مهريه‌ها در اين چند سال ماجراهاي زيادي ساخته‌اند، انواع مهريه‌ها، اجرا گذاشتن‌هايش و سست بودن ستون‌هاي زندگي زناشويي داستان‌هاي مختلف و عجيب و غريب به وجود آورده و راهروهاي دادگاه خانواده را پر کرده است

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، ديگر هيچ کس در مجالس خواستگاري از اين ضرب المثل که «مهريه را کي داده کي گرفته» استفاده نمي‌کند و زمانه آنقدر تغيير کرده که همه بيشتر از هر چيزي به همين نکته توجه مي‌کنند حتي مهريه، ميزان و نوع آن  هم راهي براي چشم و هم چشمي در بين اهل فاميل و جمع دوستان شده است.

 خيلي ها براي اينکه خودشان را خاص و متفاوت نشان دهند فکرهايي به ذهنشان مي‌رسد که بعيد به نظر مي‌رسد به ذهن جن خطور کند.

 انواع مهريه‌ها، اجرا گذاشتن‌هايش و سست بودن ستون‌هاي زندگي زناشويي آنقدر داستان‌هاي مختلف و عجيب و غريب به وجود آورده و راهروهاي دادگاه خانواده را پر کرده است که اگر کسي مثلا بگويد «شنيده‌اي فلاني اندازه وزنش طلا مهر کرده و آن را اجرا گذاشته» طرف مقابل بدون اينکه ذره‌اي تعجيب کند بلافاصله مي‌گويد اينکه چيزي نيست و در ادامه چندين نمونه مهريه‌هاي غجيب و غريب را پشت هم قطار مي‌کند. آنچه در پايين مي‌خوانيد چند داستان از هزاران داستان‌هايي است که اين روزها در راهروهاي دادگاه‌هاي خانواده مي‌گذرد.

* چون cd فروش بودم مهريه را اجرا گذاشت

مي‌گويد شش ماه از سربازي‌اش گذشته بود که تازه عقد کردند مي‌خواستند بعد از پايان سربازي با هم ازدواج کنند از آنجايي که در اين زمان نمي‌توانست شغل دندان گيري داشته باشد سي دي فيلم و آهنگ مي‌فروخته اما برادر زنش از شغل او راضي نبود و مي‌گفت ناني که از اين شغل در مي‌آورد حرام است و اشتباه کردند خواهرش را به او دادند.

 بعد از مدتي متوجه مي‌شود برادر همسرش خواهرش را مجاب کرده مهريه‌اش را اجرا بگذارد و از او طلاق بگيرد، مهريه در نظر گرفته 75 سکه بود و از آنجايي که عقد کرده بودند طبق قانون بايد نيمي از مهريه را مي‌پرداخت.

زماني که احضاريه به در خانه رضا مي‌آيد و به دادگاه مي‌رود از آنجا که توانايي پرداخت اين تعداد سکه را نداشته به زندان مي‌افتد و اين پروسه تا دو سال و نيم به طول مي‌انجامد.

همين اتفاقات باعث شد از خدمت عزل و در اين مدت دائم در مسير زندان‌هاي حشمتيه و عشرت آباد و دادگاه در رفت و آمد باشد همين مشکلات باعث شد 9 سال سربازي‌اش طول بکشد.

در اين مدت سه سال تمام تلاش خانواده رضا اين بود که پول مهريه را تهيه کنند، مادرش طلاهايش را فروخت و پدرش ماشين زير پايش را تا توانست از زندان بيرون بيايد.

رضا در حالي اين ماجرا را تعريف مي‌کند که چند سالي از اين ماجرا مي‌گذرد و يک سال هم مي‌شود دوباره ازدواج کرده است فعلا از زندگي‌اش راضي است.

* غير از مهريه شيري را که به فرزندم داده بود گرفت

مجيد با همسرش از سال 65 نزديک به 17 سال زندگي کردند و به گفته خودش در اين 17 سال دائم بحث و جنگ و جدل داشتند اما با اين حال به زندگي خود ادامه مي‌دادند.

 تا اينکه سال 79 براثر يک تصادف جاده‌اي برادر مجيد فوت مي‌کند و از آنجايي که او فرزند ارشد خانواده بوده سعي مي‌کرد به خانواده برادرش هم کمک کند همين موضوع به مذاق همسرش خوش نيامد و مشاجره‌ها بيشتر بالا گرفت مجيد که حالا 4 سال مي‌شود زندگي زناشويي تازه‌ا ي را آغاز کرده مي‌گويد همسر سابقش 95 درصد مطيع پدرش بود و هرچه او مي‌گفت را اجرا مي‌کرد: «يک شب تصميم گرفتم عکس برادرم را به ديوار خانه بزنم اما همسرم موافقت نکرد و دعوا بالا گرفت پدرش به منزل ما آمد و گفت براي چه مي‌خواهي خانه دخترم را به قبرستان تبديل کني بايد در اين ذکر کنم که سال 82 خانه‌ام را به نام همسرم کرده بودم دست دخترش را گرفت و با خود برد».

همين قهر آخرين قهري بود که ديگر همسر مجيد به خانه برنگشت و حتي بچه‌شان را که آن زمان 10 سال داشت با خودش نبرد و الان که دختر آنها 21 سال دارد با پدرش زندگي مي‌کند مجيد در ادامه مي‌گويد 10 الي 15 روز از قهر همسرم مي‌گذشت و طي اين روزها خيلي‌ها زنگ زدند و ميانجي‌گري کردند اما من زير بار نرفتم و ايشان درخواست طلاق دادند.

ماجراي طلاق گرفتن آنهانزديک به 6 سال طول کشيد و در آخر هم همسر مجيد توانست غيابا از او طلاق بگيرد، از طريق پدرش آشنا زياد داشت 114 سکه مهريه‌اش بود که 55 تاي آنها را يکدفعه از من گرفت.

يک روز صبح پليس با حکم جلب به در خانه ما آمد ومن را به کلانتري برد و مجبور شدم همان روز 55 سکه را يکجا بپردازم تا به زندان نروم. نزديک به دو سال هم ماهي يک سکه پرداخت کردم اما گويا ماجرا هنوز هم ادامه دارد و دو سال بعد از ماجراهاي مهريه مجيد با نامه تازه‌اي مقابل در خانه‌اش روبرو شد در آن نوشته بود که مادر بچه‌ام از من اجرت المثل مي‌خواهد دادگاه براي من 11 ميليون و 200 هزار تومان بابت شيري که مادر بچه‌ام به فرزند داده است حکم بريد و در حال حاضر 5 ميليون تومان آن باقي مانده که در اقساط ماهي 200 هزار تومان مي‌پردازم.

* مي‌خواستم مهريه زنم تک باشد

هميشه ما آدم‌ها براي اينکه از جريان معمولي بودن خود را خارج کنيم دست به کارهايي مي‌زنيم که خودمان توان مقابله با آن را نداريم.

مثل همين ماجرايي که در زير مي‌خوانيد؛ شروع زندگي با خوبي و خوشي و پر از عشق و شور است اما پايانش چندان شيرين نيست.

مژده از آغاز آشنايي‌اشان مي‌گويد: من و همسرم يکديگر را دوست داريم و با عشق زندگي‌مان را شروع کرديم ولي ديگر نمي‌توانيم اين وضع را تحمل کنيم ما با هم رفت و آمد خانوادگي داشتيم و از کودکي همديگر را مي‌شناختيم،  وقتي من وارد دانشگاه شدم صابر سربازي رفت از يکديگر خبر نداشتيم تا اينکه خانواده‌اش پايان خدمت صابر را جشن گرفت همانجا بود که متوجه شدم صابر به من علاقه دارد.

 ابتدا توجهي نکردم ولي گفت مدت‌هاست به من فکر مي‌کرده و هميشه دوست داشته من زن روياهايش باشم وقتي صابر پيشنهاد ازدواج داد آنقدر عاشقش بودم که بي هيچ معطلي آن را قبول کردم و چون خانواده‌هايمان هم راضي به اين وصلت بودند بدون هيچ مشکلي با هم ازدواج کرديم پاي سفره عقد نشستيم و زندگي مشترکمان را شروع کرديم.

مژده از پا گرفتن اين مهريه عجيب مي‌گويد که پيشنهاد صابر بوده صابر علاقه زيادي به اسب داشت و خودش مهريه‌ام را پيشنهاد داد او گفت اسب برايمان خوشبختي مي‌آورد و باعث مي‌شود زندگي‌مان دوام زيادي داشته باشد او همچنين علاقه زيادي به سفر داشت و به جز اسب سفر به پنج شهر زيارتي دنيا مثل واتيکان، بيت المقدس، مکه، مدينه و کربلا را هم به عنوان مهريه‌ام پيشنهاد کرد و من هم قبول کردم او خيلي احساساتي بود و مدام به من ابراز علاقه مي‌کرد.

 ماه‌هاي اول زندگي‌مان هيچ مشکلي با هم نداشتيم و همه چيز بر وقف مراد بود تا همين چند وقت پيش هم زندگي خوبي داشتيم اما حالا سه ماه است که با يکديگر اختلاف پيدا کرديم و چاره‌اي نداريم جز اينکه از هم جدا شويم.

 شروع اختلافات از زماني آغاز شد که صابر ديگر تمايلي به ادامه تحصيل نداشت و اين درحالي بود که شرط ازدواج مژده با صابر ادامه تحصيل او بوده است.

 وقتي صابر به خواستگاري من آمد تنها شرطم براي ازدواج ادامه تحصيل بود و پذيرفت، بلافاصله در دانشگاه شرکت کرد و قبول شد چند ترمي بيشتر نخوانده بود که سر ناسازگاري گذاشت و گفت ديگر نمي‌خواهد ادامه دهد.

 مدتي از اين ماجرا گذشت تا اينکه يک روز وقتي مي‌خواستم کمد صابر را مرتب کنم سند خانه را ديدم و وقتي آن را ورق زدم فهميدم خانه به نام مادرش شده عصباني شدم واز همان شب به خانه پدرم رفتم و حالا مهريه‌ام را مي‌خواهم و ديگر حاضر به زندگي با او نيستم حالا صابر يا بايد عين مهريه را به همسرش بپردازد يا معادل پول آن را پرداخت کند که گويا هر دوي آنها از توان او خارج است.

* مهريه‌ام را مي‌گيرم تا بعدا شوهرم افتخار کند

اين داستان ماجراي زن و شوهري است که بعد از شش سال بدون داشتن هيچ گونه اختلاف لاينحلي پا به دادگاه مي‌گذارند آن هم به اين خاطر که زن از شوهر تقاضاي پرداخت مهريه‌اش را دارد بدون اينکه بخواهد از او جدا شود چون هم همسرش را دوست دارد و هم مي‌خواهد مادر خوبي براي فرزند چهارساله‌شان باشد اما مهريه‌اي که آنها در پاي سفره عقد بر سر آن به توافق رسيده‌اند کمي با ساير مهريه‌هايي که معمولا يا سکه يا ملک است فرق مي‌کند و مرد خانواده پاي سند عقدي را امضا کرده که خود را موظف به پرداخت 5 تن و 500 هزار گل ياس کرده است آنها بعد از شش سال زندگي مشترک حالا مقابل قاضي دادگاه نشتسته‌اندو زن مي‌گويد بدون اينکه بخواهد از همسرش جدا شود مهريه‌اش را تمام و کمال مي‌خواهد و بعداز گرفتن مهريه‌اش با او زندگي خواهدکرد.

او مقابل قاضي نشسته است و از حق خود مي‌گويد: شوهرم بايد اين ميزان مهريه را بپردازد و هيچ چيز ديگري جز اين مهريه از او نمي‌خواهم.

 در واقع شوهرم نبايد خود را خسته کند بلکه بايد حق مرا بدهد مرد هم در جواب به همسرش مي‌گويد براي حفظ زندگي‌اش اين کار را خواهد کرد اما چگونه؟ او حتي مي‌گويد حاضرم يک خانه مسکوني به نام همسرم کنم ولي اين مهريه که 5 تن و 500 هزار گل ياس است را ندهم چون احساس مي‌کنم اين مهريه از خانه مسکوني گران‌تر باشد.

 زن خانواده از حق خود نمي‌گذرد و در جواب مي‌گويد مي خواهم مهريه‌اي که حقم است را شوهرم به راحتي و بدون وقفه بپردازد و افتخار کند که بعد از گذشت شش سال از زندگي مشترکمان آن را پرداخته است و ما مشکلي نداريم.

بعد از اين گفتگوها قاضي پرونده حکم نهايي را که پرداخت مهريه است صادر مي‌کند بعد از صادر شدن اين حکم ديگر لازم است پدر خانواده سري به هلند بزند و 5 تن و 500 هزار گل ياس را بار هواپيما کند و با خود به خانه ببرد و دو دستي تقديم همسرش کند.

منبع: هفت صبح

انتهای پیام/
برچسب ها: مهریه ، زناشویی ، طلا ، مهر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار