به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،بر اساس روایاتی از امام صادق(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) چنین
فهمیده می شود که بعضی گناهان مردم سبب نزول برخی بلاهای آسمانی است، یا
بعضی بلاها مثل خشکسالی و عدم نزول باران به خاطر این است که یا حاکم جامعه
ستمکار است یا قاضی، حکم غیر عادلانه می دهد. سوالی که در این زمینه ذهن
را مشغول می کند اینکه چرا مردم هم به خاطر افراد عادی و هم از دست والیان
باید سختی بکشند و خدا هم یک بلای اضافه بر آنها نازل می کند؟ این چگونه
است؟
در این مقاله می خواهیم از این سوال رمز گشایی کنیم.
بلا نتیجه گناه
در پاسخ باید گفت: اولاً حوادث و بلاها نتیجه گناه است، به عنوان مثال یکی
از چندین دلیل وقوع زلزله گناه است. پس این طور نیست که در رابطه علّیت صد
در صد علّیت تامه برقرار باشد. عوامل متعدد است. اما یکی از آنها ممکن است
گناه باشد و درست هم هست.
نکته دوم اینکه تسلط قاضی یا حاکم بد هم، نتیجه گناه انسان ها و نتیجه عدم انجام وظیفه شان است.
در روایات آمده، اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود گناه است و نتیجه
این گناه این است که بدها مسلط می شوند و هر چه افراد خوب دعا می کنند
مستجاب نمی شود. پس تسلط بد و تسلط ظالم هم نتیجه گناه است. بنا براین نمی
توان گفت که مردم مقصر نیستند.
نکته سوم اینکه قاضی بد یا حاکم بد را مردم باید بردارند و نباید اجازه
بدهند که حاکم بشود و در این زمینه خود مردم مقصرند یعنی اگر مظلومی نباشد
ظالمی هم نیست. پس مظلوم هم به اندازه ظالم در ظلم نقش دارد. لذا قرآن می
فرماید: قضاوت را به اهلش واگذار کنید "
و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل ".
در آیه دیگری می فرماید: " امانت ها را به اهلش برگردانید".
همه مفسرین گفته اند یکی از مصادیق برگرداندن امانت به اهلش این است که ما
قضاوت را به اهلش واگذار بکنیم. اگر قاضی نااهل انتخاب کردیم در واقع در
امانت خیانت کردیم. اگر قاضی بد مسلط شود، مقصر مردم هستند که قاضی بد را
بر خودشان و بر دعواهایشان حاکم کرده اند.
نکته سوم این که ما نمی توانیم بگوییم که خداوند بر شخصی امر کرده که تو
قاضی باش بر علیه اینها و به ظلم قضاوت کن، یا مثلاً خدا فرعون را حاکم بر
مردم قرار داده است. خود مردم هستند که دور فرعون جمع شدند و به فرعون قدرت
دادند. خود مردم هستند که حاکم ستمگر را بر جان و مال خودشان مسلط کردند.
توصیه به حقّ و صبر و امر به معروف و نهی از منکر را معمولاً کم رنگ می
بینیم. در حالی که از اصول مهم هستند. در روایت آمده که به واسطه اینها
بقیه واجبات اقامه می شود و این تکلیف همگانی است.
نکته چهارم اینکه اگر فرض کنیم که مردم تقصیری نداشتند و به دلایلی حاکمی
یا قاضی بدی بر آنها مسلط شده و آنها تکلیف خود را انجام داده اند در اینجا
خداوند به این مردم و به این عده که تحت سلطه حاکم ستمگر و تحت حکومت قاضی
جائر قرار گرفته اند عوض خواهد داد. بحث عوض در علم کلام، بحث مفصلی است و
خداوند عوض این مظلومیت و این تضییع حق، در قیامت استیفا خواهد کرد.
خلاصه کلام
از مطالب فوق چند نکته فهمیده می شود ،اول : بعضی از پدیده ها مثل
خشکسالی، زلزله، بیماری های فراگیر و... فقط به خاطر گناه نیست یک علتش می
تو اند گناه باشد. دوم: برخی از مشکلاتی که در جامعه هست مردم در آن نقش
دارند. اگر ستمکاری قدرت به دستش هست، مردم در برابر او یک وظیفه ای دارند.
گاهی ما فکر می کنیم که تنها کسانی که در راس امورهستند وظیفه دارند و ما
فقط باید انتظار داشته باشیم که همه چیز به سامان باشد بدون اینکه خودمان
فعالیت کنیم و در اصلاح امور دخالت کنیم.