به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، محمد حسن اختراعی صنایی متولد سال 1331، در دوران جوانی وارد سازمان آتش نشانی شهر مشهد شد و پس از 30 سال تلاش و حرکت دادن سنگین ترین خودروهای آتش نشانی، بازنشسته شده است و اکنون چند سالی است که به قول خودش در خانه به همسرش کمک می کند تا بتواند روزهای پر استرس او را جبران کند.
محمد حسن گفت: وجود همسرم مرا در عملیاتها یاری میکرد و بعد از هر عملیات موفقتآمیز او نیز مانند من شاد میشد و خدا را سپاس میگفت.
این آتش نشان بازنشسته گواهینامه پایه یک دارد و با آنکه تنها موظف به رانندگی بود، اما بازهم در بسیاری از عملیات ها با سایر آتش نشان دل به آتش زد و برای نجات جان مردم از جان خود مایه گذاشت.
محمد حسن خاطرهای از نجات یک کودک 2 ساله دارد که در ادامه میخوانید:
از دبیرستان مصلی نژاد با ایستگاه تماس گرفته و از وقوع حریق در یکی از منازل مجاور خبر دادند. آنان با اعلام انتشار دود غلیظ سیاه رنگی از یکی از خانه های مجاور به سمت آسمان، آن را دلیلی بر آتش سوزی دانسته و درخواست اعزام نیرو کردند.
بلافاصله به همراه گروه اطفای حریق ایستگاه به محل اعزام شدیم اما با در بسته روبه رو شدیم. پس از آن که توانستیم دود را بشکافیم و به منبع اصلی برسیم، با یک پیک نیک گازی مواجه شدیم که شعله آن به ابرها و قالی ها نزدیک شده و هیچ چیز قابل تشخیص نبود، شعلههای آتش همه جای خانه را گرفته بود.
از مسوولان دبیرستان خواستیم چنانچه شمار های از ساکنان منزل دارند، تماس گرفته و وضعیت را اعلام کنند تا با حضور یکی از آنان منزل را تخلیه کرده و تحویل دهیم.
مادر خانه در تماس آنها ، خبر از وجود کودکی در خانه داد. جستجو برای یافتن کودک را آغاز کردیم اما اثری از او پیدا نشد و هر لحظه شعلههای آتش بیشتر میشد، تصور کردیم کودک با دیدن دود ترسیده و از خانه خارج شده و اکنون نیز از ترس در گوشه ای پنهان شده است.
پس از اطفای آتش در همین حین مادر خانواده به محل رسید و وقتی مسئله را برای وی بازگو کردیم به داد و شیون پرداخته و همزمان گفت که دخترش تنها دو سال بیشتر نداشته و قادر به خروج از منزل نبوده است.
باتوجه به این اطلاعات نیروها بار دیگر البته این بار با ماسک و وسایل تنفسی داخل فضای دودگرفته خانه شدند و جستجوی مجدد را آغازکردیم. همه دنبال جسد سوخته کودک بودند، خانه دارای یک زیرزمین و یک طبقه فوقانی بود.
همان طور که درحال جستجو بودیم، به ناگاه دست یکی از ماموران که در حال جستجو در یکی از کمدهای دیواریهای سنگی خانه بود، به کودکی که بر روی زمین افتاده بود تماس پیدا کرد.
همکارمان که اسمش محمد بود فریاد داد: الله اکبر ،کودک سالم است. وی کودک را که بر اثر دودزدگی بیهوش شده بود، با سرعت در آغوش گرفت و به سرعت از محل خارج کرد. وقتی او را از خانه منتقل کردیم، چشمانش باز بود و تنفس بسیار ضعیفی داشت.
به سرعت اقدامات احیا را یکی از همکاران که متخصص در این کار بود، آغاز کرد و او را زیر ماسک اکسیژن قراردادیم که در نتیجه پس از لحظاتی وضعیت آن کودک به حالت عادی بازگشته و شروع به گریه کرد.
مادر وی بسیار خوشحال شد و تشکر و قدردانی کرد و ما نیز به وی گفتیم که نباید کودکی را با این سن و سال در خانه به صورت تنها رهاکند، اما بسیار شگفت انگیز بود که کودک 2 ساله با آغاز آتش سوزی خود را به پناهگاهی امن رسانده بود که از حرارت و شعلههای آتش در امان باشد.
انتهای پیام/
من تاحالا چند بار حضور سریع و زیر دو دقیقه اونها رو تو محل حادثه دیدم