آنتي وار در مقاله اي به کشتارهايي که اوباما در طول دوران رياست جمهوري چهار ساله اش انجام داد، پرداخته است.

به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از آنتی وار، در این مقاله به کشتارهایی که آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و نوع این قتل ها اشاره می کنیم.

البته،آمریکا همیشه یک قاتل بوده است.انسان های زیادی را به قتل رسانده است. اما هیچ کدام از رییس جمهوران این کشور، دشمنان را یکی یکی نکشته و آن ها را به طور انفرادی انتخاب نکرده است. دولت اوباما بارها و بارها به ما گفته است که نسبت به قوانین دقت می کند و حواسش جمع است تا از مرگ مردم بی گناه جلوگیری کند. آن ها محتاط هستند، زیرا وقتی نوبت به شروع جنگ با فرد می شود تفاوت میان جنگ و قتل عام مشخص می گردد. مخصوصا وقتی که اهداف خود آمریکایی ها باشند.

شما مرد خوبی هستید. شما مرد با افتخاری هستید. شما هم رییس جمهور هستید و هم برنده جایزه صلح نوبل. شما هم قدرتمندترین مرد جهان هستید و هم یک شهروند نمونه. شما مشاور خودتان نیز هستید. نه تنها شما منطقی هستید بلکه،منطق گرا هم هستید. شما فکر می کنید تمام امور باید از زیر دست شما انجام شوند.

شما دو چیز را دوست دارید، خانواده قانون. تمام کسانی که با شما هم عقيده هستند را دور خود جمع کرده اید. برای اینکه مطمئن شوید از قانون تبعیت می کنید،شما وکلای خبره ای استخدام کرده اید که پیشینیان شما را متهم می کنند. برای اینکه مطمئن شوید قربانی فساد نمی شوید، وکلایی استخدام کرده اید که به شفاف سازی شهره هستند.

برخلاف جورج دابلیو بوش، هرگز خود را به عنوان فرمانده کل قرا معرفی نکرده اید؛ در واقع، شما بخشی از سرمایه سیاسی خود را به تلاش برای تحکیم عدالت مدنی اختصاص داده اید. شما به نظم و قانون توجه می کنید. شما تاکید دارید کسانی که دور و بر شما هستند اشخاص امینی بوده که نظرات سیاسی آن ها با شما هماهنگ است.

و به خاطر این عوامل است که شما ریاست جمهوری کشنده ای را بوجود آورده اید.

شما یک شخصیت تاریخی هستید. آقای رییس جمهور.نه تنها شما اولین رییس جمهور آفریقایی آمریکایی هستید، شما اولین کسی هستید که از قدرت خود استفاده می کند تا افرادی که فکر می کنید برای آمریکا تهدید هستند را تعیین و به قتل برسانید. شما اولین رییس جمهوری هستید که قتل افراد تعیین شده را مرکز توجهات عملیات های نظامی،سازمان اطلاعات، استراتژی امنیت کلی و سیاست خارجه قرار داده اید.

شما تیم های قاتلی را متشکل از سربازان نیروهای ویژه و سیا تشکیل داده اید و تلاش های آن ها را از طریق وزارت دادگستری و وزارت کشور کنترل می کنید. بیش از هر رییس جمهور دیگری، شما بیشتر از دستگیری افراد، آن ها را از زمین و هوا مانند بن لادن به قتل رسانده اید. شما افرادی را در افغانستان،عراق،پاکستان،یمن، سومالی و لیبی به قتل رسانده و در تلاش می باشید تا حضور نیروهای ویژه خود را در آسیا،آفریقا و آمریکای لاتین افزایش دهید. در پاکستان و دیگر جاهایی که ایالات متحده نیروای نظامی متعهدی ندارد، شما حدود دوهزار نفر را کشته اید. کشندگی شما در عمل و در حقیقت در حال افزایش است. شما تروریست ها را با سیاست اعدام انحصاری می کشید و ادعا می کنید که نه تنها این حق قانونی شماست بلکه حق دارید این کار را در خفی نیز انجام دهید. مردم آمریکا، نمی دانند چه کسی گشته می شود و چرا؟ مردم آمریکا، اصلا نمی دانند این افراد به چه جرمی کشته میشوند.

این به معنی آن نیست که آمریکایی ها چیزی درباره ریاست جمهوری کشنده خود نمی دانند و اینکه اهداف آن را حمایت نمی کنند. آن ها درباره قتل ها می دانند، زیرا شما جشن گرفته اید. آن ها از این کار حمایت می کنند زیرا شما از آن ها خواسته اید تا به شما به عنوان یک مرد خوب و قابل احترام اطمینان کنند.برای این کار، شما توانایی فنی را به یک الزام اخلاقی تبدیل کرده و مردم کشور خود را متقاعد کرده اید تا الزام را بدون دیدن نقاط منفی در نظر بگیرند. از نظر سیاسی،هیچ نقطه منفی وجود ندارد. از نظر تاریخی، تنها از واژه نقاط مثبت به عنوان طنز استفاده شده است- که شما تمام رییس جمهورها، کشنده هستید؛ که شما مردی هستید که سیاست های داخلی و خارجی شما از میل به قتل ثابت شده شما در دفاع از کشور شما مردم خود را نیز می کشد. در واقع حتی کشتن پسر شانزده ساله آمریکایی که هیچ جرمی مرتکب نشده است .

این یک داستان آمریکایی است

یک دانش آموز نمونه از کشوری فقیر انتخاب شده است تا با بورسیه کامل در آمریکا درس بخواند. کشور او کشوری کشاورزی است- یک کشور کشاورزی در بیابان- پس او باید اقتصاد کشاورزی بخواند. او وارد دانشگاه دولتی نیو مکزیکو در سال 1966 شد. روز بعد من رفتم دانشگاه و بسیار خوشحال شدم. زمانی در آمریکا، آن ها سیگار توزیع می کردند. پس این کار من است- من سیگار توزیع می کردم. کار خارق العاده ای بود، اولین پسرم را در ایالات متحده بدنیا آوردم.

سال 1971 بود، ناصر الاولاکی نام فرزند خود را انوار نهاد. دکترای خود را در دانشگاه نبراسکا لینکولن گرفت.

الاولاکي:سالی که من آنجا رفتم،آن ها قهرمانی فوتبال دانشگاه های کشور را راه اندازی کردند. آن ها اوکلاهاما را در بازی قرن شکست دادند- سپس به من پیشنهاد تدریس در دانشگاه مینسوتا را دادند. انوار را به کودکستان بردیم. او پسر بسیار باهوشی بود. معلم کودکستان او هر سال به وی نامه می نوشت، حتی وقتی که او به یمن بازگشت. من به دانشگاه صنعا رفتم و انوار را به مدرسه دوزبانه فرستادم. او در طی سه ماه خواندن و نوشت عربی را آموخت.

انوار اولاکی، پسر اول ناصر، هرگز تبعیت آمریکایی خود را از دست نداد، گرچه در نهایت تبعیت یمنی نیز کسب کرد. در سال 1991،بورسیه دانشگاه دولتی کولورادو شد. بعد از اینکه مدرک خود را دریافت کرد در سال 1993 به یمن بازگشت، برای دومین بار با دختر عمویش ازدواج کرد و همسر خود را به امریکا برد.

آقای رییس جمهور شما این پسر را می شناسید. گرچه یک بار هم درباره او صحبت نکرده اید، اما باید نام او را بدانید، او که بود و چه کاری انجام داد. بالاخره او یکی از شما بود. او یک شهروند بود. او حقوق غیر قابل انکاری داشت. وقتی 7 ساله بود آمریکا را ترک کرد، وقتی که داشت بزرگ می شد سفرهای زیادی کرد. از دنور به ساندیگو و از ساندیگو به حومه واشینگتن. سپس به یمن رفت.او یک پسر آمریکایی بود، اما پدرش حس کرد که آمریکا دارد به او حمله می کند و فرزند و همسرش را به یمن بازگرداند و شروع به تبلیغ علیه ایالات متحده کرد.

انوار الاولاکی به کوهستان های یمن فرار کرد. آن پسر با پدربزرگ خود ناصر در صنعا زندگی کرد. به مدت دو سال پدر خود را ندید. او را دوست می داشت و دلش نیز تنگ بود. او 16 ساله بود. یک روز صبح سپتامبر سال گذشته، او که به دنبال پدر خود بود را کشتید. شاید آن موقع او را نمی شناختید- شاید اصلا دلیلی وجود نداشت او را بشناسید. اما نام او عبدالرحمان الاولاکی بود و او می دانست که شما هم رییس جمهور آمریکا هستید و هم به دنبال کشتن پدر او.

برچسب ها: اوباما ، آمریکا ، قاتل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار