متاسفانه جریان‌های شعری که امروز در غزل می‌بینیم بیشتر از آنکه ناشی از ضرورت شعر باشند به دلیل میل شاعر به دیده شدن به وجود آمده اند.

 

غلامرضا طریقی، شاعر در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان درباره جریان‌های غزل امروز گفت:هیچ یک از ما نمی‌توانیم مانع  ایجاد جریان‌های شعری در غزل امروز شویم و به آن‌ها پر و بال دهیم یا از میزان آن بکاهیم. متاسفانه جریان‌های شعری که امروز در غزل می‌بینیم بیشتر از آنکه ناشی از ضرورت شعر باشند به دلیل میل شاعر به دیده شدن به وجود آمده اند .به جای اینکه بیشتر شعر بنویسیم به سریع‌تر دیده شدن فکر می‌کنیم و به اینکه نامی برای شعری که خلق می‌کنیم بگذاریم و این اسم جدید را در بوق و کرنا می‌کنیم تقریبا می‌توان گفت اکثر قریب به اتفاق جریان‌های شعری تفاوت بسیار محسوسی با یکدیگر ندارند.


بیشتر بخوانید:



او افزود: اگر جریان‌های شعری با هم تفاوت محسوسی هم داشته باشند در افزودن یک سری کلمات به شعرشان است شاید به من و شما پس از خواندن این جمله ناسزا بگویند، اما واقعا همین است .قریب به اتفاق جریان‌های شعری در غزل امروز حاصل تلاش‌های شاعر برای دیده شدن است در بین همین‌ها هم کسانی هستند که با ایده کارمی کنند و سعی می‌کنند در شعرشان نوآوری کنند از جمله آن‌ها اشعاری است که در دهه هفتاد خلق شد هر دو سه دهه یکبار جریان شعری ایجاد می‌شود وقتی در غزل امروز ۳۰ نوع جریان شعری دیده می‌شود ضرورتی ندارد به طور میانگین هرسال ۵ تا ۶ جریان نو در غزل ایجاد شود این مسئله یعنی کمدی که در غزل امروز دیده می‌شود.

این شاعر ادامه داد: ابتدا باید در یک جریان شعری اثری خلق شود کارامدی یا ناکارآمدی آن جریان شعری اثبات شود، سپس یک جریان شعری دیگر به وجود بیاید نه اینکه در یک سال ۵ تا ۶ جریان شعری ایجاد شود. این ذهن شاعر است که تعیین می‌کند در شعر خلاقیت ایجاد شود در دهه هفتاد شاعرانی بودند که واقعا ذهنشان با بقیه فرق می‌کرد برای همین غزلشان نو بود و با بقیه شاعران تفاوت داشت. آن‌هایی که اصیل بودند تلاش نمی‌کردند نوآوری در شعرشان ایجاد کنند شعر روایی بنویسند این ذهن خودشان بود که باعث می‌شد غزل آن‌ها روایی شود حتی اگر اسمی روی غزلشان نمی‌گذاشتند منتقدان و مخاطبان برای غزلشان اسمی انتخاب می‌کردند.

طریقی بیان کرد: اولین باری که حسین منزوی غزل نوشت روی غزلش اسمی نگذاشت مگر شاعرانی مانند منوچهر آتشی برای غزلشان نامی انتخاب کردند هیچ کدام اسمی روی کارشان نگذاشتند. منوچهر نیستانی ذهنیتی داشت و براساس آن شعر می‌سرود حسین منزوی، سیمین بهبهانی و محمدعلی بهمنی هم همین طور بودند متاسفانه ما ابتدا نامی برای نوع غزلی که می‌نویسیم می‌گذاریم مانیفیستی برای آن درنظرمی گیریم و براساس آن مانیفیست غزل می‌گوییم.

او تصریح کرد: ذهنمان اینگونه نیست که بتوانیم نوآوری در شعر ایجاد کنیم گاهی حتی جهان بینی خاصی هم نداریم تنها تغییری در دایره واژگانی مان ایجاد می‌کنیم.در همین هشت ساله اخیر می‌بینیم بیشتر از ۱۵ تا ۲۰ نوع غزل کار شده است، اما هیچکدام از آن‌ها ارزش ادبی ندارند مسئله این نیست که در شعرمان نوآوری ایجاد کنیم یا کارخاصی انجام بدهیم مهم این است اثرمان چقدر ارزش هنری دارد اینکه من غزلی بنویسم که اگر از چپ بخوانی هم درست خواهد بود و برای مثال طریقی را شاعر چپ نویس بدانند این ارزش ادبی ندارد.

این شاعر بیان کرد: مهم این است غزل تا چه میزان ارزش ادبی دارد و مردم آن را حس می‌کنند اگر سواد یا جهان بینی مان متفاوت باشد خودمان را بنویسیم ناخواسته نوآوری در غزلمان ایجاد می‌شود و اثری خلق می‌کنیم که با اثر دیگری ناخواسته متفاوت خواهد بود اگر شاعری که غزلسراست آثار پیش از خودش را خوانده باشد و با غزل فارسی آشنایی داشته باشد ،می‌دانم در چه موقعیتی بنویسم اثر من تاثیرگرفته از تمام آثاری که خوانده ام خواهد بود. انگار سر طناب غزل را از گذشته در دست گرفتم تا به خودم می‌رسم آن وقت غزل من تمام غزل گذشته به اضافه خود من خواهد بود غزل  من  بسته به توان شاعری ام مسیری پیدا می‌کند و براساس جهان بینی ام نوعی از غزل ایجاد می‌شود و مخاطب هم به این مسئله پی می‌برد.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار