به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق، تعالیم و حکمتهایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند. از این رو پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان مفسران به تبیین و شرح جزئیات آیات قرآن کریم میپرداختند. ما نیز با هدف آشنایی بیشتر با آیات الهی، هر روز به چند آیه از کلام الله با استناد به تفاسیر معتبر مفسران قرآن کریم میپردازیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ
یا آن کس که دعای بیچاره مضطر را به اجابت میرساند و رنج و غم آنان را بر طرف میسازد و شما (مسلمین) را جانشینان اهل زمین قرار میدهد؟ آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز نیست لیکن) اندکی متذکر (این حقیقت) هستند.
فایل صوتی تلاوت آیه ۶۲ سوره نمل
مراد از «اجابت مضطر وقتی که او را بخواند» این است که خدا دعای دعا کنندگان را مستجاب و حوائج شان را بر میآورد، و اگر قید اضطرار را در بین آورد برای این است که درحال اضطرار، دعای داعی از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست، چون تا آدمی بیچاره و درمانده نشود؛ دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار است ندارد؛ و این خیلی روشن و واضح است.
تصریح به عنوان «مضطر» نشان میدهد که شرایط اضطرار، یعنی شرایطی که انسان در آن شرایط از همة اسباب و عوامل قطع امید میکند این زمینه را فراهم میآورد که انسان، خالصانه خدا را بخواند، نتیجه فریاد خواهی خالصانه از خداوند (اذا دعاه) اجابت از سوی خدا را دنبال دارد.
بیشتر بخوانید
گرچه خداوند دعای همه را ـ هر گاه شرائطش جمع باشد ـ اجابت میکند، ولی در آیة یاد شده به ویژه روی عنوان «مضطر» تکیه شده، به این دلیل که یکی از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به کلی برگیرد، و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلی را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست میدهد.
«اضطرار» به معنای کوتاه شدن دست انسان از همة عوامل عادی و مادی است. بنابر این، اجابت دعای مضطر از سوی خدا به این معنا است که خدا با ارادة خویش همة علل وعوامل مادی را در جهتی قرار میدهد که انسان بتواند با تسلط بر آنها و بهره گیری از آنها، به حل مشکلات و رفع گرفتاریهای خود بپردازد. جملة «ویجعلکم خلفاءالارض» در بیان همین نکته است.
در روایات و تفاسیر ندیدم که دربارهی تلاوت آیهی ۶۲ برای استجابت دعا نقشی باشد، لکن مردم به خاطر تناسب محتوای آیه تبّرکاً آن را میخوانند و مانعی ندارد.
مناجات با خدای سبحان و راز ونیاز با او کاری پسندیده و لازم است، دعا به درگاه او و درخواست حل مشکلات خصوصاً هنگام درماندگی، برای همگان ضروری است.
همچنین نمونه مضطرّ واقعی، امام زمان (عج) است و بدترین سوء «وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»، سلطه کفّار است که در زمان آن حضرت برطرف میشود و نمونهی «یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ» حکومت صالحان در آن زمان است.
الف:دعای ما، طلبِ خیر نبوده وما گمان میکردیم خیر است. (زیرا دعا، یعنی طلبِ خیر)
ب:نحوهی درخواست، جدّی و همراه با درماندگی نبوده است.
ج:در دعا اخلاص نداشته ایم، یعنی اگر به درگاه خداوند رو کرده ایم، به دیگران نیز چشم امید داشته ایم.
البتّه گاهی به جای استجابتِ آنچه میخواهیم، خداوند حکیم مشابه آن را به ما میدهد و گاهی به جای خواستهی ما، که نزد خداوند به مصلحت ما نیست، خداوند بلائی از ما دور میکند و گاهی به جای برآوردن حاجت در دنیا، در قیامت جبران میکند و گاهی به جای لطف به ما، به نسل ما لطف میکند که همهی این مطالب در روایات آمده است.
اجابتِ مضطرّ، کاری الهی است، ولی سنّت الهی را تغییر نمیدهد. مثلاً سنّت خداوند آن است که مردم به نحوی باید از دنیا بروند و همهی انسانها در لحظهی احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، باید قانون مرگ را لغو کند.
ریشهی ایمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لکن مادّیون میگویند:ریشهی ایمان به خدا ترس است. یعنی انسان، چون خود را در برابر حوادث عاجز میبیند، هنگام بروز حادثهای تلخ، قدرتی را در ذهن خود تصوّر میکند و به آن پناه میبرد.
مادّیون با این محاسبه، ایمان را زاییدهی ترس میدانند؛ امّا اشتباه آنان این است که تفاوت رفتن به سوی خدا را با اصل ایمان به خدا نمیفهمند. مثلاً ما هنگام دیدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ میرویم. امّا آیا میتوان گفت:پیدایش سنگ به خاطر سگ است؟ همچنین ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا میرویم، آیا میتوان گفت:اصل ایمان به خدا زاییدهی ترس است؟
علاوه بر آنکه اگر سرچشمهی ایمان ترس باشد، باید هر کس ترسوتر است، مؤمنتر باشد.
در حالی که مؤمنان واقعی، شجاعترین افراد زمان خود بوده اند و باید انسان در لحظاتی که احساس ترس ندارد، ایمانی هم نداشته باشد، در حالی که ما در لحظههایی که ترس نداریم خدا را به دلیل عقل و فطرت قبول داریم. در حقیقت ترس و اضطرار، پردهی غفلت را کنار میزند و مارا متوجّه خدا میکند و لذا منکران خدا هرگاه در هواپیما یا کشتی نشسته باشند و خبر سقوط یا غرق شدن را بشنوند و یقین کنند که هیچ قدرتی به فریادشان نمیرسد؛ از عمق جان به یک قدرت نجاتبخش امید دارند. آنها در آن هنگام به یک نقطه و به یک قدرت غیبی دل میبندند که آن نقطه، همان خدای متعال است.
۱- از راههای شناخت خدا و یکتایی او، توجّه به یک قدرت نجاتبخش و بریدن از قدرتها ووسایل دیگر در هنگام اضطرار است. «أَمَّنْ یُجِیبُ»
۲- شرط استجابت دعا، قطع امید از دیگران واخلاص در دعاست. «یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ»
۳- آنان که با سکوت، از خداوند حاجتی میخواهند، خداوند از حالشان با خبر است، ولی دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «إِذا دَعاهُ»
۴- انسان بر طبیعت حکومت دارد. «یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ»
۵-آیا در حال اضطرار، به قدرتهای مادّی توجّه میکنید؟! «أَ إِلهٌ مَعَ اللّهِ»
انتهای پیام/