به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،در مقدمهای که حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی بر یادنامه علامه امینی نوشته به شیوه همکاری مرحوم محمدرضا حکیمی در تهیه این یادنامه اشاره کرده است که در ادامه میخوانید.
این یادنامه سال ۱۳۹۰ به کوشش سید جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی توسط بوستان کتاب منتشر شده است.
علامه بزرگوار، آیت اللّه، شیخ عبدالحسین امینی تبریزی، آنطور که خود در مقدمه کتاب ارزشمند شهداء الفضیله ـ چاپ نجف، مطبعه الغرّی، ۱۳۵۵ ه ـ نوشته است، از تلامذه والد ماجد اینجانب، مرحوم آیهاللّه سید مرتضی خسروشاهی، در مدت اقامت در تبریز بوده و مراحلی از دوران تحصیل علوم اسلامی را در خدمت ایشان طی نموده است. فرزند علامه امینی، جناب استاد شیخ رضا عبدالحسین امینی در مقدمه چاپ چهارم کتاب الغدیر، صفحه ۵۶، در این باره مینویسد:
«.. أنهی سطوح الفقه والأصول علی عدد من أجلّة علماء تبریز أمثال: آیهاللّه السیّد مرتضی الخسروشاهی من أساطین العلم، و جهابذة الفقه، و کبار علماء تبریز.. له آثار علمیّة و مآثر فکریّة تنّم علی طول باعه وسعة اطّلاعه..» ... و علامه امینی پس از طی این مراحل علمی در تبریز، برای ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه نجف اشرف میگردد.
با این سابقه، هر وقت علامه امینی به ایران می آمد، به سراغ ایشان میرفتم و چندین بار با ایشان دیدار داشتم؛ یک بار در قم و یک بار در تهران و بار سوم در مشهد مقدس... و باتوجه به اینکه ایشان خود را «تلمیذ پدر» مینامید، همواره مرا که طلبه نوجوانی بودم، مورد محبّت و تفقد قرار میداد....
در سال ۱۳۳۸ ش که من به مشهد مشرف شده بودم، علامه امینی هم آنجا بود و به درخواست طلاب و فضلا و در طلیعه آنان استاد محمدرضا حکیمی، چند شبی در مدرسه نواب، ضمن اقامه نماز جماعت، برای طلاب و فضلا سخنرانی میکرد و مدرسه نواب با آن وسعت، مملو از جمعیت میشد و در خیابانهای اطراف تا مسجد «ملا هاشم» نیز عدهای از مردم، ایستاده یا نشسته، به بیانات و سخنان علامه امینی گوش فرا میدادند.... روزی برای دیدار، به محل اقامت ایشان که در آخر «بازار سرشور» قرار داشت، رفتم که عده ای از طلاب نیز آنجا حضور یافته بودند... علامه امینی ضمن سخن از استاد خود، به من گفتند: اگر بگویم که بانی وباعث اصلی تألیف الغدیر ابوی شما بود اغراق نگفته ام، چون من وقتی کتاب اهداء الحقیر، فی معنی حدیث الغدیر ایشان را که به سال ۱۳۵۲ه در نجف اشرف چاپ شده بود خواندم، متوجه شدم که وقتی برای تبیین معنای «ولی» و «مولی» در حدیث غدیر، میشود یک جلد کتاب تألیف نمود، چرا برای روشن ساختن اصل موضوع اقدامی نشود؟ این بود که به فکر تألیف الغدیر افتادم. البته قبلاً گفته ام که برای تألیف آن چهل سال تلاش کرده ام و حدود یکصد هزار جلد کتاب خطی یا چاپی را به طور مکرر، مورد مطالعه و مراجعه قرار داده ام....
علامه امینی در کتاب الغدیر، ضمن معرفی مؤلفان درباره حدیث الغدیر، درباره کتاب والد چنین مینویسد:
«المؤلّفون فی حدیث الغدیر... بلغ اهتمام العلماء بهذا الحدیث إلی غایة غیرقریبة، فلم یقنعهم إخراجه بأسانید مبثوثة خلال الکتب حتی أفرده جماعة بالتألیف، فدوّنوا ما انتهی إلیهم من أسانیده و ضبطوا ما صحّ لدیهم من طریقه، کلّ ذلک علی کلاء متنه من الدثور، وعن تطرّق ید التحریف إلیه. فمنهم: السیّد مرتضی الخسروشاهی التبریزی، أفرد کتابه فی دلالة الحدیث وأسماه: إهداء الحقیر فی معنی حدیث الغدیر. طبع فی العراق. أغرق نزعا فی التحقیق ولم یبق فی القوس منزلاً...»؛ و خوشبختانه این کتاب با مقدمه و توضیحات حقیر، تحت عنوان: «معنی حدیث الغدیر»، چندی پیش از سوی مؤسسه «بوستان کتاب» تجدید چاپ شده و در اختیار فضلا و طلاب قرار گرفته است....... این سابقه آشنایی با مرحوم آیت اللّه امینی، موجب شد که سالیانی پیش کتاب ارزشمند «یادنامه علامه امینی» را که به کوشش دو استاد بزرگوار، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی و حجت الحق، استاد محمدرضا حکیمی تهیه و تنظیم شده و در تهران به چاپ رسیده بود، یک بار هم توسط اینجانب و در «قم» و از سوی «انتشارات رسالت» برای بزرگداشت یاد و خاطره آن بزرگمرد تاریخ شیعه، تجدید چاپ گردد.... چندی پیش با استاد حکیمی سخن از این کتاب به میان آمد و ایشان اظهار علاقه نمودند که به مناسبت چهلمین سال درگذشت آن بزرگوار ـ ۱۳۸۹ ش ـ کتاب یک بار دیگر تجدید چاپ شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد؛ و سپس به درخواست بنده ظاهرا تنها نسخه خود را با یادداشتی کوتاه برای اینجانب فرستادند. یادداشت ایشان چنین بود:
«به پاس جهاد چهل ساله او، در راه تألیف کتاب الغدیر و دعوت مسلمانان جهان به شناخت حقیقتی ژرف و وحدتی راستین و متعالی... کتابی عظیم و بزرگ وی که برای شناساندن «اکنون» و تجهیز «آینده»، گذشته تاریخ را روشن کرد».
این بود که علیرغم کثرت کار تصمیم به چاپ جدید آن گرفته شد. به علت اهمیت کتاب و موقعیت نویسندگان و پدیدآورندگان آن، به نظرم رسید که آن را به ناشری بسپارم که از عهده چاپ شایسته آن با ویرایش و حروفچینی جدید آن برآید... و این بود که به مدیریت محترم انتشارات «مؤسسه بوستان کتاب» پیشنهاد کردم که به چاپ و نشر آن اقدام نمایند و خوشبختانه پیشنهاد بنده برای تحقق این امر، مورد قبول افتاد و اینک کتاب با ویرایشی نو و حروفچینی جدید و در شکلی آراسته و بایسته، برای استفاده عموم به دست چاپ سپرده میشود....
از استاد ارجمند حضرت آقای محمدرضا حکیمی که طبق معمول و با کمال لطف، حق نشر آن را به «مرکز بررسیهای اسلامی ـ قم» واگذار کردند و همچنین مدیریت محترم و همکارانشان در «مؤسسه بوستان کتاب» که چاپ و نشر را پذیرفتند و همچنین همکاران محترم در «مرکز بررسیهای اسلامی»، که هر کدام به نحوی در آماده سازی و نشر این چاپ از کتاب، سهمی دارند، سپاسگزارم و از خداوند متعال برای همه آنان سلامتی و توفیق روزافزون خواستارم.
انتهای پیام/