تنها چیزی که از آخرین سرقت منزل برای وی مانده بود؛ یک دسته چک چند برگی از مالباخته و یا همان صاحب خانه بود که هنوز در وسایلش داخل زندان بود.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران،چندین بار به دلیل ارتکاب به جرائم مختلف زندانی شده بود، سابقه دار و بی‌خیال بود، از مهم‌ترین جرائمی که مرتکب آن‌ها شده بود، علاوه بر سرقت خودرو، به جرائمی مانند جعل اسناد دولتی، مالخری و حتی کلاهبرداری نیز روی آورده بود.


آخرین جرمی که انجام داده بود، قاضی برای وی حکم حبس ابد را در نظر گرفته بود، او که بالا‌تر از سیاهی رنگی را نمی‌دید، با توجه به سابقه‌ای که داشت امیدی به هیچ یک از عفوهای احتمالی نداشت به همین دلیل فکری به ذهنش رسید.

تنها چیزی که از آخرین سرقت منزل برای وی مانده بود، یک دسته چک چند برگی از مالباخته و یا‌‌ همان صاحب خانه بود که هنوز در وسایلش داخل زندان بود.از داخل زندان با یکی از دوستان قدیمی‌اش که در کار کلاهبرداری بود،تماس گرفت و موضوع دسته چک‌های سرقتی را به وی گفت.

سلمان از دوست قدیمی‌اش خواست تا درصورت کلاهبرداری با دسته چک سرقتی مبلغی را به حساب وی داخل زندان برای تهیه مایحتاج روزمره‌اش واریز کند. داوود هم شرط را پذیرفت و به هر طریقی که بود، به دسته چک سرقتی از داخل زندان دست پیدا کرد.

داوود برای کلاهبرداری با استفاده از دسته چک، نقشه‌ای طرح ریزی کرد، اما برای اجرایی کردن نقشه دست تنها نمی‌توانست کاری بکند، نیاز به همدستی یک یا دونفر داشت، به همین دلیل با همکاری یکی از دوستان وی که در بازار مغازه پارچه فروشی داشت، نقشه‌ای را طرح ریزی کرد.

داوود پس از هماهنگی با پارچه فروش یک روز به مغازه وی رفت و مقدار زیادی پارچه به صورت دروغین از وی خریداری می‌کند، هنگام جابجایی پارچه‌ها، آن‌ها به صورتی رفتار کردند، که تعداد زیادی از کسبه متوجه حضور مشتری‌ای مثلا پولدار در بازار پارچه فروش‌ها می‌شوند.

همه بازاری‌ها فکر می‌کنند، یکی از پارچه فروش‌ها در قبال رفاقت قدیمی و یا سفارش کسی دیگر و یا اعتبار این فرد تاجر (داوود) که اعتماد زیادی به وی داشته و با دریافت چک معتبر از وی مبلغ سنگینی پارچه به وی فروخته است.

۱۰روز بعد دوباره داوود به مغازه‌‌ همان پارچه فروش رفته و در کمال عزت و احترام پارچه فروش، دوباره مقدار زیادی پارچه از وی خریداری می‌کند.

پس از رفتن داوود از مغازه تعدادی از مغازه داران که حس حسادت و کنجکاویشان گل کرده بود، به شکل زیرکانه‌ای وارد مغازه پارچه فروش شده و از وی در مورد حساب و کتاب مشتری جدیدش می‌پرسند.

مرد پارچه فروش با خونسردی تمام از حساب و کتاب ۵۰میلیون تومانی خود با مشتری جدیدش برای همسایه‌هایش می‌گوید و با نشان دادن دفتر حساب و کتاب خود به آن‌ها صحبت از پاس شدن ۵۰میلیون تومان چک مشتری جدید خود در مدت دو هفته گذشته به میان می‌آورد.

در چنین شرایطی همسایه‌های پارچه فروش از هر صنفی با دیدن داوود در بازار به نوعی در پی برقراری کانال ارتباطی خود با وی شده و سعی می‌کنند، به اصطلاح بازاریان قاپ داوود را بدزدند.

داوود که فردی به ظاهر خوش مشرب و اجتماعی بود، به هر مغازه‌ای که می‌رسید، سعی می‌کرد مقداری جنس به صورت نقد و نسیه با خرج کردن چک‌های سرقتی سلمان بخرد.

وی پس از مدتی کوتاه در چند روز بیش از ۳۰۰میلیون تومان با خرج کردن چک‌های سرقتی کلاهبرداری کرده و خیلی سریع ناپدید شد.

با ناپدید شدن داوود اولین کسی که بر سر و صورت خود به بهانه کلاهبرداری کوبید،‌‌ همان پارچه فروش بود. پس از پارچه فروش دیگران نیز رفته رفته با رفتن به بانک فهمیدند که چک‌ها سرقتی و متعلق به فردی بجز کسی که از آن‌ها خریداری کرده، است و حساب متعلق به آن چک نیز مسدود می‌باشد. با پیش آمدن چنین شرایطی کار به شکایت در مراجع قضایی و سپس اداره آگاهی کشید.

پلیس برای دستگیری فرد کلاهبردار به هر دری که زد به بن بست خورد، کلاهبردار حرفه‌ای هیچ ردی از خود بجای نگذاشته بود، تا اینکه پس از دوسال در پی بازداشت و سپس انتقال داوود به دلیل تصادف و کشته شدن یکی از عابران پیاده در داخل شهر بوسیله خودروی سواری داوود، یکی از کسانی که به دلیل کلاهبرداری داوود کارش به زندان کشیده بود، وی را داخل زندان شناسایی می‌کند.

پلیس پس از اینکه پی به کلاهبردار بودن داوود می‌برد، وی را مورد بازجویی دقیق و فنی قرار داده و می‌فهمد که داوود با همدستی پارچه فروش با چک‌های سرقتی که از سلمان گرفته بود دست به کلاهبرداری زده است، اینگونه بود که پارچه فروش نیز به جرم شرکت در کلاهبرداری دستگیر و روانه زندان شد.

جالب بود، داوود به طور کاملا اتفاقی به دام افتاد و اگر با خودرویش تصادف نمی‌کرد و باعث مرگ شهروندی نمی‌شد،‌ شاید آن مرد هم در زندان او را نمی‌دید و راز کلاهبرداری از تاجران پارچه فاش نمی‌شد و سلمان نیز با پول‌هایش در زندان خوشگذرانی می‌کرد.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
علیرضا
۱۰:۳۷ ۱۵ آبان ۱۳۹۳
دستگیری داوود یک اتفاق نبود بلکه خواست خدا است
خدا را نباید فراموش کرد
چون خدا را نادیده می گیریم نیازمند دوربینهای مدار بسته شده ایم که کار زیادی هم از پیش نمی برند، زیرا بارها دیده شده است که در مقابل دوربین مدار بسته سرقت و زور گیری و حتی آدم می کشند.
Iran (Islamic Republic of)
مهدی
۲۳:۰۵ ۱۴ آبان ۱۳۹۳
جالب توی کشور ما همه چیز اتفاقی سر و تهش معلوم میشه مثل دزدیدن3000 ملیارد توسط ......