» باشگاه خبرنگاران جوان، مرور کردهایم را در یک بسته به شکلی کامل در اختیار خوانندگان قرار دهیم. با این توضیح که در بخش پایانی این گزارش ضربالمثل هفتمین روز هفته را هم خواهیم داشت.
باشگاه ضربالمثل/27
باشگاه ضربالمثل/ 28
باشگاه ضربالمثل/29
باشگاه ضربالمثل/30
باشگاه ضربالمثل /31
باشگاه ضربالمثل/ 32
و اما ...
باشگاه ضربالمثل/ 33
در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «شغالمرگی» یا «شغالمردگی» میپردازیم.
شغالمردگی یا خود را به شغالمردگی زدن کنایه از افرادی است که در ظاهر خود را مظلوم و ناتوان جلوه میدهند اما در باطن اینگونه نیستند.
در مورد ریشه این ضربالمثل میگویند که: شغالمرگی از آنجا ناشی شد که روستاییان از آزاری که شغال در روستا به مرغان و پرندهها میداد، به ستوه آمدند، از همین رو در سر راهش تله میگذاشتند. همچنان که شغال در تله میافتاد آن را به حد مرگ میزدند و شغال هم خود را به حالت اغما و مرگ میزد.
لاشهاش را بر میداشتند و در خندق و چاهی در خارج شهر میانداختند.
شغال به هوش میآمد و میدید کسی دور و برش نیست از خندق خارج میشد و فرار میکرد.
این حالت اغما و بیهوشی بر اثر ضعف و سستی به شغال دست میدهد و از آن پس در عرف جامعه به شغالمرگی یا شغالمردگی معروف میشود.
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/